زلان
زلان
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

نوشته مسخره

میان و میرن و تو گوشه نیمکت نشستی. اسم ها رو میخونن. خیره ای به مردی که هر زنی رو دید میزنه و تو از اون هیزتری. دندوناتو رو هم فشار میدی، پاتو رو پات میندازی، فکر میکنی به اینکه کجایی، چند وقته قطره های چشمت رو نمیریزی؟... فکرت میره پیش دکتر که بیست سال درس خونده و کنج اتاق بیمار ویزیت میکنه و سالی سه بار میره روسیه. به پیرزنی که هر کی رو میبینه شروع میکنه درد و دل. یک دختر بچه ۵ ساله کنارت که همه لحظه الانش تو برنده شدن تو بازی خلاصه میشه. میخواستی پیرزن باشی یا یک دختربچه؟ فکر میکنی به خودت... هیچی نداری... رد میشی میری بغلی. یک مرد افغان منتظره. هر وقت میای اینجا چشمات درد میگیره. مگه مطب چشم پزشکی نیست اینجا؟ فکر کردن به چشم یعنی درد بیشتر. ولش کن. مسخره...
اسمتو صدا میزنن. میری تو اتاق میشینی و دستاتو میذاری زیر چونه . یک دختر چادری زیر چشمی نگاهت میکنه. میخواد باهات حرف بزنه. سکوت قطع نمیشه. آب مروارید، لیزیک، دید نزدیک، چشم هم دنیایی داره. فکر میکنی خیلی با اینا فرق داری... اینا یعنی کی؟ تازگی ها تحقیر آمیز درباره مردم حرف میزنی. باز میری تو فکر... تو کی هستی مگه؟ تو هم تو ذهن بقیه اینایی .کسی نیستی. هیچی نداری. ول کن منو. رد میشی میری آدم کناری... یک پیرمرد بالا سرت وایستاده، میخوای به احترامش بلند شی، نه واسه اینکه محترمه .شایدم هست.سن بیشتر احترام میاره؟ بهت نگاه میکنه. سرتو میکنی تو برگه های آزمایش . هیچی نمیشه. اونم چیزی نمیگه .فکر میکنی به اخلاق. اگر الان بلند نشی دو واحد اخلاق اسلامی ترم بعد کجا میره؟... میری تو اتاق دکتر. بار اول حسرت خوردی بهش. بعد دیدی بیست سال درس خوندن تهش این اتاق و ویزیت مردمه. به یک چیز برتر از این صحنه فکر میکنی. ارزش های انسانی... کمک به هم نوع. نجات جان مردم. نه. الان فکرم تو گلای گوشه دیواره. سبزه. فقط همین؟! پس پیچیدگی های زیست گیاهی چی میشه؟ اصلا این گل میدونه وجود داره؟ دوباره اسمتو صدا میزنن. اسم من اینه؟ بهم میومد اسمم سحر باشه یا ارغوان یا فاطمه. نگاه میکنی به اسمت رو برگه. چقدر غریبه. این آدم که جاش نشستم کیه؟... نوشته رو از اول میخونی. همش درباره خودت یا افکارت... بکش بیرون از من . حتی از همین نوشته. اسمش رو از اول بگو... از خودش بهتره. یک متن مسخره ست اما اسمش یک چیزایی داره.« نوشته مسخره». دوباره اسمتو صدا میزنن. خانوم ِ... اگر جای اسمم بلند نشم اونوقت یکی دیگه بره تو اسمم مال اون میشه؟ خانومِ... میشینی سر جات... خانومِ... باز نشستی... الان اسمم واسه یکی دیگه ست. پیرزن غرغرو جای تو میره روی صندلی روبه روی دکتر میشینه... نگاه میکنی به مدرک های دکتر روی دیوار.بیست سال درس خوندن تهش اینه. تو کی هستی؟ میری بغلی. نگاهت میره رو دریچه کولر. چقدر سرده ، به نظرت دمای هوا اتاق چقدره ؟ فکر میکنی به فردا... چند شنبه بود امروز؟... بیست سال درس یعنی... رنگ گلدون شبیه رنگ دیواره... سبز و خاکستری... خانومِ... اگه آبی بپوشی با خاکستری بهتر میشه... بیست سال یعنی از ۸۳... اسمِ نوشته ت مسخره ست... خانومِ... رنگ موزائیک به دیوار... گل نبود اون،اسمش گیاه پتو... خانومِ... پات گیر میکنه به صندلی. مسخره... چونه تونو بذارین اینجا... به گوش من نگاه کنین... ته گل کشیدن چی میشه؟ ... عالی... بیست سال درس خونده... بسه دیگه... مسخره یعنی چی؟... حالا این چشم... مشت کردن دست نشونه... پام پشت صندلی... عالی شده چشماتون. قطره ها رو که به موقع میریزین؟ آره آره. چجور دکتریه که نمیفهمه من قطره نمیریزم. روانی شدم... بسه... مسخره مثل صخره... بسه دیگه. بسه! بسه! مسخره یعنی چی؟ مثلا سخره میشه چیِ مسخره؟ خسته شدم. س مثل صخره. سخره. ستاره. سیاره. سیتاره.مثلا س کنار خ... سختی... سخن...مسخره.



مسخره
مسخره




مسخرهنوشتهنوشته مسخره
بسه دیگه پیش رفتن،خوش گذشت!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید