ویرگول
ورودثبت نام
𝑧𝑒𝑖𝑛𝑜
𝑧𝑒𝑖𝑛𝑜
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

نقد انیمیشن -کورالین-1

...
...

سلام به همه ویرگولی هایی که از روی عشق توی این سایت فعالیت میکنن:)
این پست رو قرار بود دیشب بذارم اما خب متاسفانه خسته بودم و خوابم گرفت:(
قصد دارم انیمیشن کورالین رو نقد کنم، انیمیشنی که بابت به یاد اوردنه زندگی بهم لطف بزرگی کرد!
انیمیشن کورالین اثر .هنری سیلیک.
از اونجایی که تازه اومده حق اسپویل ندارم!
ساعت تقریبا ۱۲ شب بود که مامانم گوشیه من و داداشم رو گرفت تا بخوابیم اما چون خوابمون نمیومد روی مبل داشتیم باهم نقشه می‌کشیدیم گوشیا رو سرقت کنیم که خواهرم اومد و گفت این فیلم رو دیدم و یکم ترسیدم!
راستش برامون جالب بود که چرا باید از برنامه کودک بترسه برای همین با کنجکاوی طلبه دیدنش رو کردیم!
چند سالی بود که تمایلی به دیدن انیمیشن و کارتون ندارم اما انیمه تا دلتون بخواد:)
حتی میتونم بهتون معرفی هم بکنم البته اگر بخواید!
هرچقد از این انیمیشن جلوتر میرفتیم تپش قلب و هیجانه بیشتری بهمون وارد میشد...
برام واقعا به طور ناخوداگاه بعضی جمله های ترسناک به نظر میومد!


« مامانه چشم دکمه ایم گفت: اوه عزیزم اینجا هیچکس به آرزوهاش نمیرسه! »
واقعا این حرف راست بود و از اینکه به زبونش اورده بود حیرت زده شده بودم!


« گربه گفت: کورالین جان اون میاد دنباله کلید چون توی دنیا فقط یدونه از این کلید هست!! »


اونایی که با دقت این انیمیشن رو دیدن شاید درک کنن که قراره چی بگم!
ما همیشه در معرض وسوسه شدن قرار داریم! معتقدم که ما انسان ها به شدت ادمایه از خود راضی و زیاده خواهی هستیم و این ویژگی رو همه بلا استثنا داریم! به چیزایی که داریم قانع نیستیم بازم میخوایم!
خیلیامون چشمامون دکمه ای شده و خیلیامون داره چشماشونو میدوزن و خیلی ها در حال انتخاب و جنگیدن!
خیلی هامونم تازه داریم با دریچه اشنا میشیم!
من به شخصه ذهن و ایده های اقای هنری سیلیک رو تشویق میکنم که جرعت این رو پیدا کرده که از ویژگی هایه دوست نداشتنیه خودمون به طور غیر مستقیم حرف بزنه!
ما میدونیم همیشه که داریم خراب میکنیم اما نایِ دفاع و جنگیدن نداریم پس سعی میکنیم عادی سازی کنیم و جبهه بگیریم!
خواهرم گفت: از نظر من اون عروسک توی زندگیه ما گوشیه که از علایق ما باخبر میشه و سعی میکنه با دادنه اونا بهمون ما رو سمت خودش بکشونه! و واقعا موافق بودم چرا که خودم به خاطر برنامه اینستاگرام داشتم دکمه های مشکی رو جای چشمای مشکیم میدوختم...
این فیلم برام اونقدی جالب و دیدنی بود که تصمیم گرفتم با هرکی سر صحبت رو باز کنم این انیمیشن رو بهش معرفی کنم!
مهم نیست پیریم یا جوون، مهم نیست دختریم یا پسر، مهم نیست متاهلیم یا مجرد ، همهٔ ما انسانیم و همیشه در صدد وسوسه شدن قرار داریم!

پ.ن1: حس خیلی خوبی دارم که نقدش کردم، احساس میکردم وظیفمه که همچین انیمیشنه خوبی رو نقد کنم و نظرم رو بگم!
پ.ن2: برای معرفی کتاب بعدی نقش اول زندگی رو در نظر دارم! نویسندش عممه؛ راستش اصلا این پسته معرفی برای تبلیغ نیست چرا که یکم رابطم با عمم شکر ابه فقط چون خوندمش میخوام نظرم رو بگم!


پ.ن3: انیمه دوست دارید معرفی کنم؟


پ.ن4: یکم استرس دارم یه هفته دیگه عروسیه...


پ.ن5: این اواخر یخورده خیلی تنبل شدمممم، توی حیاط بودم و دسشویی داشتم اما حوصلهٔ رفتن نداشتم... پس برگشتم خونه و پستمو نوشتم...:/


پ.ن6: کجاست پس بابا یاگا... من تو چالشش شرکت کردم اما توجه نکرد:(


پ.ن7: دوست داشتید به بقیه پست هامم سر بزنید:) ممنون که تا اینجا همراهم بودید:)


انیمیشن کورالینترسناکbaba yagaواقعیتچشمِ دکمه ای
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید