رسانه هنری زیباترین قلم
رسانه هنری زیباترین قلم
خواندن ۱۶ دقیقه·۲ سال پیش

چطور داستان خود را به کتاب تبدیل کنیم؟انتشارات بین المللی حوزه مشق

باما در ارتباط باشید??

https://hozeyemashgh.ir/

چگونه داستان خود را به کتاب تبدیل کنیم؟


گاهی اوقات یک داستان  قابلیت تبدیل شدن  به یک کتاب را دارد. اگر این طور است باید بدانید که چگونه نوشته خلاقه کوتاه خود را به یک رمان پرفروش تبدیل کنید ، داستان خود را از نو بررسی کنید.


آیا به نظر می‌رسد کاراکترهای شما می توانند در دنیای واقعی وجود داشته باشند؟
آیا داستان اصلی شما جایی برای رشد دارد؟
آیا داستان شما قبلا به این شکل تعریف شده است؟
این سوالات به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید آیا عناصر داستان‌تان به اندازه کافی قوی هستند که تبدیل به یک رمان بلند شوند.
در ایده اولیه داستان کنکاش کنید.
درست همانطور که برای نوشتن اولین پیش نویس خود ایده پردازی کردید برای گسترش داستان خود نیز همین کار را تکرار کنید.
اما این بار به دنبال راههایی باشید تا داستانی که خلق کرده‌اید را بال و پر دهید.
چه داستان خوب دیگری را از همین زاویه دید می توانید تعریف کنید؟
آیا ایده اولیه شما بهترین داستانی است که دارید؟
به خطوط داستانی دیگری که می توانید به داستان فعلی اضافه کنید، فکر کنید.
کاراکترهای جدید خلق کنید.
تنها کاراکترهای جدیدی را به داستان اضافه کنید که به نظر می‌رسد به داستان متعلقند.
در پیش داستان کاراکترهای فعلی را کندوکاو کنید تا لحظه‌ای را بیابید که میتواند منجر به معرفی یک کاراکتر جدید شود.
آیا کاراکتر دوست یا خواهر و برادری دارد که پیشتر معرفی شده است؟
آیا کاراکتر اصلی معلمی با یک داستان شخصی داشته که بتواند در اعماق لایه‌های داستان اضافه شود؟
کاراکترهای جدید باید با دنیایی که خلق کرده‌اید همخوانی داشته باشند.
لازم نیست حتما دوست یا اقوام کاراکترهای موجود باشند اما داستان شخصی آنها باید منجر به پیشبرد داستان رمان شود.
صحنه‌های موجود را افزایش دهید.
آیا صحنه‌های شما پویا هستند؟
آیا با گذشت زمان عوض می‌شوند؟
آیا توسط آب و هوا یا عناصر دیگر تغییر می‌کنند؟
آگاهی از نحوه عملکرد صحنه‌های داستان به شما کمک می‌کند که چطور آن را گسترش دهید.
به دنیای خود نگاه کنید و ببینید کدام لوکیشن‌ها داستانی ناگفته دارند.
آشنا شدن با زیر و روی دنیایی که ساخته‌اید در زمان تبدیل داستان به رمان بسیار به شما کمک می‌کنند.
زیرداستانهای بیشتری اضافه کنید.
در بین قوسهای کاراکتری خود جستجو کنید تا فضایی برای افزودن زیرداستان پیدا کنید.
داستان زندگی فعالترین کاراکترهای خود را بازبینی کنید و ببینید آیا دیدگاه منحصربفردی دارند یا نه.
آیا آنها خاطره خاصی دارند که میتواند هویت آنها را آشکار کند؟
برای کاراکترهای خود چالش بگذارید و ببینید چه زیرداستانهایی از دل آن بیرون می‌آید.
با سختتر کردن انتخابها و شدیدتر کردن عواقب آن، می توانید عمق بیشتری به داستان کوتاه خود بدهید و آن را تبدیل به رمان کنید.
 از پایان داستان فراتر بروید.
لازم نیست پایان داستان کوتاه شما پایان کتابتان باشد.
می تواند تنها پایان فصل اول باشد.
به عواقب احتمالی یا آشکارسازی‌های غیرمنتظره‌ای فکر کنید ممکن است در نتیجه عملکرد کاراکترها در انتهای داستان بوجود آمده باشد.
بررسی کنید که کاراکترهایتان بعد از نتیجه گیری به کدام سو می‌روند.
یکسال دیگر چه اتفاقی برایشان می‌افتد؟
این اتفاقات ممکن است با پیشرفت داستان تغییر کنند اما مهم است که یک ایده کلی از روند حرکت عناصر داستان داشته باشید.
پیش نویس اولیه تهیه کنید.
اگر فکر می‌کنید داستان کوتاهتان پتانسیل تبدیل شدن به یک رمان را دارد، شروع به نوشتن پیش نویس اولیه کنید و ببینید آیا کاراکترها، دنیا و ساختار داستان‌تان قابلیت رشد و گسترش دارند یا نه.
گاهی اوقات نویسنده نمی‌داند که داستان عالی دیگری در نوشته او پنهان است، و در حین روند نوشتن رمان ممکن است نکات و گزینه‌هایی برای گسترش آن کشف کند.


