خب شاید برای خیلی ها سوال شده باشه که چرا انیمه ناروتو انقدر در سطح جهان معروف شد و طرفداران زیادی پیدا کرد؟ همه اینو می دونن که یک فیلم یا کتاب یا هرچی... بالاخره بدون دلیل محبوب و معروف نمیشه پس اینجا می خوام چند تا از دلایل اصلی رو بهتون بگم.
وقتی به شخصیت ناروتو نگاه می کنیم، متوجه می شیم که هیچ ویژگی خاصی مثل هوش بالا، استعداد ذاتی، زیبایی... نداشت. اما کسایی که ناروتو رو دیدن فقط از همین شخصیت خیلی چیزها یاد گرفتن! و می دونن که موفقیت ناروتو راه یک شبه نبود. ناروتو یک هدف داشت و برای این هدف تمام تلاشش رو کرد هدفی که از نظر دیگران غیرممکن بود، برای پسری که همه ازش متنفرن، هیچ استعدادی نداره و بعد از بار ها امتحان دادن تازه از آکادمی فارغ التحصیل شده، مثل این بود که از سر بچگی داره یه چیزی میگه. شاید خیلی از افراد این مشکلات رو داشته باشن ولی ناروتو به همه خودش رو ثابت کرد. اون افراد راه خودشون رو با این شخصیت پیدا کردن و متوجه شدن که این استعداد ذاتی یا... نیست که برای رسیدن به هدفمون مهمه بلکه در اصل انگیزه و تلاشمون هست که مسیر زندگیمون رو مشخص می کنه. ناروتو هیچ وقت ناامید نشد! شاید همه اونو به خاطر این هدفش مسخره می کردن یا دست کم می گرفتن اما یکی از دلایل مهمی که باعث موفقیتش شد همین اراده زیاد و پایبند بودن به اعتقاداتش بود.
علاوه بر ناروتو، میشه گفت این انیمه تقریبا از هر نوع انسانی و تیپ شخصیتی، یک کاراکتر داشت.
ساسکه، شخصیتی مخوف با گذشته ای تاریک. کسی که در ابتدا به جز خودش و هدفش به چیزی اهمیت نمی داد، اما در اصل ذات پاک و مهربونی داشت که بدی ها و سختی های این دنیا اون رو تغییر داده بود. و حتی دیدیم که همچین شخصیتی که در ظاهر هیچ امیدی بهش نبود و کارهای پلیدی هم کرد، فقط توسط یک نفر که به اون ایمان داشت(ناروتو) و واقعا اونو دوست خودش می دید نجات پیدا کرد.
ساکورا که میشه ازش به عنوان دختری عاشق یاد کرد. اون مثل بقیه توانایی منحصر به فردی که مربوط به قبیلش باشه نداشت (تکنینک خاص هر قبیله) ولی با کمک هوش و پشتکار زیاد برای قوی تر شدن تلاش کرد. اون به معنای واقعی عاشق بود و هیچ چیز نتونست جلوی این عشقش رو بگیره و همیشه تمام تلاشش رو می کرد. شاید فردی که دوستش داشت به اون پشت کرد و حتی بارها سعی در کشتنش داشت، اما اون به همه عشقش رو ثابت کرد و در این راه خیلی قوی شد.
کاکاشی سنسی(معلم) که به شاگرداش خیلی اهمیت می داد، شاید در ظاهر شاد و سرخوش بود اما در اصل گذشته خیلی تلخی داشت، اون پدرش رو از دست داد، معلمش رو از دست داد، دوستانش رو از دست داد... تقریبا تمام چیز هایی که در زندگیش داشت رو از دست داد اما هیچ وقت این باعث نشد که از راه خودش کج بشه!
هیناتا شخصیتی بود که واقعا منو تحت تاثیر قرار داد. اون دختری بود که از اول، حتی زمانی که همه از ناروتو متنفر بودن، ذات اصلی ناروتو رو می دید. شاید در ظاهر دختر بسیار شکننده ای به نظر می رسید اما همه ما دیدیم که چه کار هایی کرد!
شیکامارو پسری که تنبل، بی حوصله یا شاید در ظاهر بیخیال به نظر می رسید اما همیشه بیشترین تلاش رو برای انجام کار ها می کرد و در آینده دستیار هوکاگه شد.
گارا شخصیتی که در ابتدا ترسناک به نظر می رسید اما اونم یکی از افردای بود که در اصل توسط سختی های این دنیا شکسته شده بود و ناروتو اونو تغییر داد.
چوجی پسر پرخور و چاقالو. اون شاید جسته بزرگی داشت اما در عین حال قلب بزرگی هم داشت! بسیار مهربون بود و برای اطرافیان و دوستاش هر کاری می کرد.
