کتاب هر دو در نهایت میمیرند
نوشته آدام سیلورا-ترجمه الهه مرادی و میلاد بابانژاد
انتشارات: نون
آدام سیلورا در رمان هر دو در نهایت میمیرند اتوپیایی آمریکایی ترسیم کرده است. جایی در دهه دوم قرن بیست و یک میلادی و همزمان با فراگیری شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک و اینستاگرام جهان جهش بزرگی در زمینه تعیین تاریخ مرگ آدمها میکند. هر شب از ساعت 12 تا 3 نیمه شب قاصدهای مرگ به افرادی که قرار است آن روز، روز آخر زندگیشان باشد تماس میگیرند و بعد از ابراز تاسف برای به پایان رسیدن زندگیشان لیستی از کارهایی که میتوانند قبل از مرگ انجام دهند را برایشان میگویند تا از آخرین لحظات زندگی خود بهترین استفاده را ببرند. همینطور شرکتهایی در راستای خدماتدهی به روز آخریها تاسیس شده که تلاش میکنند لحظات خاطرهانگیزی برای آنها بسازند مثلا یک مرکز مسافرت جهانی وجود دارد که روزآخریها میتوانند فقط با یک دلار در هشتاد دقیقه مسافرت دور دنیا را در محیطی امن و شبیهسازیشده تجربه کنند.
در این اتوپیا آدام سیلور به داستان دو پسر نوجوان میپردازد. متیو 18 ساله و روفوس که سه هفته دیگر تولد 18 سالگیاش است. آنها از طریق اپلیکیشن آخرین دوست که برای همین مواقع طراحی شده است همدیگر را پیدا میکنند و تصمیم میگیرند آن روز را با هم بگذرانند. سفر یک روزه آنها پس از این گفتگو در رستوران کوچکی شروع میشود و آنها به دل زندگی پرتاب میشوند:
روفوس نقاشی دنیا را در جیبش گذاشت.
"آماده رفتن هستی؟"
تکان نخوردم.
گفتم: "بلند شدن یعنی رفتن."
روفوس گفت: "آره"
گفتم: "رفتن یعنی مردن."
"نه، رفتن یعنی زندگی قبل از مردن. بزن بریم"
روفوس متیو را در خداحافظی از عزیزانش و تجربه رهایی در اجتماع و ترک انزوا طلبیاش همراهی میکند و متیو هم کمک میکند با پریدن از آبشار شبیهسازیشده در مرکز مسافرت جهانی بر ترسش که حاصل از پرت شدن خانوادهاش به رودخانه است غلبه کند. داستان روی مضامینی از جنس زندگی، دوستی، غنیمت شمردن فرصتها و عشق تمرکز دارد و سعی کرده به مخاطب نشان دهد که ارزش زندگی به کیفیت آن است نه کمیت.
این کتاب که در ژانر نوجوان و ماجراجویی نوشته شده سومین کتاب آدام سیلوراست. روایت داستان اولشخص است و میتو و روفوس روایتگران داستان هستند. داستان مانند دیگر رمانهای ژانر نوجوان آسانیاب و روان است و صمیمیت خاص خود را دارد.
چند خطی راجعبه نویسنده:
آدام سیلورا متولد ۷ ژوئن ۱۹۹۰ رماننویس و نویسندهی آمریکایی است. او یکی از نویسندگانی است که تازه پا به عرصهی نویسندگی گذاشته و با اینکه یک تازهوارد است کتابهایش توانسته در صدر پرفروشهای نیویورک تایمز برای خودش جا باز کند. سیلورا از بچگی به نوشتن علاقه داشت طوری که وقتی از مدرسه میآمد قبل از اینکه به سراغ مشقهایش برود به سراغ نوشتن داستانهایش میرفت. سیلورا راه خودش را انتخاب کرده بود و برای همین هم اکثر فعالیتهای قبلیاش حول محور کتاب بود. او قبل از نویسندهشدن در شغلهایی مانند کار در کتابفروشی کودکان، دستیار بازاریابی در یک شرکت ادبی و منتقد رمان فعالیت کرده است. سیلورا بعد از انتشار اولین کتابش با عنوانMore Happy Than Not، در ۲۰۱۵ به شهرت رسید.
و در انتها باید گفت شاید مهمترین نقد به کتاب ساختن همان اتوپیای آمریکایی است که ابتدا اشاره کردم. متیو و روفوس در جهانی زندگی میکنند که نهایت خواستههایشان قبل از مرگ در تجربه لذتهای مادی خلاصه شده که چاشنی رفاقت و دوست داشتن هم دارد و در انتها متیو که قبل از این به بار نرفته در آنجا و سرخوشی حاصل از جمع با خود فکر میکند کاش تمام زمانش را در آن فضا و غرق در خوشی میگذراند.