چگونگی نوشتن داستان


برای خیلی‌ها پیش آمده که ایده‌ای در ذهنشان دارند و می‌خواهند آن را به روی کاغذ بیاورند، اما سوالی که در درجه اول با آن مواجه می‌شوند این است که چگونه کتاب بنویسیم ؟

سخت‌ترین قسمت به وجود آمدن یک کتاب منتشرکردن آن نیست، نوشتن آن است.

در این یادداشت سه مرحله برای نوشتن یک کتاب به شما پیشنهاد می‌کنیم و راهکارهایی که برای این انجام این سه مرحله وجود دارند را می‌گوییم.

سخت‌ترین قسمت کار یک نویسنده کنار هم گذاشتن کلمات است.

کتاب‌ها خودبه‌خود نوشته نمی‌شوند.

مسیری که کار شما را به سرانجام می‌رساند پیچیده نیست.

شما قدم به قدم به جلو می‌روید

چگونه کتاب داستان را بنویسیم ؟

باید شروع به نوشتن کنید.

شروع کردن به نظر مرحله‌ای واضح می‌رسد، اما شاید این مهم‌‌ترین مرحله‌ای باشد که در نوشتن یک کتاب پیش‌بینی می‌شود.

شما نوشتن یک کتاب را زمانی آغاز می‌کنید که تصمیم بگیرید می‌خواهید در مورد چه چیزی و چگونه بنویسید.

انگیزه‌:

به محض اینکه نوشتن را شروع کنید با شک وتردیدهای زیادی رو به رو می‌شوید.

پیش‌بینی کردن و برنامه ریختن برای مقابله با این افکار ذهنتان را آماده می‌کند تا نوشتن را رها نکنید.

تمام کردن:

کتابی که سرانجامی نداشته برای هیچ‌کس اهمیتی ندارد.

ما می‌خواهیم کتابی از شما بخوانیم که واقعا آن را تمام کرده باشید.

تنها شروع به نوشتن کتاب شما را تبدیل به یک نویسنده نمی‌کند ، به پایان رساندن کتاب است که چیزی به دستتان می‌دهد.

مرحله اول:

شروع کنید،همه ما باید از یک جایی شروع کنیم.

۱- در مورد موضوع کتابتان تصمیم بگیرید

اولین سوالی که باید برای جواب به « چگونه کتاب بنویسیم » باید از خودمان بپرسیم این است که موضوع کتابمان درباره چیست.

یک نوشته‌ی خوب همیشه موضوع خوبی دارد.

دلیل اولیه‌تان برای نوشتن کتاب را در قالب یک جمله بنویسید و بعد تلاش کنید آن را تا یک پاراگراف و یک صفحه ادامه بدهید.

بعد یک صفحه از مفاهیم و مضمون‌هایی که می‌خواهید در موردشان بنویسید، تهیه کنید و برای هرکدام یک فصل در نظر بگیرید.

به شروع و وسط و پایان کتاب خود فکر کنید. پیش‌بینی‌های پیچیده‌تر  شما را سردرگم می‌کند.

۲- یک هدف روزانه برای مقدار کلماتی که می‌نویسید مشخص کنید

جان گریشمن شغل نویسندگی‌ را وقتی شروع کرد که وکیل و پدر یک نوزاد بود، در واقع در شرایطی که بسیار سرش خیلی شلوغ بود.

او هرروز صبح یکی دوساعت زودتر از خواب بیدار می‌شد و یک صفحه می‌نوشت.

بعد از چند سال یک رمان نوشت. روزی یک صفحه می‌شود تقریبا روزی ۳۰۰ کلمه.

لازم نیست زیاد بنویسید. فقط باید پیوسته بنویسید.

مشخص کردن یک هدف روزانه به شما کمک می‌کند تا برای رسیدن به آن تلاش کنید. هدفتان را کوچک کنید تا بتوانید به آن دست پیدا کنید و یک کل بسازید.

۳- زمان مشخصی در روز برای نوشتن انتخاب کنید  ثبات و تکرار، خلاقیت را به شما نزدیک‌تر می‌کند. شما برای انجام دادن هدف  روزانه‌تان به زمان‌بندی‌ مشخصی نیاز دارید.

وقتی هرروز در ساعت مشخصی شروع به کار کنید،  می‌توانید نوشتن یک کتاب را تا آخر پیش ببرید. می توانید  بعضی روزها مرخصی بگیرید، اما مرخصی‌ها هم باید جزو برنامه‌ی از پیش تعیین‌شده‌تان باشند.

هرگز از هدف‌گذاری زمانیتان دور نشوید.

هیچوقت هم به راحتی از برنامه‌تان کوتاه نیایید. داشتن زمانبندی مشخص کمکتان می‌کند که سردرگم نباشید که چه وقت قرار است بنویسید. زمانی که خودتان برای نوشتن انتخاب کردید، وقت نوشتن است.

۴- هربار در یک مکان مشخص به نوشتن مشغول شوید مهم نیست محل نوشتن میز کارتان باشد یا داخل یک رستوران یا روی میز آشپزخانه. فقط باید با محل بقیه‌ی کارهای روزانه‌تان فرق کند.

جایی که در آن می‌نویسید را تبدیل به محلی ویژه بکنید، در این صورت هروقت به آن محل می‌روید ناخودآگاه آماده‌ی نوشتن می‌شوید. جای نوشتنتان به شما یادآوری می‌کند که برای تمام کردن کتابتان تعهدی دارید. باز هم تاکید می‌کنم، هدف این نیست که فقط فکر کنید و نوشتن را شروع کنید.


مرحله دوم: خود نوشتن

۱- تعداد تخمینی کلمات کل کتابتان را حدس بزنید  باید بدانید حدودا کتابتان چند کلمه می‌شود. یک اثر ده هزار کلمه‌ای را در نظر بگیرید و طول همه فصل‌هایش را تقریبا یکسان در نظر بگیرید.

در ادامه چند مثال برای تعداد تقریبی کلمات می‌آوریم:

۱۰۰۰۰ کلمه می‌شود معادل یک جزوه یا مقاله.

برای خواندنش به سی تا شصت دقیقه نیاز دارید.

۲۰۰۰۰کلمه می‌شود معادل یک کتاب الکترونیک کوتاه یا یک بیانیه. مانیفست کمونیست یک مثال ۱۸۰۰۰ کلمه‌ای است. برای خواندنش به یک یا دوساعت وقت نیاز دارید.

