زلان
زلان
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

کی به کیه اصلا؟

دیگه نرفتم. توان تکون خوردن هم نداشتم.فیلم دیدم. بعد هم شام خوردم.همینو میخواستی، نه؟ کی به کیه اصلا؟

... اجازه تغییر نداشتم. همیشه خواستن قابل پیش بینی و با منطق باشم. ولی نمیتونم. نمیشه. حس خفگی میکنم وقتی باید تو چارچوب شناخت تو باشم.همش سعی کردم به یک قالب کلی برسم. چندتا صفت که در طول زمان ثابت باشن. ولی نتیجه این شد که حالا من برای هر کس یک «منِ ایزوله» شده م و ماجرا اونجاست که وقتی تو جمع قرار میگیرم این من های متفاوتِ شکل گرفته جلو هر کس با هم دیگه درگیرن.نمیدونم کدومم. شاید همش. اصلا چرا تعریف من تو هر لحظه وابسته به آدمایی شده که اطرافم قرار میگیرن؟ ... هیچ وقت به معنی واقعی آزادی فکر نکردم. آزادی همیشه یا به معنای فرار یک پرنده از قفس بوده یا خلاص شدن سرباز از اسارت ظالمانه ش... رهایی مایکل اسکافیلد از زندان یا داستان رستگاری در شائوشنگ. آزادی همیشه دور بوده، یک هدف تو آسمونا که با فرار از شرایط فعلی یا پشت پا زدن به زندگی میرسیدم. هیچ وقت فکر نکردم آزادی یعنی همین الان میتونم هیچی گوش ندم. یا به جای یازده، هشت بخوابم. آزادی یعنی انتخاب کنم از مسیرای جدید برم یا نوشتن با دست راست رو امتحان کنم... چی میشه اگر اونی نباشم که هستم؟ یا برای نگه داشتن دیگران تغییراتمو پنهان نکنم؟ چی میشه اگر من و زلان رو به هم بدوزم و یک بار هر دو منِ بزرگ خودم باشم؟... نمیدونم واقعا دوست داری بشنوی یا نه. تو این مدت پنج یا شش بار سراغش رفتم...«من میتونم با زندگی هر غلطی کنم»... وقتی میفهمی تعداد زیاد انتخاب هایی که هیچ وقت ندیدیشون سر حال نگه ت میدارن.انتخاب کنم افسردگی« نکنم»، دیگه ننویسم تا فقط مطمئن شم «من اون آدمیم که همیشه ادامه میدم»، میتونم از دانشگاه انصراف بدم، دیگه خونه برنگردم، برام مهم نباشه چی شد اینجا رسیدم و چرا «گذشته تعیین میکنه در آینده چه انتخابی میکنم ». میتونم جای پشت خط، وسط خیابون بپرم و درد تصادف رو بفهمم یا وقتی ردیف آخر اتوبوس نشستم شیشه رو بشکنم و از پنجره پایین برم. آزادی از مرز بهتر و بایدها گذشته . کلی راه برای هر انتخاب وجود داره ولی همیشه فقط همونی بوده که بوده... حتی فکر جابه جایی و وسعت انتخاب ها خوشحالم میکنه... اینکه میشه هر غلطی با زندگی کرد و نگران نبود چی واسه کی قابل درکه...


می نویسی تا آدمایی رو تحت تاثیر قرار بدی که نمی شناسی، می نویسی تا از آدمایی که نمیشناسی تایید بگیری.  چه زندگی رقت انگیزی!
می نویسی تا آدمایی رو تحت تاثیر قرار بدی که نمی شناسی، می نویسی تا از آدمایی که نمیشناسی تایید بگیری. چه زندگی رقت انگیزی!





انتخابرندومآزادیزندگی
بسه دیگه پیش رفتن،خوش گذشت!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید