• معرفی موزیک
نام : دروازه های گورستان
از گروه پنترا
آلبوم: کابوهایی از جهنم
انتشار: ۱۹۹۰ و ژانر: متال
لطفا فیلترشکن خودتون رو وصل کنین! چون لینک موزیک و موزیک ویدئو شما رو به یوتیوب ارجاع میده.
از اینجا بشنوید:
موزیک ( با Vpn)
از اینجا ببینید:
موزیک ویدئو(با Vpn)
چند تا نکته درباره
۱ _ ترجمه:
سعی کردم برگردان ترانه رو طوری که درک کردم بنویسم و تو بعضی جمله ها این برگردان فقط به یه برداشت کلی از جمله محدود میشه. قسمت هایی هم که داخل پرانتز هستن تو ترانه اصلی نبودن و برای فهم بهتر اضافه کردم. از اونجایی که اولین بار هست که برگردان ترانه ای رو می نویسم قطعا پر از کج فهمی و ابهامِ. پس اگر اشکالی تو ترجمه ترانه به نظرتون اومد خیلی خوشحال میشم بهم بگین تا ویرایش کنم.
۲_ مضمون:
به نظرم موضوع کلی ترانه، روایتی هست از هیجاناتی که یک فرد هنگام از دست دادن عزیزی تجربه میکنه. همون طور که از تک نوازی، ریف ها، صدای خواننده و حتی ترانه مشخصِ این احساسات شامل گناه، خشم، تنهایی و حتی حسرت میشه. طبق گفته فیل انسلمو (خواننده گروه) این ترانه با الهام از زندگی یکی از دوستانش ساخته شده که با خودکشی خودش به صورت غیر مستقیم باعث خودکشی یکی دیگه از دوستان نزدیکش هم میشه. در این موزیک هم به نوعی بازسازی این اتفاق دیده میشه. راوی ِ داستان با مخاطب قرار دادن کشیش، به مرور خاطرات و بیان عواطفش نسبت به از دست دادن عزیز درگذشته ش می پردازه و در نهایت تصمیم خودش رو برای دیدار مجدد با اون میگیره.
۳_ موزیک ویدئو:
نسخه موزیک ویدئو این آهنگ برای پخش در شبکه MTV تهیه شده و چون مدت زمان آهنگ اصلی طولانی بوده، با توافق اعضای گروه بخش ابتدایی(intro) آهنگ حذف شده. اگر دوست داشتین پیشنهاد میکنم قبل یا بعد دیدن موزیک ویدئو، نسخه اصلی ترانه رو هم بشنوین و چند دقیقه ای رو در این جهان متفاوت سپری کنین
۴_ آهنگ :
با اینکه هیچ تخصصی تو موسیقی و شعر و تحلیل ندارم ولی سعی کردم به عنوان یک مخاطب نظرم رو درباره این آهنگ بنویسم. این موزیک یکی از عجیب ترین و سنگین ترین هایی بوده که تو این چند وقت شنیدم؛ مضمون (سوگ از دست دادن) خودش به تنهایی عمیق و پیچیده است ولی با کنار هم قرار گرفتن صدای پر خشم و احساس خواننده و ریف های تکرار شونده گیتار، تاثیرِ احساسی روی مخاطب چندین برابر میشه. به نظرم صدای گیتار تو تمام آهنگ به خصوص تک نوازی پایانی (سولو) خودش مثل یک خواننده دوم عمل میکنه؛ بدون اینکه حتی کلمه ای گفته بشه احساس غم و شاید حتی نوعی انتقام از خود رو در مواجه با مرگ دیگری به مخاطب می رسونه. به نظرم عجیب ترین بخش موزیک انتهای اونه، اسکریم (جیغ) های خواننده با کلمه gates و در مقابل پاسخ هایی که از گیتار به گوش میرسه داستان رو خیلی غم انگیر و دردناک تر از چیزی که انتظار داریم به پایان می رسونه. در کل اگر بخوام با چند کلمه این آهنگ رو توصیف کنم باید بگم: « دروازه های گورستان یک موزیک شدید، سنگین و پر از احساسات متنوع و در تناقضه »
• ترانه اصلی
•ترجمه ترانه
جناب کشیش! جناب کشیش!
آیا توطئه ای در کار است؟
(من) مصلوب شده ام برای گناهی که نکرده ام
(و) تصویری، در زیرم (احتمالا منظورش تصویر فردی هست که از دست داده)
گمشده در میان تصمیماتمان برای زندگی
همه چیز غیر واقعی به نظر می رسد
من مردی نیم شده (ناقص) در این جهانم
در درماندگی خود رها شده ام
جناب کشیش به سمت من برگشت
بدون ذره ای اشک در چشمانش
نزد او چیز جدیدی برای دیدن نبود
(و) از او نپرسیدم چرا ( گریه نمی کند)
به یاد خواهم آورد
عشقی را که روحمان برای ساختن(ش) سوگند خورد
(و) اکنون بارش باران را تماشا می کنم
(و) تمام آنچه ذهنم می تواند ببیند تو هستی
احساس میکنم تو جوانی من را گرفته ای
و تمام آن را به باد دادی( یک جورایی از هدر رفتن جوونیش میگه)
مثل تولد یک شوق جدید
پایان این عشق خشم است
و هنگامی که او از دنیا رفت، من نمی توانستم گریه کنم
غروری در روح من بود
(و) تو مرا رها کردی؛ نا تمام
تماما تنها؛ با خاطراتی که اکنون آشکار هستند
حرفم را باور کن
قفل در را باز خواهم کرد
و از دروازه های گورستان خواهم گذشت
بعضی وقت ها که تنهایم بلند از خودم میپرسم
آیا تو مرا میبینی
(از جایی بالاتر؟)
من باید زندگیم را معکوس کنم
(چون) نمی توانم در گذشته زندگی کنم
و بعد از آن روحم را آزاد کنم
تا در نهایت به من تعلق یابد ( روحم به من باز گردد)
در تمام آن سالهای سخت
گمان میکردم که تنها هستم
(و) اهمیتی به دنیای اطراف
(و ساختن جهان و آینده م نمی دادم)
و هنگامی که او از دنیا رفت، من نباید گریه میکردم
و( باید) خودم را از درد نجات می دادم
تو مرا رها کردی؛ ناتمام
تماما تنها؛ با خاطراتی که هنوز باقی هستند
آن گونه که ما بودیم
فرصتی برای نجات روحم بود (منظورش اینکه بودن با تو باعث رهایی من از مشکلاتم میشد)
و اکنون درگیر پوچی هستم
حرفم را باور کن
قفل در را باز خواهم کرد
و از دروازه های گورستان خواهم گذشت...
و در آخر
اگر پیشنهادی، نظری انتقادی درباره هر بخش داشتین خوشحال میشم برام بنویسین. برام خیلی با ارزشه.