نشریه دانشجویی ضحی
نشریه دانشجویی ضحی
خواندن ۲۳ دقیقه·۳ سال پیش

تشیع سنت؛ تشیع مدرن

نگاهی گذرا بر سیر تطور عزاداری در تشیع

مقدمه

« دنیای جدید دین را همچون امری کاملاً سوبژکتیو (subjective) و مبین رابطه فردی شخص با مفاهیم و عوالمی می بیند که در درون او وجود دارند ، خواه این عوالم و مفاهیم - خدا، غیب، فرشتگان، شیطان وغیره - وجود خارجی داشته باشند یا نه . در غرب دین متعلق یک نیاز شخصی و کاملاً سوبژکتیو است و بنابراین ، به بهانه وجود نیازی چنین، وجود هر نوع دینی توجیه پذیر است؛»

از این روست که در ادبیات و هنر و رسانه غرب، هر آنچه از دین تصور میشود، صرفا یک حالت معنوی متافیزیکی است که به قلمرو روحیات و اخلاقیات بشر محدود میشود و حق ندارد در مسائلی چون سیاست، حکومت داری، ایدئولوژی سیاسی فلسفی، برقراری عدالت و بویژه سبک و سیاق زندگی و روابط اجتماعی دخالت نماید.

اما اسلام و بخصوص تشیع تلقی کاملا متفاوتی از دین را مطرح کرده است. دین در نگاه مسلمانان، کاملا از عینیت برخوردار است که نمود آن در آداب شکلی و ظاهری و فرم زیست انسانی نمودار میشود. حج، نمونه ی اعلا از امور فرم گرای دین است. سعی صفا و مروه، طواف های هفت گانه، رمی جمرات (سنگ انداختن به شیطان)، تراشیدن سر، ذبح قربانی، همه و همه سمبل هایی هستند که از مفاهیمی به مراتب والا و عمیق نمایندگی میکنند. حج تماما تداعی است. حاجی با انجام یکایک امور، فلسفه راستین عبادت واقعی را مرور میکند و گام به گام ذهن و بدن خود را از آلایش های دنیای طبیعی آزاد میکند و قید و بند اغلاق طبیعت مادی را از خود دور میکند.

دین اسلام نیز با سمبلیسم منافاتی ندارد اما این عدم تزاحم، مشروط است و شرط اصلی آن، از بین نرفتن مبدا تداعی سمبل هاست. اعمال و رفتاری نمادین که فاقد عقبه ذهنی معنادار و حقیقی در پیروان مذهب باشد، سریعا تبدیل به بدعت گشته و از درون تهی میشود. نتیجه آن میشود که از آداب و سنن قدیمی برجای مانده بر نسل مدرن، تنها اعمال فیزیکی و یا اذکاری خاص و بی معنا اجرا میشود که هیچ نقطه ی اتصالی با سنت ندارد.



عزا؛ تجلی سمبلیسم

عزاداری بر سید و سالار شهیدان، ابا عبدالله الحسین علیه السلام، از جمله نمادهای درخشان مکتب تشیع است که در طول تاریخ، سیر تطور خاصی را سپری کرده است. گاه با فرهنگ فولکولور منطقه‌ای در هم آمیخته نظیر سوگ سیاوش بین عشایر مختلف قشقایی و لر و... و یا ورود ادوات و وسایل خاص جنگی صفویه به تعزیه ها و شبیه خوانی های دیار آذربایجان، حضور پوشش و البسه خاص اقوام در مراسمات عزاداری؛

گاه به حد افراط رسیده و تیغ زنی و قمه زنی و لطمه به خود را مرسوم کرده است؛

بعضا در خفایا و زیر سایه تقیه برگزار میشده و مدتی هم تحت لوای قدرت سلطنت پادشاهی؛

کاملا بدیهی است که هدف این مقاله، دفاع چشم و گوش بسته از جریان سنتی عزاداری در ایران نیست بلکه مقصود نگارنده از بیان مطالب آتی، مقایسه ای گذرا بر تفاوت قابل توجه عزاداری های سنتی با شیوه های مدرن پیش رونده‌ی حاضر است. تا بیش از پیش بر این گفته امام خمینی(ره) واقف و عامل باشیم، انشاا...:

«محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا ـ سلام‏اللّه‏علیه ـ است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‏های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه می‏افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهای ناروایی بوده است سابق و دست اشخاص بی‏اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک‏قدری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوّت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق می‏خواندند و مرثیه را همان طور که سابق می‏خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.»



تشیع علوی و تشیع صفوی

اکثریت آیین های پدید آمده در طول تاریخ و در عرض جغرافیایی ایران اسلامی، نشات گرفته از دوران حکومت سلسله صفویه بوده است. در نقد تشیع حاکم بر عصر صفوی و به تبع آن، شیوه های خاص سوگواری پدیدآمده در آن زمان، مطالب بسیاری نگارش و یا گفته شده است. شاید معروف‌ترین آنها، کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» از دکتر علی شریعتی است که در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به چاپ رسیده است. متن این کتاب از سخنرانی شریعتی در حسینیه ارشاد که به همین مضمون بود، گرفته شده که در آن، به مقایسه بین شیعه بنیادین و اصیل که در تفکر امامان شیعه بود، با شیعه در بینش و ایدئولوژی صفویان می‌پردازد.

