Zahra Goleyj
Zahra Goleyj
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

اراده ی ضعیف، خداحافظ!

احتمالاً شما هم حداقل یکبار این جمله ها رو به خودتون گفتین : از شنبه رژیمم رو شروع می کنم
از اول ماه بعد باشگاه ثبت نام می کنم .

اگه بعداً یک نفر ازتون بپرسه که چرا انجامش ندادی؟ میتونید کلی دلیل(بهونه) بیارید که پشتش قایم بشید.
دانشمندی به نام دیویدسن میگه ضعف اراده یعنی عمل تعمدی شخص ، بر خلاف چیزی که می‌دونه درسته.
یعنی یک کاری رو که میدونیم درسته عمداً خلافش رو انجام میدیم !

سقراط در کمال ناباوری به ضعف اراده اعتقادی نداره و میگه غیر ممکنه که انسان برخلاف خرد خودش رفتار کنه ، چون شهوات و امیال چنین قدرتی رو ندارند که بر خرد انسان چیره بشن!

با کمال احترام به سقراط، اما من با نظر دیوید سن موافقم .

((کلی مک گونگال)) روانشناس دانشگاه استنفورد در کتابش به نام ((غریزه اراده)) می نویسه:
((در اصل، اراده رقابتی بین دو بخش از شماست بخشی از شما که به اهداف بلندمدت فکر می‌کند و بخش دیگرتان از این که به خوشحالی و لذت آنی می‌اندیشد.
بسته به میزان استرس، انرژی و طرز تفکرتان ، مغز شما راه های متفاوتی را برای مواجهه با هر چالشی که نیازمند اراده است انتخاب می‌کند .))

اگر همه ما تصمیمات زندگیمون رو بر اساس لذت های آنی بگیریم دیگه در زندگی دستاورد بزرگی نخواهیم داشت. پس اراده نقش خیلی مهمی در موفقیت ما بازی میکنه .

فیزیولوژی اراده

در یک مقاله دیگه ، به مطلب جالبی در این باره برخوردم:
فیزیولوژی اراده . یعنی یک قسمت از مغز ما به اراده اختصاص داده شده.
یافته‌های جدید علوم اعصاب نشون می‌ده که اراده با سه بخش از مغز در ارتباطه که تمامی این بخش‌ها در قشر جلوی مغز (PFC) واقع شده‌اند.

۱. نیروی «من می‌توانم» که در قسمت بالای سمت چپ قشر جلوی مغز قرار داره
و کمک می‌کنه تا به فعالیت‌های خسته‌کننده، سخت و استرس‌زا ادامه بدیم.

۲.نیروی «من نمی‌توانم» که در قسمت بالای سمت راست قشر جلوی مغز قرار داره.
این قسمت باعث می‌شود به خواسته‌های بد، جواب منفی بدیم ؛ مثلا کمک می‌کنه تا به خوردن غذای بیش از حد «نه» بگیم.

۳. نیروی «من می‌خواهم» که در قسمت زیرین و میانی قشر جلوی مغز قرار داره.
این نیرو فرد رو به پیگیری اهداف و خواسته‌ هاش ترغیب می‌کنه .
این نیرو به شما یادآوری می‌کنه که واقعا چی می‌خواهید.
هر چه این نیرو قوی‌تر باشه، با انگیزه‌ی بیشتری اهدافمون رو دنبال می‌کنیم و در برابر وسوسه‌ها بیشتر مقاومت می‌کنیم.

این سه بخش با کمک هم اراده‌ رو می‌سازند و زمانی که این بخش‌ها انرژی یا فعالیت کافی نداشته باشند، نیروی اراده‌ تضعیف میشه و فرد بعدها از کرده‌ی خود پشیمان میشه.
خواب کافی، استفاده از غذای سالم و تحرک به افزایش انرژی این بخش کمک میکنه .

