
«فکر کنید با یک دشمن نامرئی روبهرو هستید، دشمنی که در تاریکی پنهان شده و لحظه به لحظه قویتر میشود. این دشمن، سرطان است. در سالهای گذشته، مبارزه با آن شبیه یک نبرد نابرابر بود؛ زیرا تشخیص زودهنگام آن، کاری دشوار، پرهزینه و گاهی غیرممکن بود. اما در دل این چالش بزرگ، داستان یک دانشمند آغاز شد. داستان مردی که تصمیم گرفت به جای شمشیر، با علم به جنگ این دشمن برود... داستان پروفسور مهمت تونر.
پروفسور تونر در ترکیه متولد شد و سالها به مطالعه و تحقیق در زمینه مهندسی زیستی پرداخت. او از همان ابتدا میدانست که برای پیروزی در برابر سرطان، باید از ابزارهای بسیار دقیق و هوشمند استفاده کرد. او دید که بدن انسان، مملو از میلیونها سلول است و یافتن یک سلول سرطانی پنهان در میان آنها، مانند پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه است. اما راه حل او، چیزی متفاوت بود؛ ساخت یک کارآگاه بسیار کوچک که بتواند این سوزن را پیدا کند.
این کارآگاه کوچک، یک تراشه بود. یک قطعه کوچک از جنس سیلیکون، که او و تیمش طراحی کردند. این تراشه، که به آن «آزمایشگاه روی تراشه» میگویند، به طرز شگفتانگیزی فقط با چند قطره خون کار میکند. او با استفاده از علم نانومیکروفلویدیک، موفق شد کانالهای بسیار باریکی در این تراشه ایجاد کند که سلولها از آن عبور کنند. سلولهای سرطانی، رفتار و اندازه متفاوتی دارند و این تراشه هوشمند میتواند آنها را از سلولهای سالم تشخیص داده و جدا کند.
حالا، به لطف کار پروفسور تونر، مبارزه با سرطان تغییر کرده است. این تراشه به پزشکان اجازه میدهد تا با یک آزمایش خون ساده و غیرتهاجمی، به وجود سرطان پی ببرند. این به معنای نجات جانهاست؛ به معنای امید بیشتر برای پدران، مادران، و کودکان.
پروفسور مهمت تونر فقط یک دانشمند نبود؛ او یک راوی امید بود. راوی قصهای که نشان میدهد علم میتواند چراغی در تاریکترین لحظات باشد و راهی برای پیروزی در برابر بزرگترین چالشها. او به ما یاد داد که گاهی برای حل مشکلات بزرگ، باید به ابزارهایی بسیار کوچک فکر کرد.»
لایک و کامنت و اشتراک یادتون نره :)