تجربه کاربری یا (UX) همون چیزیه که باعث موفقیت یا شکست محصول ما میشه.
به گفته پیتر مورویل پیشگام در زمینه UX که چندین کتاب پرفروش از جمله کتاب معماری اطلاعات رو چاپ کرده،7 فاکتور وجود داره که اگر در طراحی تجربه کاربریمون در نظر بگیریم میتونیم تجربه خوبی برای کاربر رقم بزنیم.
1)مفید بودن(Useful)
2)قابل استفاده بودن(Usable)
3)قابل پیدا کردن(Findable)
4)اعتبار(Credible)
5)مطلوبیت(Desirable)
6)دسترس پذیر(Accessible)
7)ارزشمند بودن(Valuable)
بیاید یک به یک برسی کنیم و هرکدوم رو بهتر بشناسیم.
1)مفید بودن
اگر محصولتون برای کسی مفید نیست پس چرا میخواید اون محصول رو به بازار عرضه کنید؟اگر میخواید وارد بازار بشید که داخلش محصول های مفید و هدفمند هست نیازه برای محصولتون هدف خاصی رو برسونید.
در نظر بگیرید که کلمه مفید باید به چشم کاربر بیاد و خیلی چیزها وجود داره که از نظر شما ممکنه مفید نباشه اما به چشم خیلی از کاربر ها مفید بیاد!مفید بودن میتونه در قابلیت غیر عملی مثل سرگرمی یا جذابیت های زیبا شناسی ارائه بشه.
مثل بازی کامپیوتری یا مجسمه سازی که به کاربر قابلیت دستیابی به یک هدف رو میده که ممکنه برای بسیاری آدم های دیگه مفید نباشه.
2)قابل استفاده بودن
قابل استفاده بودن به این معناست که کاربر بتونه به طور موثر و کار آمد به هدف نهایی خودش برسه.
به عنوان مثال اگر یک بازی کامپیوتری نیاز به استفاده از سه دست باشه کاملا غیر قابل استفادست!چون ما فقط دوتا دست داریم:)
محصولاتی میتونن موفق باشن که این قابلیت رو موقع طراحی در نظر بگیرن.
3)قابل پیدا کردن
قابل پیدا کردن به این معناست که بتوانیم به راحتی به محصول دسترسی داشته باشیم.در محصول های دیجیتالی این داستان یک مقداری متفاوت میشه و علاوه بر در دسترس بودن خود محصول،محتوای اون هم باید شامل این اصل بشه.
به عنوان مثال یک روزنامه رو تصور کنید که مطالب به طور تصادفی قرار گرفتن و شما مجبور هستید وقت و حوصله زیادی برای پیدا کردن مطلب مورد نظرتون خرج کنید و در نتیجه تجربه خوبی از استفاده محصول بدست نمیارید.
4)اعتبار
اعتبار مربوط به توانایی کاربر برای اعتماد به محصولیه که شما ارائه کردین.مهمترین سرمایه شما اعتماد کاربره پس باید خیلی مراقبش باشید!
رندال تری گفت: یک بار مرا فریب بده، خجالت بکش. دو بار مرا فریب بده، شرم بر من!
به عبارتی کاربران امروز به شما فرصتی دوباره برای فریب دادن نمیدن.
اگر این حس رو به کاربر بدین که شما یک دروغگو هستید بزرگترین سرمایه خودتون رو از دست میدین و کاربر ها یکی یکی شما رو ترک میکنن.
5)مطلوبیت
مطلوبیت در طراحی از طریق نام تجاری، تصویر، هویت، زیبایی شناسی و طراحی عاطفی منتقل میشه. هرچه یک محصول مطلوب تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که کاربر های بیشتری رو جذب کنه.
بیاید یک مثال رو برسی کنیم:
اسکودا و پورشه هر دو ماشین می سازند.هردو محصول تا حدودی مفید، قابل استفاده، قابل پیدا کردن، در دسترس، معتبر و ارزشمند هستند، اما پورشه بسیار مطلوب تر از اسکودا هست ولی به این معنا نیست که اسکودا نامطلوبه!
ولی در نظر بگیرید هر دو برند به شما آخرین ماشین ساخته شدشون رو ارائه میکنن و انتخاب شما چیه؟
من قول میدم که انتخاب شما قطعا پورشه خواهد بود!
6)دسترس پذیری
دسترس پذیری به این معناست که افراد باطیف توانایی های مختلف بتونن محصول مارو استفاده کنن.به عنوان مثال افرادی که دارای کم شنوایی، اختلال بینایی، اختلال حرکتی و یا اختلال یادگیری هستن.
متاسفانه معمولا موقع طراحی تجربه کاربری دسترسی پذیری نادیده گرفته میشه و یا کلا به فراموشی سپرده میشه.
طراحی بر اساس دسترسی پذیری اغلب توسط شرکت ها به عنوان هدر دادن پول و زمان تلقی میشه چون تصور میکنن که افراد دارای معلولیت بخش کوچکی از جمعیت را تشکیل می دهند.طبق آخرین آمار ها حدود 15درصد از جمعیت ایران دچار معلولیت هستن.
نکته جالبی که اینجا وجود داره اگر دسترسی پذیری رو داخل طراحی هاتون در نظر بگیرید متوجه میشید علاوه بر افراد دارای معلولیت ،سایر کاربر ها هم آسان تر میتونن از محصول شما استفاده کنن.
7) ارزش
مهم ترین کاری که باید در نظر داشته باشید ایجاد ارزشه!
مشخصه کالایی که ارزشی رو به کاربر ارائه نمیده احتمال موفقیتش در بازار هم کاهش پیدا میکنه.
در زمان طراحی باید در نظر بگیرید ارزش یکی از عوامل خیلی مهمه!
به عنوان مثال در نظر بگیرید یک محصول صد هزار تومانی که مشکل یک میلیونی رو حل میکنه نسبت به محصولی که یک میلیونی که مشکل صد تومانی رو حل میکنه موفق تره!
در آخر
داخل این مسابقه کسی موفقه که بتونه دل کاربر هاشو بهتر به دست بیاره یا به عبارتی بتونه فاکتور های بالارو موقع طراحی های محصولش بگنجونه.
منابع برای مطالعه بیشتر