۴۰۰۰۰تا۶۰۰۰۰کلمه می‌شود به اندازه‌ی یک کتاب غیرداستانی معمولی یا یک رمان کوتاه.

گتسبی بزرگ نمونه‌ای از کتاب‌هایی با این حجم است. سه یا چهار ساعت برای خواندن این کتاب‌ها کافی است.

۶۰۰۰۰تا ۸۰۰۰۰ کلمه برابر است با طول یک کتاب غیرداستانی بلند یا یک رمان استاندارد.

بیشتر کارهای گلدول در این دسته قرار می‌گیرند. برای خواندنش به چهار تا شش ساعت وقت نیاز دارید.     ۸۰۰۰۰تا۱۰۰۰۰۰کلمه می‌شود یک کتاب خیلی بلند غیرداستانی یا یک رمان خیلی بلند.

بیشتر از ۱۰۰۰۰۰کلمه می‌شود به اندازه‌ی رمان‌های خیلی طولانی و کتاب‌های آکادمیک و کتاب‌های زندگی‌نامه. شش تا هشت ساعت برای خواندن این کتاب‌ها کافی است.

زندگی‌نامه‌ی استیو جابز در این دسته‌بندی قرار می‌گیرد.

۲- هدف‌گذاری زمانی هفتگی مشخص کنید  شما به یک هدف هفتگی هم نیاز دارید. برای این هدف هفتگی هم تعداد کلمات در نظر بگیرید تا هدفتان واقع‌بینانه‌تر باشد. از این طریق می‌توانید عملکردتان را اندازه بگیرید. تنها رمز موفقیت من برای به پایان رساندن کتاب‌هایم داشتن همین بازه زمانی مشخص بوده است.

۳- زود به زود دنبال بازخورد و نظر باشید،هیچ‌چیز بدتر از این نیست که یک کتاب را کامل بنویسید و بعد مجبور باشید دوباره بازنویسی‌اش کنید، چون اجازه ندادید هیچ‌کس کتاب را قبل از تمام شدنش نگاهی به آن بیندازد. چند مشاور قابل اعتماد داشته باشید تا در انتخاب موضوع برای نوشتن کمکتان کنند. این مشاوران می‌توانند از بین دوستان یا خانواده یا ویراستارتان باشند.

فقط مطمئن شوید فردی باشد که صادقانه نظرش را بگوید تا در مسیر درست قرار بگیرید.

بعد از تمام شدن هر فصل از مشاورانتان نظر بخواهید.

مرحله سوم:

پایان بندی  از کجا می‌فهمید کارتان تمام شده است؟ هیچوقت نمی‌فهمید.

اما در واقع در اینجا راه‌هایی به شما می‌گویم که باید برای بهتر شدن پروسه تمام کردن نوشتن کتاب باید انجام دهید.

۱- به جمع‌بندی کارتان متعهد باشید  کتاب را تحت هر شرایطی تمام کنید. برای تمام شدن کتاب زمانی را در ذهنتان مشخص کنید و با خودتان قرار بگذارید. بعد از تمام شدن کتاب آن را به دنیا نشان بدهید. برای انتشارات بفرستیدش، در سایت‌های فروش کتاب قرارش بدهید، هرکاری لازم است را انجام بدهید تا کتابتان در درسترس مردم قرار بگیرد. بدترین چیز این است که وقتی کتاب تمام شده است عقب بکشید. اینطوری هیچوقت نمی‌توانید ایده‌هایتان را با دنیا به اشتراک بگذارید.

۲- دوستانه با شکست مواجه شوید  وقتی کارتان تمام شود می‌بینید که قرار دادن کتاب در تیررس نظرات دیگران کار سختی است. احتمالا کمی هم خراب‌کاری کرده‌اید. با شکست خوردن مشکلی نداشته باشید و قدر تلاشتان را بدانید. به کارتان ادامه بدهید و دنبال کامل بودن نباشید.