لی باز هم یکی از شخصیت های تاثیر گذار ناروتو. اون حتی توانایی های لازم برای نینجا شدن رو نداشت!(نینجوتسو و گنجوتسو) تنها چیزی که داشت قدرت بدنش بود! اما در همین حال سخت کوش ترین شخصیت هم بود، هیچ وقت ناامید نشد و همیشه به راه خودش با تلاش بسیار زیاد ادامه داد.
اینکه بخوام تمام شخصیت های ناروتو رو مورد بررسی قرار بدم چیز طولانی هست اما در همین حد بهتون بگم که با تک تک این شخصیت ها اخت میگیرن...
خب از همین عکس ها می تونید منظورم رو بفهمید. در ناروتو هیچ چیز رو نمیشه پیشبینی کرد یا هیچ کس رو نمیشه قضاوت کرد! شخصیتی که در ابتدا آدم بسیار بدیه، در آخر مثل یک قهرمان میمیره و طرفداران ناروتو این قضاوت نکردن رو به معنای واقعی یادگرفتن. شخصیت ها در این انیمه خیلی غیرقابل پیشبینین. اوچیها ایتاچی ،پین یا ابیتو مثال هایی برای همین هستن. کسایی که پلید به نظر میان، خیلی ها ازشون بدشون میاد اما در اصل قربانی هایی بودن که از فهمیدن گذشتشون قلبتون به درد میاد. این هیجانی که ازین طریق به مخاطبین وارد میشه یکی از ویژگی های مهم داستان پردازی در این انیمه است.
در این انیمه رابطه های عمیقی وجود داره... بین افراد خانواده، دو دوست، دو برادر، معلم و شاگرد... در داستان ناروتو روابط خیلی خوب به ما یاد آور شدن و خیلی چیز ها ازشون می تونیم یاد بگیریم. انگار دارن روابط رو به ما توضیح می دن، خود ناروتو با اینکه بعد از تولد خانوادشو از دست داد با اینحال رابطه عمیق بین اون و پدر و مادرش رو میشه احساس کرد. رابطه ساسکه و ایتاچی، رابطه برادری که به ما یاد داد هر چقدر تنفر هم بینشون وجود داشته باشه اما چیزیه که هیچ وقت نمیشه انکارش کرد و جزو قوی ترین رابطه هاست.
دنیای ناروتو تا حد زیادی شبیه هیچ سریال دیگری نیست که بتونید باهاش مقایسه کنید. اول از همه ، ناروتو در یک زمان بسیار عجیب و خیالی اتفاق می افته که در اون همه چیز ظاهری بسیار قدیمی و کمی ابتدایی داره اما هنوز فناوری هایی مثل رادیوها و تلویزیون ها در طول سریال دیده میشه که یک کنتراست بصری جالب را ایجاد می کنه.
در کنار این دنیایی از نینجا ها وجود دارن که در اون ملت ها به عناصر مختلفی تقسیم می شن که نینجا ها می تونن کنترل کنن. مواردی مثل دهکده صوتی ، دهکده پنهان برگ و دهکده شن و همچنین قبیله ها در این جهان بسیار جالب و بی نظیرن که دوست نداشتن اونها سخته.
در طی داستان نبردهایی اتفاق می افته که با توجه به سبک منحصر به فرد و رزمی ناروتو هیجان زیادی رو برای مخاطب ایجاد می کنه و یکی از نقطه های قوت داستان ناروتو ست. علاوه بر این سبک نینجایی در مبارزه ها و حرکات خلاقانه خیلی بر این نبرد ها تاثیر داشته.
مانگاکا ناروتو یعنی ماساشی کیشیموتو یکی از با استعدادترین هنرمندان مانگا در ژاپنه و همچنین از بی نظیرترین هنرهای جهان مانگا هم برخوردار ست. به راحتی می تونید سبک انحصاری اونو تشخیص بدید. این به ویژه با مانگا مشخص میشه ، جایی که آثار هنری کیشیموتو واقعاً ظاهر میشن و به دلیل رنگ آمیزی و سبک منحصر به فرد اون که کاملاً متناسب با مجموعه ست ، زنده میشه.
حرف آخر
این انیمه خیلی تاثیرگذار بود، نه تنها روی من، بلکه در سطح جهان. قبل ازینکه انیمه ای رو ببینین هیچ وقت اونو قضاوت نکنین و بدونین در هر صورت با اینکه این انیمه از تقاط قوت زیادی برخورداره و نظر عموم رو به خودش جلب کرده، اما در هرصورت سلایق متفاوت هستن. من بهتون این انیمه رو به شدت پیشنهاد می کنم، اگر دنبال آثاری هستین که واقعا شما رو به یک دنیای دیگه ببره و بتونین با تک تک شخصیتاش ارتباط برقرار کنین.
