همه ما تو زندگیمون هدفهایی داریم. بزرگ و کوچک بودن این اهداف مهم نیست؛ مهم اینه که میخوایم بهشون برسیم و هزینه مالی و زمانی زیادی براشون صرف کنیم. دو هفته، دو ماه، دو سال. به هر دلیلی، ممکنه موانع یا چالشهایی سر راه ما باشه؛ مثل مسائل اقتصادی، سیاسی که توی کشور ما احتمالاً خیلی هم تاثیرگذاره؛ اما یکی سادهترین دلایل، اینه که ما اصلاً اهدافمون رو درست بیان نمیکنیم و دقیقاً نمیدونیم چی میخوایم. عواقب این کار در مصاحبههای شغلی خیلی برجسته میشه و هر کدوممون ممکنه با همچین مکالمهای یا حداقل شبیهش برخورد کرده باشیم.
کارفرما: تو زندگیت چه هدفی داری؟
من: میخوام موفق باشم.
کارفرما: ینی چی؟
من: اِممم... پیشرفت کنم.
موفق بودن، مبهمه. موفق توی چی؟ به چی میگید موفقیت؟ برنامهتون برای موفقیت چیه؟
مشخص کردن دقیق اهداف، مسیر ما رو در هر کاری که هست، هموار میکنه؛ چون ما دقیقاً میدونیم چی میخوایم و باید چجوری و تا چه زمانی به دستش بیاریم.
معروفترین و بهترین راه هدفگذاری، استفاده از تکنیک SMART که به شما کمک میکنه در چند دقیقه هدف چندماهه خودتون رو پیدا کنید.
خب بریم سراغ مراحلش. تکنیک SMART مخفف ۵ حرف انگلیسیه که در ادامه میبینید:
1) Specific (مشخص بودن)
یک هدف، در مرحله اول باید واضح و روشن باشه. هرچی کلمه و فعل مبهم وجود داره، کنار بذارید و تا جایی که میتونید شفاف بنویسید و به این سوالها جواب بدید:
دقیقاً چی میخواید؟
چجوری و با چه روشی؟
چرا؟
چه کسی میتونه به من کمک کنه؟
مثلاً: افزایش بازدید سایت به نظرتون شفافه؟ نه نیست. :)
بهتره بگید:
میخوام ۳ روز در هفته، با انتشار محتوای خوب و تبلیغ مناسب، بازدید صفحه ویرگولم رو به عدد 1000 برسونم.
2) Measurable (قابل اندازهگیری بودن)
اعداد، همیشه به ما کمک میکنن بفهمیم چقدر پیشرفت کردیم، تا کجا اومدیم و چقدر مونده. در واقع به ما کمک میکنن معیار ارزیابی داشته باشیم؛ پس چرا برای اهدافمون که انقدر مهمن، ازشون استفاده نکنیم؟
توی مثال بالا که گفتم میخوام بازدید صفحه ویرگولم به 1000 برسه، معیار عددی انتخاب کردم و موقع ارزیابی که برسه، راحت میتونم تشخیص بدم.
3) Attainable (قابل دستیابی)
توی این مرحله تنها کاری که باید بکنید اینه که واقعبین باشید. هدفهای بزرگ انتخاب کنید ولی هدف غیرممکن، نه!
مثال درست: بازدید صفحهم تا ماه آینده به 1000 برسه.
مثال غلط: بازدید صفحهم تا ماه آینده به یک میلیون برسه!!
4) Relevant (مناسب و مرتبط)
یعنی هدفی که الان تنظیم کردید، به سایر اهداف زندگیتون نزدیک باشه.
در این مرحله با خودتون فکر کنید که اصلا هدف الانتون با هدف اصلی زندگی شخصی یا کاری مرتبطه؟
به شخصیت و ویژگیهای شما میخوره؟
واقعععا به این هدف نیاز دارید یا فقط دنبال یه هدف هستید حتی اگه بهش علاقه ندارید؟
5) Time-based (زمانبندیشده)
بازه زمانی مشخص کنید. مثلاً تا 2 ماه آینده. دو هفته آینده.
اگر برای خودتون ددلاین نذارید، سالها منتظر میمونید تا از شنبه شروع کنید. :)
بازه زمانی در شروع و پایان هدف بهتون کمک میکنه؛ اما توجه کنید که این بازه باید معقول باشه. نه خیلی فشرده که زندگیتون مختل بشه، نه خیلی باز و راحت که در نهایت باعث انگیزهها و تلاشهاتون و کم کنه.
مثال درست: تا دو ماه آینده میخوام 3 کیلو وزن کم کنم.
مثال غلط: تا دو ماه آینده میخوام 3 کیلو وزن کم کنم.
در نهایت همه این عوامل رو کنار هم بذارید تا کامل بشه.
مثال کامل:
من میخواهم در طول 2 ماه آینده، با انتشار محتوای مفید، کاربردی و قابل فهم برای همه، بازدید از صفحه ویرگولم را 10% افزایش دهم.
نکته مهم
تا جایی که میتونید به هدفتون پایبند باشید اما یادتون نره این هدف، وحی منزل نیست و میتونید طبق
شرایط خودتون تغییراتی کوچیکی توش ایجاد کنید.
ممنون که برای خوندن این مطلب وقت گذاشتید.