۳- نوشتن کتاب دیگری را شروع کنید  بیشتر نویسندگان از کتاب اول خودشان خجالت‌زده‌اند. اما بدون نوشتن اولین کتاب هیچوقت و از هیچ راه دیگری یاد نمی‌گیریم، چگونه کتاب بنویسیم .بنابراین نوشتن کتاب اول را شروع کنید و با شکست خوردن مشکلی نداشته باید. تنها از این راه می‌توانید بهتر شوید.  مسیر نوشتن بسیار اهمیت دارد.

باید کتابی بنویسید که هم بتوانید تمامش کنید و هم ارزش خریده‌شدن داشته باشد. برای اینکه شانس تمام شدن کتابتان را به بالاترین حد برسانید به یک برنامه‌ی کارآمد نیاز دارید. علاوه بر این لازم است انگیزه‌تان را تا مراحل پایانی کار نگه دارید.

یکی از مهم‌ترین مراحل پاسخ به سوال چگونه کتاب بنویسیم این است که انگیزه‌مان را تا انتهای کار حفظ کنیم.


ده راه دیگربرای اینکه انگیزه‌مان حفظ شود:


۱-هر بار فقط یک فصل بنویسید  اینطوری نظمی به برنامه‌ی ذهنیتان می‌دهید و می‌توانید از پیش تصور کنید سرنوشت کارتان چیست.

۲- کتاب کوتاه‌تری بنویسید  فکر نوشتن یک شاهکار ۵۰۰ صفحه‌ای آدم را فلج می‌کند. یک کتاب شعر یا داستان‌های کوتاه بنویسید. کارهای بزرگ آدم را می‌ترسانند.

۳- یک وبلاگ بسازید تا زود بازخورد کارتان را دریافت کنید  اینکه زود به زود بازخور کارتان را دریافت کنید کمک می‌کند که درگیر اضطراب نشوید.

۴- لیستی از منابع الهام‌بخشتان داشته باشید  شما به لیستی از چیزهای الهام بخش نیاز دارید تا به ایده‌پردازیتان کمک کند. همیشه کتاب بخوانید تا مغزتان را فعال‌تر کند و روشی برای سروسامان دادن به ایده‌هایتان داشته باشید.

۵-یک مجله داشته باشید  مطالبی که نوشته‌اید را درقالبی کتابی‌تر و آراسته‌تر بازنویسی کنید. از عکس‌های مجله‌ها برای تصویرپردازی کتابتان استفاده کنید. می‌توانید بعدها این نسخه‌ی دست‌سازتان را به عنوان یک نسخه‌ی تجملاتی بفروشید.

۶- کارتان را منظم و پیوسته تحویل بدهید  بعضی روزها نوشتن کار آسانی است و بعضی روزها سخت‌ترین کار دنیاست. اما سخت کار کردن همیشه جواب می‌دهد. اینکه صبر کنید تا وقتش برسد و ایده‌ها به شما هجوم بیاورند هرگز نتیجه نمی‌دهد. به طور منظم شروع به کار کنید نتیجه می‌گیرید.

۷-هر از گاهی استراحت کنید، اگر همیشه برای کار ناتمامتان نگران باشید ممکن است به برنامه‌تان عمل نکنید. در برنامه‌تان زمان‌هایی برای استراحت بگنجانید. چه استراحت‌های چند دقیقه‌ای و چه استراحت‌های چند روزه.

۸-از حواس‌پرتی دوری کنید  هرچیزی را که ممکن است در طول نوشتن حواستان پرت کند از خودتان دور کنید. از ابزارهای مثل  bear و scrivener استفاده کنید. اینطوری ایمیل یا فیسبوکتان هم حواستان را پرت نمی‌کند.

۹- جایی مشغول به نوشتن شوید که دیگران هم مشغول نوشتن یا کار کردن باشند  اگر پیوسته نوشتن برایتان سخت است در محیطی قرار بگیرید که دیگران هم مشغول کار کردن باشند. کتابخانه یا کافی شاپ می‌تواند جای مناسبی باشد به این شرط که دیگران مشغول کار باشند و فقط برای وقت گذراندن به آنجا نیامده باشند. اگر در محیطی قرار بگیرید که دیگران در آن مشغول انجام دادن کاری باشند شما هم به راحتی به آن‌ها می‌پیوندید و کارتان را انجام می‌دهید.

۱۰-حین نوشتن ویرایش نکنید  اول بدون هیچ قضاوت و انتظاری شروع به نوشتن کنید. به جای اینکه حین نوشتن مطالبتان را ویرایش کنید، بگذارید کارتان تمام شود و بعد آن قسمت را یکجا بازبینی و ویرایش کنید. در این صورت نگاه منتقدانه هم اذیتتان نمی‌کند.

هر نویسنده‌ای از یک جایی شروع می‌کند. بیشترشان هم با نوشتن از اتفاقات روزانه زندگیشان شروع می‌کنند. با تداوم در نوشتن روزانه می‌توانید پله پله پیشرفت کنید.


داستان

داستان زمانی برای خواننده گنگ و نامفهوم می شود که در درجه ی اول برای خود نویسنده به اندازه کافی روشن نباشد.

هر داستانی جهانی دارد.

نویسنده تلاش می کند این جهان را از طریق به کاربردن کلمات در طول روایت در ذهن خواننده بسازد. بنابرین نویسنده باید شناخت کاملی از این جهان داشته باشد تا بتواند درباره ی آن با خواننده سخن بگوید.

جهان داستان یعنی:

آدم ها و ویژگی های شان، روابطشان با یکدیگر، مسائلی که با آنها درگیرند و همچنین زمان و مکانی که همه ی اینها در درون آن اتفاق می افتد. این مسئله در نوشتن رمان بیش از نوشتن داستان کوتاه اهمیت دارد.

گاهی ما خیلی سریع نوشتن یک رمان را صرفا با داشتن یک ایده ی اولیه ناکامل شروع می کنم. به نظرم عیبی ندارد که نویسنده به این شکل نوشتن رمانش را شروع کند.

چون باید بالاخره از جایی وارد جهان داستان شد. اما بعد از این اولین قدم، نویسنده باید برای شناخت جهان داستانش تلاش بکند. یعنی بعد از نوشتن اولین صفحات، کمی حوصله و تامل کند و به جهان داستانش بیاندیشد.

اینکه این آدم ها کی هستند؟

مسائل شان چیست؟

در چه دوره و زمانه ای و جغرافیایی زندگی می کنند؟ و سوال هایی از این دست.

برخی از نویسندگان این مسائل را روی کاغذ یادداشت می کنند. ثبت کردن ویژگی های بخش های مختلف رمان به نویسنده کمک می کند در طول نوشتن رمان در مسیر درستی حرکت بکند.

مثلا پرونده ای برای ویژگی ها و گذشته شخصیت، پرونده ای برای دوره تاریخی زندگی شخصیت ها، پرونده ای برای مکان ها و صحنه ها، پرونده ای برای طرح رمان و سرفصل اتفاقات مهم.

برخی از نویسندگان هم هستند که ترجیح می دهند زیاد خودشان را درگیر یادداشت برداری های مفصل نکنند و این شناخت به دست آمده را همچنان در ذهن شان داشته باشند.


  اولین قدم

تلاش برای شناخت جهان داستان است. در هر موردی می توانید ده ها سوال از خود بپرسید، مثلا درباره شخصیت: نام، سن، ویژگی های جسمانی، نوع لباس پوشیدن، نحوه حرف زدن، ویژگی های شخصیتی مانند شجاع یا ترسو بودن، خجالتی یا با اعتماد به نفس بودن، صبور یا عجول بودن و ... بعد درباره ی اتفاقات مهم زندگی اش در گذشته از خودتان بپرسید.

اگر بزرگسال هست از تمایلات سیاسی و مذهبی و روابط اجتماعی اش، از علایق شخصی و کارهای روزانه و شغل و پیشه اش، روابط خانوادگی و عاطفی و دوستانه اش.

به این نکته توجه داشته باشید که قرار نیست همه ی این اطلاعات را در نوشتن رمان به کار ببرید، فقط به ضرورت از آنها خواهید نوشت، اما دانستن این اطلاعات جامع باعث خواهد شد در نوشتن رمان دست بازی داشته باشید و به وقتش این اطلاعات را خرج کنید.

گذشته از این، همه ی این ویژگی های شخصیتی هر کدام به نحوی در رفتار و  گفتار شخصیت خودش را نشان خواهد داد و بسیاری به صورت ضمنی و تلویحی به خواننده منتقل خواهد شد.


دومین قدم


دومین قدم در نوشتن داستانی تاثیر گذار این است که تکلیف نویسنده با کلیت ساختار طرح رمان مشخص باشد. یعنی بداند که اول و وسط و آخر کار کجاست.

شخصیت از ابتدا تا انتهای رمان چه مسیری را طی می کند، به دنبال چیست و چگونه با موانع مواجه می شود و به سمت خواسته اش حرکت می کند. بنابراین بهتر است نویسنده بتواند در چند سطر کلیت رمان را برای خودش تعریف بکند.

وقتی تکلیف نویسنده با خودش و رمانش مشخص باشد، در ارائه ی آن به مشکلی برخورد نمی کند و خواننده هم می داند که دارد چه چیزی میخواند و باید با چه چیزی همراه شود و در پی چه چیزی باشد. مثلا نویسنده ای که یک رمان سیاسی را شروع می کند و در میانه به جاده ی عشق و عاشقی سوزناکی می زند و در پایان یک فلسفه بافی بی سر و ته تحویل می دهد هم نشان می دهد خودش هنوز نمی داند درباره چه چیزی میخواهد حرف بزند و هم خواننده بالاخره نمی داند با چه چیزی طرف است.


  سومین قدم


اگر نویسنده داستانی جذاب و حرفی قابل تامل برای گفتن داشته باشد، می تواند با یک روایت ساده هم تاثیرگذار باشد. بنابراین نیازی نیست برای جذابیت به سراغ پیجاندن داستان و استفاده از فرم و شگرد عجیب غریبی برود.

نویسنده اگر داستانی دارد باید داستانش را تعریف کند. برای تازگی و دوری از کلیشه ای شدن می شود به تجربه های تازه در شکل روایت دست زد، اما الکی پیچاندن روایت و مخفی کردن اطلاعات تا آخرین سطر رمان فقط خواننده را گیج و گمراه می کند. بنابراین در حرکت به سمت نوآوری و ابداع و خلاقیت هم باید جانب اعتدال را رعایت کرد.

امیدوارم توجه به این نکات باعث شود شما رمان جذاب و تاثیرگذاری بنویسید که خواننده با آن ارتباط برقرار بکند و به خواندنش بنشیند.

در این یادداشت سعی کردیم به این سوال پاسخ دهیم که چگونه کتاب بنویسیم ؟ و برای آن مراحلی گفتیم. اما اگر می‌خواهید دقیق‌تر با این موضوع آشنا شوید، پیشنهاد می‌ کنیم با ما در ارتباط باشید.




?

چاپ انواع کتاب:  شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و... با شرایط ویژه  و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط  و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در

انتشارات بین المللی حوزه مشق

با مدیریت دکتر فردین احمدی

آدرس سایت انتشارات

https://hozeyemashgh.ir/







نوشتن کتابانتشارات حوزه مشقفردین احمدیکتاب داستان
رسانه هنری زیباترین قلم وابسته به انتشارات حوزه مشق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید