برم؟
یک قرار قدیمی به سبک تابستان که تا زمستان تاخیر خورده
هرگاه که نیستم
آغاز وجودم را دیکته می کنم؛
من از تهران خسته ام
پاییز جشن دلتنگی برای حق، قهرمانی تا ابد جاودان
کمی اعتراض که از بن جان به جوش آمده
روزی روزگاری مغالطه ای بود
نقد اجتماعی در باب زندگی در پستوی خانه
تشویش ذهنی ویرگولی