هرمزگان چه دارد؟!
دریا!
دگر چه؟!
بازار!
دیگر؟!
گرمای سوزان! قشم! کیش!
اما هرمزگان دیدنیها و شنیدنیهای فراوان دارد. برفرض که از تاریخ و فرهنگش میگذری، پوشش و غذاهایشان را نادیده میگیری، موسیقی و همزیستی مردمش که اصلا هیچ! با طبیعتش چه میکنی؟ با تالاب ها و جنگلهای حرا و چندلش؟ با پرندگان بومی و مهاجرش؟ با ماهیهای رنگارنگ بی همتایش؟ با غروبهای دلنوازش چه؟!
استان هرمزگان به دلیل دارا بودن ذخایر مختلف طبیعی و معدنی، شیلات، حمل و نقل دریایی و گمرک دریایی جز پنج استان پر درآمد کشور است ولی با این وجود هنوز نتوانسته آنطور که باید و شاید خود را در جامعه گردشگری معرفی کند. در حال حاضر بیشترین گردشگران این استان به قصد خرید و بازدید از جزائر قشم و کیش به این خطه از ایران زیبا سفر میکنند در حالی که به راحتی و با برنامه ریزی درست و زیرساختی میتوان بر روی گردشگری تاریخی، گردشگری فرهنگی و آیینی، گردشگری خوراک و طبیعتگردی و پرنده نگری کار کرد.
اینجا تاریخ به رویتان لبخند میزند
تاریخ این خطه از میهنمان در طول دوران از اسمش گرفته تا خاکش همواره دستخوش بازیهای فراوان بوده است. از آن زمان که پرتقالیها خاکش را ربودند و ردپایشان را با قلعه هایشان در هر جزیره برجا نهادند، تا آن هنگام که انگلیسها خلیج فارس را دروازه ورود به هند برشمرده و با کمک شاه عباس پرتقالیها را بیرون راندند و به برای دست خوش، نام وی بر این خطه گذاردند، همه و همه خبر از تاریخ پر فراز و نشیب این استان استراتژیک دارد. برای گذر از تاریخ این جا میتوانید از معبد هندوها شروع کنید، بعد از حمام و مسجد گله داری از کنار مسجد اهل تسنن به راست بپیچید تا کلاه فرنگی دستخوش تغییر شده را زیارت کنید تا او شما را به بازار سنتیاش هدایت کند. بازاری پر از رنگ و طعم و بو. هر جزیرهای که شما را فرا بخواند، قلعهای از پرتقالیها هست تا جای خالی آنان را حس نکنید.
گردشگری فرهنگی در سرزمین تلاقی فرهنگها:
هرمزگان به خاطر حمل و نقل دریایی و گمرکی بودنش با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و هند نه تنها مالالتجاره که فرهنگ نیز فراوان دادوستد کرده است.
یک نمونه کوچک این تبادل فرهنگی را در جزیره لارک میتوان به نظاره نشست. لارکیها مراسم آیینی ای دارند که در مواقع شادی برگزار میگردد و اشعارش یادگار دوران پرتقالی هاست که در آن از جنگ و غم و شادی و مصائب دریا میخوانند. این شعر با گویش لارکی که به آن کمزاری میگویند خوانده میشود. کمزار بخشی از عمان است و محلی ها اعتقاد دارند اولین بار از کمزار مردم به این جزیره مهاجرت کرده اند و کمزاری ریشه عربی دارد و پوشش مردم، آداب و رسومشان و قهوه عربی ای که به میهمانانشان تعارف میکنند، میتواند شاهدی بر این مدعا باشد.
و نمونه دیگر، ساز قیچک است! سازی که امروز از چوب و دیروز از جمجمه اسب میتراشیدندش. نمیدانم از افعانستان به دیار هرمز شتافته یا از هرمز به آن سو رمیده است، تنها این را میدانم که تنها در سیریک میتوان نشان آن را یافت. شرقی ترین شهر هرمزگان، که از خوراک مردمان تا پوشاک زنانش همه و همه رنگ بلوچ دارد.
طبیعتگردی:
از هرمز هزار رنگ که سالانه جوانان زیادی را برای کمپ زدن به خود فرا میخواند که بگذریم، هرمزگان تالاب هایی دارد بس دیدنی و منحصر به فرد که هرکدام را خداوند متعال متمایز از دیگری آراسته است:
تالاب خورخوران بندر خمیر، بزرگترین تالاب دریایی خاورمیانه است که چندین جزیره را در خود محصور دارد. تعدادی از این جزایر را در جزر و مابقی را در هنگام مد باید دید. جنگلهای حرا در این منطقه بسیار معروفند . این تالاب 200 گونه پرنده دارد و جز ذخائر زیست کره محسوب میشود.
تالاب تیاب میناب، پرنده دارد، بزرگ و کوچک، سفید و رنگی ، جان پرنده نگران است او.
تالاب خور آذینی سیریک، تنها زیستگاه درخت چندل در ایران است. چوب این درخت به علت استحکام و مقاومت در برابر رطوت در صنعت لنج و کشتی سازی ارزش زیادی دارد.
گردشگری خوراک:
اسم جنوب و خوراکی که به میان میآید بی اختیار ذهنت روانهی ماهی و میگو میشود و البته که خیلی هم به بیراهه نمیرود از نانش گرفته تا شوربایش بوی ماهی دارد. فکرش را بکن، صبحانه بلالیت باشد با نخود و آردو و نان چمچمو، ناهار گوبلی پلو باشد با میگوی دو پیازه و نان بالا تاوه، عصرانه کراک را با خرمای روغنی بنوشی و شام... دیگر جایی برای شام نمیماند! ولی مگر میشود از عنکاس و هواری گذشت!
خط به پایان رسید و من هنوز نه از هنر دستان دخترانش برایت گفته ام و نه از پوششان نه حتی از لوطیانش!
هرمزگان گفتنی،دیدنی، شنیدنی و حتی بوییدنی فراوان دارد، هرمزگان را دوباره که هیچ برای بار صدم هم باید دید....