زندانی ِ تن
پخش در هوای اتاق
فِرِدی از رهایی میخواند
چشم ها را می بندم
با سرعت نور به دور خود می چرخم
و در لحظه موسیقی می شوم
زیر آسمانِ سفید چرخ میزنم
و تکرار می کنم :« من می خواهم آزاد شَوَم »
ناگه کسی در می زد
طلبکارانه، پریشان و مضطرب
قبل از آمدنش باید وجودم را از هوای اتاق بگیرم
و کنار هم بفشارم
تا همانی بشوم که می شناسد
آرام، متین و باوقار
روی تخت خواب، در حال تمرین ساز
اما این بار نه
حال که « کویین» از عشق و آزادی می گوید
وقت خارج شدن از کالبد ِخودساخته است
وقت بودن درین حال و لحظه است
تصمیم میگیرم
«خدا می داند که خود باید انجامش دهم »
سمت پنجره می روم
و برای همیشه بیرون می آیم
بیرون از سلول تنگ ِاتاق و زندانِ تن
صدایم را باز می کنم
و به سمت درخت سرو اوج می گیرم
تکرار می شوم و بلند تر تکرار می کنم
:« خدا می داند، خدا می داند می خواهم آزاد باشم»
*جمله هایی که در پرانتز آمده ، ترجمه بخش هایی از ترانه زیر هستند.
ترانه:
I want to break free
Queen
released: 1984
لینک یوتیوب