در قسمتی از این کتاب آمده است:

«در دوره صفویه مذهب تشیع تغییر جهت می‌دهد. «تشیع ضد وضع موجود»، «تشیع وفق وضع موجود» می‌شود. تشیعی که به عنوان یک نیرو دربرابر حاکمیت بود، به عنوان یک نیرو در کنار و پشت سر این قدرت می‌ایستد و از آن جانبداری می‌کند. کارش و نقشش هم عوض می‌شود. تشیعی که حالت انتقادی به وضع موجود داشت، حالا یک رسالت تازه دارد و آن نقش توجیهی است.»

فارغ از انتقادات بسیاری که بر این کتاب وارد است نظیر اینکه سند و مدرک مشخصی بر ادعاها وارد نیامده است و یا اینکه طرز تفکر خاص پدید آمده در اسلام که یدطولایی دارد و حتی به زعم خود استاد شریعتی، از ابوسفیان شروع شده، در کمال تعجب،به یک حکومت خاص نسبت داده شده است؛ نکات بسیار بدیع و فوق العاده برآمده از کتاب نیز قابل توجه است و شماری از آن، با عصر و زمان ما مطابقت دارد.

اما باید به این نکته اساسی توجه کرد که بخش اعظم مکتب تشیعی که به ما رسیده است، مدیون حرکت بینظیر سیاسی-مذهبی عصر صفوی و در راس آن شاه اسماعیل صفوی و جریان مردمی طریقت است.

این همان شیعه است که در مقابل استبداد جهانی ایستاد و فتوای تنباکو را صادر کرد؛

این همان شیعه است که در طی حکومت های قاجار و پهلوی، هیچ گاه به شاه وابسته نبود و هیچ زمان از موضع انتقاد فرو ننشست؛

و در نهایت، این همان شیعه بود که انقلاب اسلامی را در مقابل ستمگران جهان مدرنیته به پیروزی رسانید.



مهد تشیع

سرچشمه تشکیل عزاداری های سنتی، شهر اردبیل بوده است. اردبیل بعنوان دارالارشاد، از آن جهت که در طول قدمت دیرینه‌اش، از تقدس و جایگاه خاص مذهبی‌اش، سخن فراوان به میان آمده است و نیز به دلیل زادگاه صفویان، همواره جایگاه خاصی در نشر و ترویج معارف و مناسک اهل بیت در سرتاسر جهان تشیع داشته است؛ از اینرو القابی چون«دارالعرفان» «مهد تشیع» و «پایتخت حسینیت» بسبب همین بعد عمیق تاریخی نسبت داده شده است. بنابراین، به دلیل خلوص بالای آداب شکلی تعزیه در اردبیل و اشراف نسبی نگارنده به آن، ملاک و الگوی عزاداری سنتی برای مقایسه منطقی در ادامه مطلب، همین شهر خواهد بود.



موسیقی و شعر

یکی از مظاهر دنیای مدرنیته و ورود تکنولوژی به عرصه زیست انسانی، تعدد بیشمار ریتم و موسیقی مدرن است. صدافسوس که بانیان فرهنگی کشور نیز برای آنکه آبروی ازدست رفته‌شان در ول‌انگاری عرصه شعر و موسیقی را با تقلیدکورکورانه از فرم و عناصر موسیقی غربی برگردانند، دست به تولید محتواهایی مبتذل کرده اند. یکی از نمونه های بارز آن، نماهنگ « کی گفته عاشقی برا قدیمه» ساخته شده توسط مرکز ماوا، زیر مجموعه سازمان هنری رسانه ای اوج، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که برای مخاطب نوجوان ساخته شده و محرم امسال منتشر گردیده است. بد نیست نگاهی به متن ترانه آن بندازیم:


هر شبم با تو شب مهتابه

کی به اندازه تو انقده جذابه

یا حسینه که روی لب هامه

عکس کربلا پروفایل اینستامه


درسته که عوض شده زمونه

کی گفته عاشقی برا قدیمه


این که تویی تو دنیا اتفاقم

خفن ترین تصمیم زندگیمه

قشنگ ترین تصمیم زندگیمه


قصه های نوجوونی و غم و شادیا

دهه محرمو با دهه هشتادیا

نفس نفس دور تو میگردم

بدون هیچ معطلی از دم

دشمنای تو رو بلاک کردم


لازم به توضیح نیست که عبارات استفاده شده در ابیات ترانه، سخیف تر از ابتذال است اما برای روشن تر شدن مطلبمان به طور گذرا به آن میپردازیم. صفت جذاب بکارگرفته شده برای سیدالشهدا به مفهوم خاصی دلالت نمیکند درحالیکه در فرهنگ اصیل عاشورایی سنتی، تداعی صفت ها در وصف امام حسین به مضامینی چون شجاعت، غیرت، ایثار، اصلاح دین، ولایتمداری و... اشاره دارد.

