شهید بهنام محمدی بارها به دل دشمن نفوذ کرد و پرچمی را بالا برد که امروزه خیلیها چشم دیدنش را در این سرزمین ندارند!
متولد 12 بهمن 1345
شهادت:28 مهر 1359
شهید بهنام محمدی در خرمشهر به دنیا آمد همان جایی که تا جان در بدن داشت برای پایداریش جنگید و شهید شد شهید بهنام محمدی فقط با 13 سال سن در جبهه جنگ ماند و با وجود مخالفت فرماندهان از وجود این پسر کوچک در جبهه جنگ خود را به صف اول رزمندگان میرساند شهید بهنام محمدی در کمک رسانی به زخمی شدگان و رساندن مهمات تلاش زیادی میکرد طوری که بعضی اوقات به قدری نارنجک و تسلیحات جنگی با خود میبرد که حتی توان راه رفتن نداشت
شهید بهنام محمدی بارها توسط بعثی ها اسیر شد اما هر دفعه با بهانه ای خود را نجات میداد و یا جمله من دنبال مامانم می گردم گمش کردم از دست عراقی ها رهایی میافت و اطلاعات دشمن را برای رزمندگان میبرد
شهید بهنام محمدی علاقه شدیدی به امام خمینی (ره) داشت و سفارش کرده بود:از بچهها میخواهم که نگذارند امام تنها بماند و خدای ناکرده احساس تنهایی بکند.
یک روز که متوجه پرچم عراق بر روی یکی از برج های بلند شهر شد توانست خود را به آن برج برساند و پرچم ایران را به احتزاز در آورد جالب است که عراقی ها مدت ها متوجه این موضوع نشده بودند! و پرچم ایران بر روی آن برج انگیزه شدیدی به رزمندگان میداد او بعد تعویض کردن پرچم وقتی پیش دوستانش رفت بخاطر تعویض پرچم دستش زخمی شده بود گروهبان مقدم از کوله پشتی خود باندی را برای پانسمان کردن دستش در آورد اما او اجازه نمیداد و میگفت باند را بگذار برای کسانی که تیر خورده اند و یک مشت خاک بر روی زخمش ریخت و رفت
اوضاع خیلی سخت شده بود. ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در 1359/7/28 پر کشید.
و در سال 1398 مراسمی برای یادبود این شخص بزرگوار برگزار شد
بسم الله الرحمن الرحیم من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید.
دوران انقلاب، نخستین شعاری که یادش میآمد، با اسپری روی دیوار بنویسد، این بود: « یا خمینی، مرگ بر شاه ظالم». شاهش را هم، همیشه برعکس مینوشت. پدرش هر چه میگفت که بهنام نرو، عاقبت سربازها میگیرندت، توجه نمیکرد. اعلامیه پخش میکرد، شعار مینوشت و در تظاهرات شرکت میکرد. گاهی نیز با تیر و کمان میافتاد به جان سربازهای شاه.
بهنام را به مدرسه نبردم، چرا که پدرش نمیگذاشت، او را به تعمیرگاه سپاه به همراه برادرش فرستادم تا کاری یاد بگیرد.
یک روز گفت: مادر دلم میخواهد بروم پیش امام حسین(ع) و بدانم که چگونه شهید شده! روزی دیگر کاغذی به من نشان داد که درباره غسل شهادت در آن نوشته شده بود. آرام گفت: مادر مرا غسل شهادت بده! چون می خواهم شهید شوم، تو هم از خرمشهر برو، اینجا نمان میترسم عراقی ها تو را ببرند.
مادر بهنام در بیان خاطرهای از این شهید می گوید:هنگام آغاز جنگ تحمیلی بهنام سیزده سال و هشت ماه داشت، نخستین فرزندم بود، او در دوازده سالگی به من میگفت:” می خواهم طوری باشم که در آینده سراسر ایران مرا به خوبی یاد کنند و یک قهرمان ملی باشم.”
شهید بهنام محمدی به آرزوی خویش رسید او الان یک قهرمان ملی است که در راه دفاع از کشور خود در برابر دشمنان بعثی دفاع کرد امثال انسان هایی از خود گذشته باعث شدند تا یک مشت خاک از این کشور را کسی تصاحب نکند
امیدوارم که نوجوانان کشور هم مثل شهید بهنام محمدی از کشور خود در برابر تجزیه طلبان که کمی از همان بعثی ها ندارند دفاع کنند و بجای اینکه ضد حکومت کشور خود شعار بدهند و به تجزیه طلبان کمک کنند ضد دشمنی که قصد ایجاد تفرقه در میان آنها و تجزیه کشورشان دارد دفاع کنند و سعی کنند تا
گول رسانه های غربی را نخورند
شهید بهنام محمدی نمونه کامل از خود گذشتگی و شجاعت بود
روحش شاد و یادش گرامی?
ALI NN
12 مهر 1401
4 OCTOBER 2022