خلق عادت میتونه در تقویت اراده موثر باشه.
برای مثال : اگه مسواک زدن رو به طور منظم انجام بدیم و به شیطون درونمون نه بگیم و به صحبت های فرشته سمت راست گوش بدیم مسواک زدن تبدیل به عادت میشه و دیگه برای انجامش به اراده احتیاج نداریم.

مک‌گونیگال :
«وقتی اطراف‌تان پر از افرادی است که به اهداف‌شان پایبند هستند، شما نیز تلاش خواهید کرد تا شبیه آنان باشید و به اهداف خود پایبند باشید.»

در این باره یه قانونی وجود داره به اسم قانون ۵ نفر:
اگر با پنج نفر باهوش دوستی کنی تو ششمین نفر خواهی شد.
اگر با پنج احمق دوستی کنی تو ششمین نفر خواهی شد.
اگر با ۵ میلیونر دوستی کنی تو ششمین نفر خواهی شد .

در ادامه داستانی از زبان شخص دن لاک (یکی از برترین کارشناسان جهان در حوزه بازاریابی اینترنتی) آوردم که تلنگری باشه برای اینکه بهانه تراشی نکنیم و بیشتر به کارهامون و نتایجش فکر کنیم :
وقتی در ۱۴سالگی، مامانم برام یه دیکشنری الکترونیکی انگلیسی خرید، خیلی گرون بود، قیمتش صد دلار بود، پولی که ما نداشتیمش، مامانم برام خیلی فداکاری کرد، خیلی زیاد.

تصمیم گرفت به کانادا مهاجرت کنیم تا بتونم بهتر انگلیسی یاد بگیرم و آینده بهتری داشته باشم. سر کلاس چون نمی تونستم بفهمم معلم چی میگه، دیکشنری رو بیرون می آوردم و بازش می کردم، یه خودکار کوچیک داشت که روش می نوشتم و چک می کردم که معلم چی میگه یا توی کتاب چی نوشته، نمی فهمیدم معلم چی میگه.

بچه ها؛ اونا فقط منو کتک می زدن می گفتن این چیه، یه کامپیوتر تخیلیه؟ پسره آسیایی! فکر می کنی وقتی این دستگاه رو میاری باحال میشی؟

نمی فهمیدم چی میگن، بعد دیکشنری رو ازم می گرفتن، باهاش این طرف اون طرف می دویدن، منم دنبالشون می دویدم که پس بگیرمش، چون نمی خواستم براش اتفاقی بیفته.

یکی از پسرها دیکشنری رو گرفت، پنجره باز بود و اونو پرت کرد بیرون، دیکشنری افتاد روی سنگفرش و شکست.

با این حال اجازه ندادم این مانعم بشه، جوری رفتار می کردم که انگار دستگاه کار می کنه، ولی در واقع یه دیکشنری قدیمی کتابی هم داشتم. هر روز 5 تا 10 کلمه رو حفظ می کردم، هر روز یاد می گرفتم، نمی خواستم مامانم بفهمه دیکشنری شکسته و بهترین راه برای مخفی کردن اون اتفاق، بهتر کردن انگلیسیم بود.

یکی از اون دیکشنری های بزرگ داشتم که لبه کاغذهاش تا شده بود، صفحه ها رو ورق می زدم، هایلایت می کردم، می نوشتم، هر کلمه رو حفظ می کردم، بارها تلفظ می کردم و اونو با دقت می خوندم، صدبار می خوندمش، فقط برای اینکه یک کلمه رو درست بفهمم.

فکر می کنم هر اتفاقی، حتی این چیزها که با تعریف کردنش عصبی میشم، اما این اتفاق، کسی که امروز هستم رو ساخت و بهم یاد داد بهونه نیارم. این چیزیه که می تونم ازش استفاده کنم.

#دبجیتال_مارکتینگ_پله_به_پله

ارادهتقویت ارادهپله به پلهمغز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید