1- تصمیمگیری مبتنی بر داده (دادههای کاربران)
فرض کنید شما یک شرکت تولید کفش دارید. آیا مفید نیست که شما بدانید بازار هدفتان در ماه ژوئن چه نوع کفشی میخرد؟ آیا اینکه بدانید چه افراد 16 تا 21 ساله چه بازار هدقی دارند و چه نوع کفش و رنگی را ترجیح میدهند، فایدهای ندارد؟
برای کسب درآمد از طریق داده نیازی نیست همیشه به سمت فروش دادهها برویم. با افزایش استفاده از اینترنت، راحتتر از هر زمان دیگری ما میتوانیم چیپها را در هر وسایلی قرار دهیم و اطلاعات را ردیابی کنیم البته این به معنای این نیست که شرکتها تمام مکالمات روزمره شما را گوش دهند بلکه آنها دادههایی که فکر میکنند برا آنها مفید است را جمعآوری میکنند. با این حال، این داده ها ممکن است استفاده از محصول، علایق و ترجیحات شما، فعالیتهای اینترنتی، تا علایق دوستان شما و پیامکها و تماسهای تلفنی شما باشد.
این دادههای جمعآوری شده برای پروفایل خرد در بازار هدف براساس معیارهای جمعیتی، جغرافیایی، رفتاری و روانشناختی خاص مورد استفاده قرار میگیرد و این دادهها توسط بخش تحقیق و توسعه برای بهبود محصولات و خدمات فعلی، توسعه محصول و خدمات جدید، برای ایجاد استراتژیهای ارتباطی بازاریابی موثر مورد استفاده قرار میگیرد.
2- تامینکنندگان داده
یکی از سنتیترین مدلهای کسبوکار دادهمحور مدل است که مانند سایر کالاها با داده رفتار میشود. چندین شرکت مشهور تحقیقات بازار مانند Neilsen، Westat، Statista و غیره در کار جمعآوری و فروش دادههای اولیه و ثانویه هستند.
مدل كسبوكار اين شركتها در مورد ارائه دادههای تحقيقاتی با فرمتهای متنوع بر اساس مشخصات مشتريان است. روش جمعآوری داده برای شرکتهای مختلف متفاوت است. برخی این جمعآوری داده را براساس پنلهای مشتریان انجام میدهند و برخی هم دادهها را از شرکتهای دیگر مانند توییتر و بلومبرگ و سایر تولیدکنندگان محتوا خریداری میکنند. تامینکنندگان و کارگزارن داده قبل از بوجود آمدن اینترنت وجود داشتهاند اما افزایش رقابت و نیاز به شخصیسازی بیشتر منجر به افزایش تقاضای تامینکنندگان داده شده است.
بازارهای بزرگ آنلاین مانند آمازون میتوانند از چنین دادههایی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چرا مخاطبان هدف در خرید آنلاین تردید پیدا میکنند و اینکه چه کاری برای تغییر عادات آنها میتوانند انجام دهند، بهره ببرند.