سلام
بعد از مدت ها دل و زدم به دریا و یه وقتی گذاشتم تا بنویسم
این چند روز اینقدر حال و هوای کنکوری بودن رو دارم که حتی وقت برای تمیز کردنه اتاقمم ندارم
پوستم کنده شد
اما وقتی به این فکر میکنم که قرار در اینده موفق باشم چشمام قلبی میشه
چند وقتی بود که کلا از ویرگول خارج شده بودم
کلا میخواستم دلیت اکانت بزنم اما دلم نمیومد، هنوز یه کار نیمه تموم داشتم
پست هدیه دوسته عزیزم
https://virgool.io/@amirhosinghadiri.25/d/yhjekxsffekp
راستش همه حرفایی که گفته بود حرفای منم بود
یجورایی نتیجه میگیرم هممون مهربونی رو داریم و توی وجود هممون هست فقط باید بهش رو بدیم تا شعله بکشه
سر تا سرم پر از استرس و تشویشه
احساس نا امنی میکنم تو مغزم
هزاران فکر منفی به سرم میاد که تا نهایته امکان سعی میکنم بهشون فکر نکنم
چون میدونم قبول میشم
امسال نشد سال دیگه ولی حتما قبول میشم!
پس گریه و نگرانی چه فایده؟
خیلی وقت پیش میخواستم این پست رو بذارم اما میترسیدم خیلی وقت گیر باشه
اما خب نشد
حرفایی که الان دارم مینویسم دارن کلمه به کلمه توی ذهنم ردیف میشن و من روان مینویسمشون پس اونقدرا هم ترسناک نبود!
راستش دلم نیومد برم از ویرگول
ادمای توشو دوست دارم
ادمایی هستن که خودشونن، جو و احساس گناه نیستن
وجوده خودشونن!
واسه همین این پست رو گذاشتم
زمانی که توی ویرگول بودم اونقدرا هم با کسی حرف نمیزدم یا حتی ادمای زیادی منو نمیشناختن که بگم پست بذارم نگران نشن، نه حقیقتا اینجوری نیست
عذاب وجدان دارم که از یک جایی به بعد ادمایی که توی تنهاییام کنارم بودن رو بی جواب بذارم
بر عکس کسایی که سعی میکردن اروم کنن حالم رو و بگن که ما هستیم یه سری ها هم بودن که اذیت کردن و خوشون میدونن...
همه نوع ادمی توی دنیا وحود داره و ما نمیتونیم از دور از هم جداشون کنیم
باید بریم تو دل اون جمعیت و اونجاست که بعد از کلی خوشحالی و حتی ضربه خوردن ادما رو میشناسیم!
منم امتحان کردم خب
رفتم تو دل فضای مجازی و بعد از کلی ضربه خوردن نقطه امنم رو پیدا کردم توش
بعضی از شماها!
واقعا شما بعضی هارو دوست دارم:)
https://virgool.io/@amirhosinghadiri.25/d/yhjekxsffekp
نمیتونستم چطور خودتو تگ کنم ولی اینو زدم
مرسی خانومه مهربون❤️