«اما در خود کلیپ چه می‌گذرد؟


عده‌ای دهه هشتادی که گویا قبلاً در حال تمرین برای اجرا در یک کنسرت با حضور سلبریتی‌ها بوده‌اند، در یک گیم‌نت مشغول بازی هستند. از میان دیالوگ‌های رد و بدل شده، واضح است که هدف آنها نه مثلاً خواندن در یک هیئت مذهبی برای زنده نگاه داشتن شعائر دینی، بلکه آمادگی برای اجرا در یک کنسرت یا یک تلنت‌شو، جایی شبیه برنامه عصر جدید است؛ جایی که پدر بازیگر اصلی کلیپ، بشیر حسینی، در کشف تلنت‌های خوانندگی قبلاً فعال بوده و حالا هم به عنوان مشاور یک پروژه رسانه‌ای، آقازاده خود را به عنوان شخصیت اصلی استخدام کرده است. شخصیت پسر بشیر حسینی، فایل نهایی موسیقی را دریافت می‌کند، بچه‌ها شروع به خواندن می‌کنند و به شکل کاملاً اتفاقی در اتاق بغلی، یک بازیگر سلبریتی که معلوم نیست برای چه در حال گریم شدن است، صدای هم خوانی بچه‌ها را شنیده و به سمت گیم‌نت می‌آید. در این بین چه بسا به مخاطب القا می‌شود کل این فضا جایی شبیه بَک‌استِیج یک تلنت‌شو مثل عصر جدید است. در حالی که شخصیت پسر بشیر حسینی، در حال لب زدن صدایی است که متعلق به شخص دیگری است و اصلاً صدای خودش نیست، آقای سلبریتی، در پیش‌زمینهٔ بازی «god of war» و لوگوی پلی‌استیشن و پپسی، شروع به لایو گرفتن از سرود بچه‌ها می‌کند و در اینجا بازیگر نوجوان در حالی که «کی به اندازه تو اینقدر جذابه، یا حسین...» می‌خواند، از دیدن آقای سلبریتی به وجد می‌آید و با دست، آقای سلبریتی را به دوست خود نشان می‌دهد. حالا گروه سرود، نه دیگر تمرینی، بلکه برای مخاطبان صفحه آقای سلبریتی می‌خوانند و از این طریق می‌توانند برای سرود گیم‌نتی خود، مخاطب مداح سلبریتی هم پیدا کنند و البته در آخر هم چند جمله از سلبریتی مداح‌ها بشنوند و در همان فضای گیم‌نت کمی متأثر شوند.


بدون هیچ نوع حساسیتی و به شکل کاملا آشکار، این کلیپ بر فرهنگ سلبریتی‌پرستی مهر تأیید می‌زند. در همان ابتدا، شخصیت نوجوان به متصدی گیم‌نت، قول نشستن جلوی سلبریتی‌ها را می‌دهد. او همچنین با دیدن شخصیت بازیگر، به شدت متعجب و خوشحال شده به نحوی که «یا حسین» گفتن او با لحظه دیدن سلبریتی همزمان می‌شود. بچه‌ها تا خود را در برابر دوربین سلبریتی می‌بینند، جهت و قبله خود را از یکی از عناصر جهانی شدن، یعنی گیم، به یکی دیگر از جلوه‌های جهانی شدن، یعنی دوربین اینستاگرام، تغییر می‌دهند. آنها از طریق سلبریتی بازیگر می‌توانند با سلبریتی مداح‌ها نیز ارتباط برقرار کرده و به آرزوی دیده شدن و کشف خود به عنوان یک استعداد گروهی نائل شوند. یکی از شخصیت های نوجوان نیز خود یک سلبریتی یا همان «شاخ ایسنتاگرامی» است و کاملا واضح است که در انتخاب نوجوانان، شهرت آنان نیز لحاظ شده است.

سودای اجرای کنسرت در میان نوجوانان در گیم‌نتی با رنگ‌آمیزی قرمز و نارنجی آغاز می‌شود و نوجوانان سر آخر در همان گیم‌نت می‌مانند. در واقع این نیست که نوجوانان از گیم‌نت آغاز کنند و بعد از جبر فرهنگ سلبریتی، لایو اینستا و فضای گیم‌نت فراتر رفته و انگیزه‌های معنوی آنها را به بیرون از این جبر فرا بخواند.(همان راهی که مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی، روزنه ای برای خروج از گشتل تکنولوژیک یا همان جبریت موجود در جوهره ی تکنولوژی مدرن می داند) در این موزیک ویدیو، هیچ لحظه عبور (ترانسِند) از فضای گیم‌نت به هیئت یا خیابان رخ نمی‌دهد. در پایان‌بندی، آنها در حصار لوگوی‌های پلی‌استیشن و پپسی به عنوان نمادهای جهانی شدن باقی می‌مانند و در بهترین حالت، لحظه‌ای غم‌آلود را تجربه می‌کنند.

اگر محتوای هم‌خوانی بچه‌ها درباره مضامینی غیر از محرم بود، باز هم فیلمنامه‌ این موزیک ویدئو، منطق خود را حفظ می‌کرد و این یعنی اساساً مقوله محرم تنها به این موزیک ویدئو بار شده است. هیچ‌جا نیز نه تنها انگیزه نوجوانان، خواندن با انگیزه‌های معنوی عنوان نمی‌شود، بلکه گویی درونمایه عاشورایی شعر، تنها نقش ابزار برای دیده شدن در کنسرت موسیقی را بازی می‌کند. مداح سلبریتی‌های کلیپ نیز در میزانسن‌هایی زیبا هر دو نشسته‌اند؛ آنها فعال نیستند؛ آنها چیزی را راهبری نمی‌کنند؛ آنها فقط دمی می‌خوانند و تمجید می‌کنند.

از منظر روایی این کلیپ بر کلیشه های تشیع عوامانه(بخوانید تشیع صفوی) است که نمونه آن را یکی از مداح‌سلبریتی ها چندی پیش با اشاره به شخصی مست که با امام حسین مشغول قمار است را به نمایش گذاشت. در این کلیشه روایی محبت با گناه تعویض میشود و افراد غیر صالح جامعه، مانند مستان و لوطی ها می‌توانند با زبانی عوامانه از گذشته خود ابراز پشیمانی کرده، متنبه شوند و مورد لطف و عنایت امام قرار بگیرند. اینبار غیر صالحان، نه مستان و زور گیران، بله نوجوانان طبقه متوسط شهری اند که البته تغییر و تحول خاصی نمی‌کنند، اما می‌توانند با لحنی عوامانه امام خود را مورد خطاب قرار دهند و درخواست پذیرش توسط او را داشته باشند.»


شعر در ادبیات کهن حسینیت اردبیل، جایگاه بسی ارزشمند را داراست. شاعران درگاه حسین بن علی، در این دیار، متعالی ترین مفاهیم علوّی را در بین کلمات زمینی گنجانده اند و فرم هایی بی نظیر را آفریده اند. روا نیست اشعار عرفانی والامقام، عارف الشعرا، صادق الوعد، بیضای اردبیلی، به قلم حقیر نگاشته شود اما حال آنکه در هیچ یک از منابع الکترونیکی، تکه‌ای از این ادبیات شفاهی بیان نشده، به خود جرات دادیم و این اشعار ملکوتی را به رشته‌ی تحریر آورده ایم. چند لحظه خود را به این ادبیات بسپارید. براستی انسان بر بال های شعر به پرواز در می آید و مسافت چهارده قرن را به یه مصرع میپیماید. تنها سوغاتی این سفر پرمخاطره، اشک بی پایان سرازیر است. التماس دعا...




بو یرده تجلا ائلیین ذات خدا دور

اینجا جایی است که نور خدا در آن تجلّی می کند


بو مشرق الاشراقن آدی کرببلا دور

نام این مشرق الاشراق، کربلاست


انکار ائلمک دور و بر راس حسینون، انوار خدانی، به خدا، محض خطا دور

به خدا قسم، انکار کردن انوار الهی راس الحسین، خطاست


هر چند توشوپ پیکری خاک اوزره حسینون، باش کهف اوخیار، جلوه‌گه نور خدا دور

هرچند پیکرش روی خاک افتاد، جلوه‌گه نور خدا، سرش آیه ی کهف می‌خواند


موسایه دئیون، سوئلمه بیهوده «ترانی»

به موسی بگویید بیهوده ندای ترانی سر ندهد


گل کرببلایه سنه مقصود رآ دور

به کربلا بیا تا مقصود تو از دیدن حق حاصل شود


بیهوده طواف ائیلمه خشت و گل و سنگی

بیهوده خشت و گل و سنگ را طواف مکن


اول کعبه، حسین کعبه‌سینه قبله نمادور

آن کعبه، خود قبله نمای کعبه‌ی حسین است


واعظ منه وصف ائیلمه اوصاف منانی

واعظ اوصاف منا را برای من توصیف مکن


اول قانلی کولون رتبه‌سی مافوق منا دور

رتبه‌ی آن صحرای خونین مافوق مناست


ای مروه صفا اهلی پریشان نه قاچورسان؟

ای اهل صفا و مروه چرا پریشان می‌دوید؟


باخ زینبه، گودال و حرم مروه صفا دور

زینب را بنگر، مروه و صفای حقیقی، گودال(قتلگاه) و حرم است


طوفان بلا سوئیلمیون کربُبلانی

به کربلا، طوفان بلا مگوئید


محشر دور حقیقتده اذا انشق سما دور

محشر است، حقیقت «اذا السماء انشقت» (هنگامی که آسمان از هم بشکافد) اینجاست


قرآن داغلوب بو گذره آیه به آیه

آیه های قرآن در این گذر پراکنده گشتند(منظور فرزندان سیدالشهداء)


گوداله توشن آیه‌ی والشمس و ضحی دور

آن که در گودال افتاده، آیه‌ی «والشمس و ضحها» است


اولدوردیلر انصارینی، سامانی پوزولدی

انصارش را کشتند، بی سامان گشت


آخر نفسین صحبتی، رضاً برضا دور

در آخرین نفس، حرفش «رضاً برضائک» بود


قان آغلا حسینه دمگین یوخدی لزومی

لزومی ندارد که بگویی بر حسین خون گریه می‌کنم


آغلار گوز اوزی قصدی اگر غیرریا دور

اگر نیت تو غیر ریا باشد، چشمانت خواهند گریست


بیضا گجه گوندوز یازار آغلار سزلدار

بیضا روز و شب می‌نویسد، اشک می‌ریزد، ناله می‌کند


چون ملتمس دامن شاه شهدا دور

زیرا که او ملتمس دامن شاه شهداست


گذری فلسفی

از دیدگاه معرفت شناختی، عزاداری سنتی با آن نظم مخصوص سینه زنی و ریتم های سوگواری متین و موقر، نمود بارزی از یک فعل کانونی (focal practice) است. فعل کانونی حاصل پیوند دو مفهوم پرکتیس یا فعل و کانونی بودن است. مفهوم کانونی بودن را میتوان به ایده شئیدن شی(نگاه به شی همانگونه که هست ؛ نه بعنوان ابزار ) هایدگر مربوط دانست. اگرچه هایدگر توجهی به پرکتیس های کانونی که شی کانونی (focal thing) در آنها واقع میشود نداشته است اما بورگمان، پرکتیس یا فعل را به شی مرتبط میکند و از این طریق اهمیتی جدید به پرکتیس میدهد. ارائه تعریف مشخص از افعال کانونی ممکن نیست. بورگمان با استفاده از چند مثال معنای آنها را روشنتر می‌کند. رسوم خاصی مانند کلیسا رفتن یا جشن ها و آیین های سنتی که در گذشته به زندگی معنا می‌بخشیدند از جمله رویداد های کانونی محسوب می‌شوند. این رسوم لزوما با محوریت هدف خاصی صورت نمیگیرد بلکه خود میتوانند هدف باشند . درگیری همراه با صبر ،تلاش و توجه در افعال کانونی موجب کمال ( excellence) میشود. اشیا کانونی، اشیا محوریت بخشی هستند که ذهن و بدن را در تعامل با خود درگیر میکنند، حضوری حکمفرمایانه دارند و در پیوستگی با جهان هستند.

به ادعای بورگمان، تکنولوژی تهدیدی جدی برای فعل های کانونی است. بنابراین فقط با محافظت از دغدغه های کانونی و گسترش فعل های درگیرانه میتوان سلطه تکنولوژی را به چالش کشید.

روشن است که عزاداری حسینی، مصداق کاملاً آشکاری بر نظریه فعل کانونی بورگمان است. طشت در عزاداری های اردبیل، نقش شیء کانونی را بازی میکند که فعل کانونی طشت گذاری پیرامون آن بوقوع می‌پیوندد. طشت در این نگرش صرفا یک کالا نیست بلکه تجسم شئ هایدگر است. طبل و شیپور و سنج، هر یک مفهومی دارد و نشان علم و پرچم و طوغ، تداعی گر ایماژی در ذهن.

طشت در مراسم فخیم و باشکوه طشت گذاری مسجد جامع اردبیل، نماد ایثار اباعبدالله و همراهانش در برابر لشکر حرّ است که هر آنچه آب بود به طشت ها ریختند و در اختیارشان گذاشتند. از این روست وقتی طشت بر فراز دست ها حمل میشود، غلیانی از حس شور همراه با شعور و درک مظلومیت به ذهن ها تراوش می یابد و به طریق آن، معرفت ها -از طریق تداعی- تکامل می‌یابند.

بی جهت نیست که هرگاه صدای طبل و شیپوری می‌‌رسد، جریان اشک های بی قرار، از گونه های کهن سالان سرازیر میشود، شاید به یاد شهیدانی باشد که با این صدا به جبهه های حق روانه می‌شدند و پیکر های بی‌جانشان، عاقبت در دست پدرانشان آرام می‌گرفتند. به زبان دل می گویند غم ما کجا و غم شاه شهیدان کجا، لحظه ای که تکه های داغ فرزندش را در دست گرفت و به خیمه ها بازگرداند....

برای هماهنگ شدن با یک شی و فعل کانونی خاص(بخوانید طشت و آیین طشت گذاری)، ممکن است لازم باشد خصوصیاتی را در خود تغییر دهیم؛ در حالیکه دستگاه ها(بخوانید ادوات تکنولوژی جدید) با برداشتن موانع و دشواری ها تلاش، پذیرش مخاطره، مهارت، صبر و توجه چندانی از ما طلب نمی کنند.

ریتم زنجیر زنی ها کنار هم، فراز و فرود های مداحی، بدن مندی و درک متقابل رئیس دسته و عزادار، هم خوانی های متناوب و گریه پی در پی، حرکت دسته ها با الهام از سیر آفاق که به شرط پالایش درون، به سیر انفس مبدل می‌گردد،...

همه و همه تنها گوشه ای از اقیانوس عزاداری اصیل سنتی است.

متاسفانه می‌بینیم در عزاداری مدرن یا تکنولوژیک، نماد ها باطنشان را از دست داده‌اند و فعل کانونی به خوانش بورگمانی شکل نمیگیرد. فی المثل، در سینه زنی موسوم به شور، تعامل مخاطب به کمترین شکل ممکن رسیده و همخوانی سینه زنی جای خود را به ذکر نامتعارف و سریع حسین-حسین داده است و یا طبل و دهل به سبک بندر(که در عزاداری های آن منطقه استفاده می‌شود، چون به هنگام برگشت قایق ها و لنج ها از دریا و در زمان غروب آفتاب نواخته می‌شود، تداعی‌گر عصر غم‌انگیز عاشورا و سرخی آتش خیمه هاست.) در زمینه‌ای غیر از جغرافیای اصلی‌اش، مثلا در تهران یا در تبریز چه معنایی میتواند داشته باشد؟

تداعی اما در عزاداری مدرن شکل تازه‌ای یافته است و آن، به یاد آوردن ملودی های ترانه های جدید در قالب نوحه های سینه‌زنی است. یک غرق شدن تمام عیار در عناصر مادی دنیای جدید و سقوط به ورطه زمینی شدن بیشتر به جای سیر در معارج انسانیت.

با انتشار و عرضه آلبوم های نوحه و نیز مجازی‌شدن محافل عزاداری( که در این میان، کرونا مزید برعلت شد) جریان بدن‌مندی طبیعی و ادراک حسی از مفاهیم شکل نمیگیرد و عناصر بیشمار دخیل در یک برنامه عزاداری نظیر تعزیه به مواردی چند تقلیل می‌یابد. مثلا مخاطب تنها روضه را می‌شنود و یا حرکات شبیه‌خوان و مداح را مشاهده می کند و این همان گرفتار آمدن در گشتل تکنولوژیک هایدگر است که همچون حجابی، انسان را از احساس درک کامل و بی آلایش پدیده ها همانگونه که هستند، محروم می‌کند. از دیدگاه «هایدگر» مى‏توان گفت که در دوره ظهور تکنولوژى، مهمترین تحولى که رخ داده این است که نگاه ما به جهان عوض شده و درک تازه‏اى از آن به جاى درک پیشین نشسته است. در این نسبت تازه‏اى که انسان با طبیعت پیدا کرده است همه چیز مورد تعرض قرار مى‏گیرد.



مسجد، محور حسینیت

دکتر شریعتی در سخنرانی تشیع علوی و تشیع صفوی اذعان میدارد:

«حکومتهای سنی پيش از صفويه خانقاه ساختند و آن را در برابر مسجد، در جامعه تکثير کردند و با شرکت خود و نذرها و اطعامها و وقفها و تجليل و تعظيمهای بسيار، گرمش کردند و از دوره صفويه به بعد حکومتهای شيعي جدا از مسجد! تکيه ساختند تا اين مراسم خاص در آنجا انجام گيرد و باز مسجد، خانه‌ای سرد و خالي و بيشور و حرارت گردد.

اما صفويه چون صوفی بودند و يکی از ابعاد سه‌گانه تشيع صفوی تصوف است، خانقاه ها را نيز گرم و رايج نگاه داشتند، منتها خانقاه‌ها برای خواص، تکيه‌ها برای عوام و مسجد؟ هيچ، کاخ مجللی برای خدا!»

این نوع تعمیم یک امر به تمام جغرافیای تشیع، کمی عجولانه به نظر می‌رسد. همانطور که رهبر انقلاب به صدق تاریخی، اذعان میدارند:

«خودِ شیخ صفی‏الدّین اردبیلی (سرسلسله حکومت صفویان)، برخلاف آنچه که بعضی گمان می‏کنند، یک صوفی‏مسلک از قبیل آنچه که ادّعا می‏شود، نبود. یک عالم، یک عارف، یک مفسّر و یک محدّث بود. آن‏گونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کرده‏اند - ذکر می‏کند، شیخ صفی‏الدّین اردبیلی در ردیف سیدبن‏طاووس و ابن‏فهد حلّی - علمای فقیه و درعین‏حال عارف - قرار داشت و کسی بود که در کنار علاّمه حلی - در دستگاه شاه خدا بنده - توانستند جوانه‏های شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور به‏وجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزه‏های علمیه، رایج کنند.»

مساجد در شهر اردبیل، اصلی ترین مامن و منشا و مرجع عزاداری به شمار می آید.محلات اصلی شهر که به محلات شش گانه اردبیل مرسومند، در راس عزاداری های ایام محرم قرار میگیرند و محلات مختلف قدیمی و شهرک های جدیدالتاسیس- قریب به سیصد محله- همه با نام مساجد موجود در مرکز جغرافیایی شان در ظل این محلات اصلی به عزاداری می پردازند. عزاداری بازار در جلوی مساجد توقف پذیرفته و انجام می شود و محل طشت گذاری های مختلف، مسجد است. نوجوانان با محرم سیدالشهداست که با مسجد آشتی میکنند و پیران و ریش سفیدان با محرم است که راه و رسم زندگی را به نسل های بعدی می‌آموزند.

در شب تاسوعای حسینی، مساجد اردبیل میزبان شب زنده‌داران حسینی است که به تبعیت از مولای شهیدشان، شب را به قرائت قرآن به صبح می‌رسانند و نماز صبح را با شعفی وصف‌ناشدنی به جماعت اقامه میکنند و چه فخر بزرگی است سرسپردگی به ثقل اکبر یعنی قرآن در کنار ثقل اصغر یعنی عترت رسول الله.

ورود و خروج دسته ها از مساجد نیز آداب و شعائر مخصوص به خود را داراست. صدای طبل و شیپور به هنگام عبور از آستانه قطع می‌شود، اذکار و رجز‌ها متوقف شده و عزاداران به نماز می‌ایستند.

حال، در این اتمسفر، دستگاه امام حسین نعوذبالله از دستگاه پروردگار عالمیان جدا نمی‌شود. حسینیان در محلی دیگر برای خود دکانی باز نکرده اند و روحانیون مساجد نیز درون تشکیلات حسینیت به وعظ مردم می‌پردازند و آنان را با فلسفه درونی قیام آشنا می‌سازند.

تکیه ها(چنانکه در بعضی از شهر های ایران پدید آمده و رواج دارد) قابلیت ارائه همه‌ی ظرفیت موجود در تربیت انسانی مساجد را دارا نیستند و در نتیجه یارای رسیدن به اهداف متعالی را ندارند.



بایداق

پرچمهاي مربوط به دوره معاصر که اغلب با ماشین دوخته شده اند، فاقد اصول و قواعد در نقوش هستند. نقوشی که فضاي خالی دور نوشته ها را پر کرده اند، بدون توجه به اصول گلهاي اسلیمی و سلیقه اي طراحی شدند. متن هاي حاشیه به خط نستعلیق شکسته نوشته شده اما به شکل خیلی ابتدایی و با ایرادهاي مختلف که از ارزش نوشته ها و درنهایت از ارزش پرچم میکاهد. دراین دسته از پرچم ها به جاي استفاده از نقوش پرمحتواي انتزاعی، از موضوعات کلیشهاي و نسبتأ رئال مانند دستهاي بریده «حضرت عباس» به کار برده شده است.

نقوش انتزاعی قسمت عمده ي نقوش علم هاي اصیل وعتیق عاشورایی هستند. نقشهاي شیر، شمشیر و خورشید از جمله این نقوش هستند که به صورت کاملأ انتزاعی طراحی شده اند. هر یک از این نقوش انتزاعی داراي معنا و مفهوم خاصی هستند و در نقطه اي ثابت از علم قرار داده شده اند که عبارت اند از:

شیر و خورشید و شمشیر.

نقش شیر همراه با خورشید در دو مفهوم نجومی و مذهبی مورد بحث قرار میگیرد.مفهوم مذهبی شیر و خورشید درهنراسلامی, از اواخر دوره «سلجوقیان» مشاهده می شود. به خاطر سر سختی و تعصب سلجوقیان نسبت به شیعیان این نقش به عنوان نماد شیعه در امامزاده ها و مراکز شیعی و در دوره هاي بعدي در حکومت شیعیان مورد استفاده قرارگرفته است. دراینجا نقش خورشید به عنوان نماد پیامبر اسلام(ص) و شیر به عنوان نماد «حضرت علی(ع)» منظور شده است.

در هنرهاي تجسمی، مثلث «قائم الزاویه اي» که بر روي ضلع زاویه قائم ایستاده باشد استوار ترین و مقاوم ترین حالت را داراست. بیشتر بیرقهاي عاشورایی نیز دقیقأ به همین شکل دوخته میشوند که نشان گر پایداري و جاودانگی دین اسلام و راه اهل بیت و امام حسین (ع) تا روز قیامت است.

در شهر اردبیل شش محله اصلی داریم که محلات دیگر تابع آنها هستند، که به محلات تابعه خولا گفته میشود. محلات ششگانه اردبیل عبارتنداز: اوجدکان، سرچشمه، پیرعبدالملک، عالی قاپو یا دروازه، گازرون و طوي. هر کدام از محلات ششگانه یک پرچم مخصوص یا بیرق به خود را دارند که همه آنها قدمت صد ساله یا بیشتر را بر دوش میکشند. بیرقهاي برخی از محلات تابعه نیز مانند محله «ابراهیم آباد» یا بیرق «جمعه مسجد» قدمت بیش از 100 سال دارند. تمام این پرچمها اصول و قواعدي را شامل میشوند که فراتراز محدوده اسلام قدم ننهادند. نقوش انتزاعی، خطوط نوشته هاي حاشیه ها و مضامین آنها، جنس پارچه هاي مصرف شده و رنگهاي بکاررفته شده همه متناسب با موضوع غنی عاشورا هستند.


پدیده مداح سلبریتی

در عزاداری سنتی اردبیل، تمامی امور مربوط به برگزاری مراسمات سینه‌زنی و زنجیرزنی‌، روضه خوانی، پخش نذورات و احسان، شبیه‌خوانی، طشت‌گذاری، حرکت به سمت بازار یا مساجد دیگر، همه و همه بر عهده رئیس محله است. او که شخصی سالخورده و مورد وثوق همه‌ی اهل محله است، خود را خادم امام حسین دانسته و تمام عمر خود را صرف خدمت‌رسانی به جامعه حسینی می‌نماید. مداح نیز قاعدتا به دستور او به پا می‌خیزد و به اجرای برنامه میپردازد.

در برنامه های چندسال اخیر مداحی های مدرن، شاهد ایجاد پدیده‌ای نوظهور به‌نام مداح‌سلبریتی شده‌ایم. عزاداری ها نه به نام امام حسین بلکه با عنوان فلان مداح مشهور، رونق می‌یابد. چنین شده که عده‌ای از جوانان تنها به مجلسی پای می‌گذارند که میکروسلبریتی های(مداح) مورد علاقه‌شان به منبر می‌روند و ملودی های محبوبشان را میشنوند.

مداح ها پروفایل مجازی می‌سازند و برای خود، فالوئر جمع می‌کنند. زندگی شخصی‌شان را به اشتراک می‌گذارند و مدح اهل بیت را بعنوان حیطه کاری‌شان معرفی میکنند....

با ظهور بیماری منحوس کرونا، شاهد نوعی بی برنامگی در مراسمات عزاداری در کل کشور بودیم. صد افسوس در چنین شرایطی آنکس که تصمیم می گرفت مراسم را اجرا کند یا نه، شخص مداح بود. بله، این هم یکی دیگر از مظاهر ورود پدیده سلبریتی سازی در دستگاه سید الشهداست که حسینیان به جای تبعیت از خرد جمعی و دلایل عقلایی که با همفکری و در نهایت با نظر ریش سفیدان و روسای محله به وقوع می پیوندد، گوش به دهان مداحان تازه وارد و جوان و بعضا احساسی می شدند که جواز حضور در تکیه ها را صادر می کردند و جان هزاران شعیه را به خطر می انداختند. مایه افتخار است که با تصمیم جمعی محلات در شهر اردبیل، اکثر مراسمات لغو گردید و یا با سختگیری های شدید کرونایی انجام شد و برگ زرین دیگری برای تبعیت از اصول انسانی در تاریخ این سرزمین برجای گذاشت.



سخن آخر

تشیع، اعتقاد، جهان بینی، ایدئولوژی، سبک زندگی و معیار ما در برخورد با پدیده های مستحدثه جهان آفرینش است. در این مقاله، سعی کردیم تنها به مقوله عزاداری، نگاهی تحلیلی بیندازیم. آنچه از دیدگاه نگارنده حائز اهمیت است، خروج از دوگانگی های ساختگی مهندسی شده توسط قدرت های استعمارگر عالم است. شیعه انگلیسی و سنی وهابی دو سر طیف عظیمی از فرقه ها و طرز تفکر های التقاطی هستند که هیچ میانه‌ای با اسلام حقیقی ندارند. آنچه دوگانگی واقعی نامیده شد، سیر عزاداری طبیعی سنتی ایرانی و در مقابل جریان مدرن تهی از محتوایی است که رد پاهایی از نفوذ انحرافات عمیق را نمایان میسازد.



منابع:

کتاب آغازی بر یک پایان، نشر واحه، مقاله اسلامیت یا جمهوریت

صحیفه امام خمینی، جلد 15، صفحه330

کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی، دکتر علی شریعتی،سال 1351

مقاله فلسفه تکنولوژی بورگمان: مروری انتقادی، سعیده بابایی، نشریه فلسفه علم، دوره 9، شماره 18 ، پاییز و زمستان 1398، ، صفحه 1-23

بیانات رهبر انقلاب در جمع مردم استان اردبیل، 3/5/1379‌

مقاله ماهیت تکنولوژی از دیدگاه هایدگر،امیرعباس علی زمانی، نامه مفید 1379 شماره 23

کتاب عزاداری در اردبیل، جلد سوم، ربعلی بلبلی، سال چاپ 1388

مقاله بایداق: بررسی و تحلیل پرچمهای عزاداری محرم در اردبیل ، بهزاد محبی ، سارا احمدپور ، گردهمایی سراسری انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران - 1394

هادی پایدار
هادی پایدار


عزاداریمحرممدرنیزاسیونهایدگر
فصلنامه سیاسی مذهبی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید