zoha
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

دختر سرکش

خستم
خیلی خسته تر از روزهایی که میخواستم بمیرم
روزهایی که برنامه ریزی میکردم
ولی میخوام زنده بمانم
یک دختر سرکش درونم بیدار شده که میخواهد زنده بماند و زندگی کند
حتی اگر زندگی کردن به قیمت به اتش کشیدن خودش باشد
اون ترجیح میدهد زندگی کند حتی اگر زنده نماند
حتی اگر نابود شود
حتی اگر دیگران دیوانه بخوانندش
و بگوید بیهوده خود را تلف کرده
نه تلف کردن نبود
من ادم زندگی کردن در قفس طلایی نیستم
این زمین هم جای داشتن اینده ی تضمین شده نیست
مامان بابا ببخشید که بعد از عمری تلاش کردن
اون تضمینی که میخواید وجود نداره
بچتون زیر بار زندگی له میشه با اینکه قوی بزرگش کردید
ببخشید که نمیتونم دووم بیارم ولی فقط دارم ادامه میدم
لطفا بزارین زندگی کنم
بزارین از ایران برم
بزارین دل تنگی مرا در خودش غرق کند اما حسرت خفه ام نکند
من میتوانم بغضم را قورت بدهم میتوانم شکست بخورم
و ادامه بدم
ولی نمیتوانم با خفه کردن دختر درونم زندگی کنم حتی اگر زنده بمانم..

فراری از توییتر|پناهنده به ویرگول|روزمره هام رو اینجا مینویسم چون کمتر خونده میشن و ادمایی که نمیخوام بخوننم اینجا نیستن|یک همیشه سرگردان دنبال ثبات| در جستحوی خود کاملش و حاوی باگ هایی فراوان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید