با خاطره شروع می کنیم؛ ما در به یاد آوردن چیزها مشکل داریم.
مغز ما به طرز وحشتناکی این قابلیت را دارد که چیزهای مهم را فراموش کند. این چیزهای مهم در اصل همان اطلاعات دنیای پیرامون ما هستند. هم اطلاعات واقعی و هم اطلاعات حسی! اولین کاری که ما در قبال این فراموشی انجام می دهیم یادداشت کردن است. همه ما در یک دوره ی زمانی خاص از زندگی و یا شاید در تمام طول آن "دفتر خاطرات" داشته ایم. هنر و به خصوص نقاشی ، دومین کاری است که بشر برای حل این مشکل انتخاب کرده است. به این اثر توجه کنید:
زوج عاشق مجبورند از هم جدا بشوند. دختر از ترس ِ از دست دادن یارش، تصمیم می گیرد طرحی از او بکشد. طرحی خطی از سایه ی او را با تکه چوبی سوخته در کنار سنگ گوری می کشد. نقاشی رینو از این صحنه ، سخت تاثر برانگیز است. آسمان لطیف غروب، به پایان آخرین روز ِبا هم بودن عشاق اشاره دارد. فلوت ِزنگ زده ی پسرک، نماد سنتی شبانان، با بی توجهی در دستان اوست. در حالی که در طرف چپ، سگی سرش را بالا گرفته و به زن می نگرد که یادآور وفاداری و وابستگی است. زن این تصویر را می کشد تا وقتی پسرک رفت، بتواند با وضوح و قدرت، او را در ذهن حفظ کند؛ به عبارت دیگر، آن گاه که پسرک کیلومترها آن طرف تر در دره ای مشغول چراندن گله اش است، شکل دقیق ِبینی، حلقه های مو، خم گردن و شانه ی کمی بالا رفته ی او برایش باقی خواهد ماند.
رنیو در این اثر پرسش مهمی را مطرح می کند؛ چرا هنر برای ما ارزش دارد؟ و پاسخی که می دهد حیاتی است. هنر به ما کمک می کند به نکته ای توجه کنیم که در زندگی ما اهمیتی اساسی دارد؛ با هنر، چیزهایی را که برایمان عزیز است و فانی هستند، حفظ می کنیم. پاسخ ِبه این نیاز را در عصر حاضر می توانیم در عکس های خانوادگی مان مشاهده کنیم. وقتی در یک جمع خانوادگی، دوربین دست می گیریم یعنی ضعفمان را در به خاطر سپردن این لحظات می دانیم. لحظاتی که عمیقا می خواهیم در ذهن ثبت کنیم، چرا که از فراموشی آن ها سخت می ترسیم.
در ترس ِما از فراموشی، نکته ی خاصی پنهان است، مسئله فقط از یاد بردن جزئیاتی در مورد افراد و مناظر نیست که ما را نگران می کند، ما می خواهیم چیزهایی را که مهم! هستند به یاد بیاوریم. پس؛ کسانی را هنرمند ِخوب می دانیم که متوجه هستند چه چیزهایی را یادآوری کنند و چه چیزهایی را کنار بگذارند. در نقاشی رنیو، این جدایی عاشق از معشوق نیست که زن می خواهد به خاطر بسپارد. بلکه او به دنبال حفظ شخصیت و جوهر وجود معشوق است. بنابراین دست به ثبت ویژه گی های مختص او می زند.
ما یک اثر هنری را که حتی می تواند یک عکس خانوادگی باشد، زمانی موفق می دانیم که به چیزهای مهم و ارزشمند و نه سطحی، اشاره کند. یک اثر هنری خوب بر چیزی تاکید می کند که بیشترین اهمیت را دارد. چه بسیارند آثاری که مانند یک عکس، خاطره ای را در ما زنده می کنند اما از آنجاییکه عصاره ی مهم آن واقعه را ثبت نکرده اند، همانند هدیه ای تو خالی ما را دچار سرخوردگی می کنند.
این مطلب برگرفته از کتاب "هنر چگونه زندگی شما را متحول می کند؟"
اثر: آلن دوباتن و جان آرمسترانگ و ترجمه ی گلی امامی است.