پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی(جو سازی) به شکلی از ارتباط گفته میشود که در آن اطلاعات به شکل جهت دار برای تاثیر روی افکار عمومی،اثرگزاری و تبلیغات سیاسی منتقل میشود.
1.پروپاگاندای سفید: در این نوع پروپاگاندا، منبع کاملاً مشخص و معین است و پیام به گونهای ارائه میشود که از دقت بالای اطلاعات برخوردار باشد. این نوع پروپاگاندا، نوعی ارتباط دوستانه برقرار میکند.
2.پروپاگاندای خاکستری: در اینجا منبع، واضح و صریح نیست و اطلاعات دقیقی ارائه نمیشود. در این نوع پروپاگاندا، با آن که جنگ تبلیغاتی برقرار نیست اما صلح تبلیغاتی نیز حاکم نیست. اخبار، اعلامیه و اطلاعاتی که در آنها از عنوان یک منبع موثق، منابع مطلع و امثال آن استفاده میشود در زمرهٔ پروپاگاندای خاکستری قرار میگیرند. تبلیغات علیه کمونیستها به هنگام حملهٔ شوروی به افغانستان، نوعی پروپاگاندای خاکستری بهشمار میرود.
3.پروپاگاندای سیاه: در پروپاگاندای سیاه، منبع و دقت اطلاعات مشخص نیست و در آن هر گونه جعل و تخریب صورت میگیرد. تمام قواعد در این نوع پروپاگاندا، به کار گرفته میشود. بسیاری از فرستندههای رادیویی در طول جنگ، براساس این نوع پروپاگاندا عمل میکنند.
برچسب زدن (Name Calling): این روش به منظور برانگیختن وحشت یا تعصب افراد جامعه علیه یک گروه مخالف استفاده میشود. این روش باعث میشود که نیازی به ایجاد بحث استدلالی با گروههای مخالف نباشد؛ یکی از این روشها استهزای مخالفان با کاریکاتور است.
شعارهای فریبنده (Glittering Generalities): در این روش سعی میشود که بادادن شعارهایی با مفهوم مبهم و کلّی توجه افکار عمومی به پیام مبلغ جلب شود. این پیامها اغلب بر حول محور ارزشهایی همچون شرافت، دین، افتخار به میهن و میهنپرستی یا ارزشهای خانوادگی بیان میشود.
حمله شخصی (Ad hominem): حمله کردن به شخصیت فرد (مثلاً اتهام روابط نامشروع یا خیانت به کشور)، به جای رد کردن منطقی افکار و سخنان او.
تکرار (Ad nauseam): تکرار بیوقفهٔ یک حرف، مخصوصاً اگر یک شعار ساده باشد، باعث میشود که کمکم به عنوان یک حقیقت بدیهی پذیرفته شود. این حربه اگر همراه با کنترل و سانسور رسانهها باشد، تأثیر بیشتری خواهد گذاشت.
توسل به قدرتمندان (Appeal to authority): برای اثبات درستی یک سخن، به جای استدلال منطقی، به مرجعیت و اقتدار و محبوبیت گویندهٔ آن استناد میشود.
توسل به ترس (Appeal to fear): القای ترس و نگرانی همگانی برای آن که مردم با حکومت همراه شوند، همچون تأکید بر خشونت و وحشیگری دشمنان یا احتمال حملهٔ قریبالوقوع آنها.
توسل به اکثریت (Bandwagon): القای این حس که اکثریت مردم پیرو این فرد یا حزب هستند و پیروزی آن قطعی است تا افراد برای همرنگ جماعت شدن، یا برای رسیدن به پیروزی حتمی، به پیروان آن فرد یا حزب بپیوندند.
دروغ بزرگ (Big Lie): بیان دروغی چنان بزرگ که هیچکس فکرش را هم نمیکند که کسی آن قدر بی شرم باشد که چنین گستاخانه حقیقت را تحریف کند، در نتیجه همگان آن دروغ را باور خواهند کرد.
سیاه و سفید نمایی (Black-and-white fallacy): جلوه دادن اوضاع به گونهای که افراد تنها دو گزینه در برابر خود ببینند: یا دوست کامل بودن یا دشمن کامل بودن.
حقیقت گزینشی (Selective truth): گفتن پیام تبلیغاتی در ضمن حقایق گزینش شده، به شکلی که مخاطب متوجه نشود که مورد هجوم تبلیغاتی قرار گرفتهاست.
شرطیسازی (Classical conditioning): اگر مخاطب نسبت به الف واکنش خاصی داشته باشد (مثلاً از آن بیزار باشد، یا به آن علاقهمند باشد)، در چنین صورتی اگر شرطیساز همواره الف و ب را همراه هم به مخاطب عرضه کند، مخاطب کمکم خصوصیت الف را به ب هم سرایت میدهد بهطوریکه حتی اگر الف نبود، مخاطب همان واکنش را نسبت به ب نشان میدهد (از آن بیزار یا به آن علاقهمند میگردد).