نشریه دانشجویی ضحی
نشریه دانشجویی ضحی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

تورک فوبیا- روایتی از بیم سیطره ترکان

نمایش، قالب شیءواره شدن انسان‌هاست که باعث یکپارچه‌سازی و استانداردسازی آنها می‌شود. به عقیده «گی دُبور» نمایش، ایدئولوژی تمام‌عیار است چرا که ذات هر نوع نظم ایدئولوژیک را در حد کمال نشان می‌دهد و معلول «مناسبات مبادله در نظام سرمایه‌داری» است. باید توجه داشت در این نگاه، نمایش مجموعه‌ای از انگاره‌ها و تصاویر نیست، بلکه مجموعه‌ای از روابط اجتماعی است که انگاره‌ها و تصاویر به‌عنوان یک میانجی، وسیله تحقق آنها میان انسان‌ها هستند. قاب برنامه‌های تلنت شو ازجمله «عصر جدید» با کانالیزه کردن استعدادها و بازنمایی تنها بخشی از استعدادها که برخی از آنان در چندین قسمت تکرار هم می‌شوند، مثل حرکات آکروباتیک یا خوانندگی و… انگاره و تصور قالبی مخاطب را از استعداد محدود به چند نمونه کرده که از میان آنها، تنها مواردی استعداد قلمداد می‌شوند که به مرحله پایانی راه یافته اند. با توجه به مدیوم تلویزیون و منطق سرگرمی در برنامه‌های عامه پسند، امکان رشد مفاهیم و معانی والا به صورت حقیقی، امری محال به نظر می‌آید.


با این مقدمه مختصر، به مسئله‌ای می‌پردازیم که در هیاهوی تکنولوژیک این روزهایمان گم گشته‌است.



سخن از رضا جهانی است...

کودک ده ساله‌ی روشندل اهری که در شوی تلویزیونی عصر جدید حاضر شد و به اجرای موسیقی در والاترین حد ممکن به سبک و سیاق و رسم آشخ‌های آذربایجانی پرداخت. از داوران رای منفی گرفت و سن را ترک گفت. با مقدمه اولی تا حدودی متوجه شدیم که برنامه‌هایی نظیر عصر جدید، ذاتا توان پرداخت به مفاهیم انتزاعی، عمیق و غیر دنیوی فرهنگ‌های گوناگون باستانی خصوصا فرهنگ فولکلور آذربایجانی را ندارد بنابراین به نظر می‌رسد اظهار نظر داوران برنامه مذکور در همین ادبیات محدود سلبریتی ساز و نمایش محور، قابل تاویل است.


سخن از رضا جهانی است...

او که جهانی دگر را زیست می‌کند. جهانی پاک، عاری از قضاوت اقتصادمآبانه، عاری از معادلات نظام سرمایه داری، عاری از چرک رسوب یافته‌ی متعفن پروفشنالیسم، عاری از ظلم و عاری از توهم عدالت. ( ادامه در صفحه بعد...)


سخن از رضا جهانی است...

او باید هرچه سریعتر صحنه‌ی عصر جدید را ترک کند، او باید به سراغ جنگل‌های ارسباران روانه شود، او بنوازد و سبزه‌ها با نوای او لبیک‌گویان فرا ایستند، او بنوازد و پرستوهای مهاجر در آسمان به گردش درآیند، او بنوازد و نسیم صبحگاهی بر تارک کائنات فروآید و آنان را به هیجان بیاورد...


سخن از رضا جهانی است...

اساساً جای او این برنامه و این صحنه نیست، اینجا که داوران مات و مبهوت به اجرای افسانه‌ای او می‌نگرند و در پایان بی‌بهره از پندها و حکایات عرفانی آن کودک بزرگ‌مرد، به ناخردی خود افسوس می‌خورند.


سخن از دو دنیای کاملاً مجزاست...

در طرفی، شوی تلویزیونی که تمام قومیت‌ها و فرهنگ‌ها را به یک عینک می‌بیند و آن هم عینک سود و ضرر اقتصادی است و از طرف دیگر، کودکی که ساز را براقی ساخته برای رسیدن به معراج عشق و کس چه می‌داند در پس ارتعاش حنجره‌های او چه باب‌هایی که گشوده نشده‌است...

آواز ترکی این کودک آذربایجانی بهانه‌ای شد تا آوای مظلومیت و محرومیت هم‌زبانان ترک او در این سرزمین را گوش جان بسپاریم. نگاه ثابت و یکجانبه گرایانه پایتخت‌نشینان، به بی‌تفاوتی نسبت به فرهنگ و زبان آذربایجانی ختم نمی‌شود، بلکه منجر به‌نوعی ترس و نگرانی از گسترش شدت و نفوذ آن در بین مردمان این سرزمین شده است. قضیه‌ی اخیر قطع نمایش رقص آذری گروه آیلان و خوانندگی خواننده آذربایجانی، آیهان، در برنامه ویژه تحویل سال نو نیز ناشی از همین نگرش ساده‌لوحانه بود.

بر همگان روشن است، روزگاری در کشور عزیزمان ایران، قهرمانی به نام شاه اسماعیل صفوی از تبار اردبیل، اقدام به یکپارچگی میهنمان نمود، او در معیت هزاران هزار جوان باغیرت آذربایجانی، دست اجانب را از تجاوز به خاک ایران، قطع نمود و به یگانگی کشور اسلامی‌مان با وجود قومیت‌های فراوان، عشق ورزید. پس براستی ملت سلحشور آذربایجان توانست مروارید ایران را بعد از سال‌ها مخفی شدن زیر آماج بی‌مهری‌ها و تلاطم‌های روزگار به ساحل آرامش و امید برساند و نجاتش دهد. سال‌های سال است که طی وقایع گوناگون تاریخی از جمله انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، این ترکان سرزمینمان بوده‌اند که به دفاع پرداخته‌اند. ترکان نه‌تنها تاخته جدابافته این سرزمین، بلکه سازنده کیان و افتخار همیشگی آن بوده‌اند و هستند. شاعر بلندآوازه ترک ایرانی، حکیم نظامی گنجوی، چه عاشقانه سروده‌است...


همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد


طبیعتاً این نگاه ترک‌گریزی مختص به منطقه آذربایجان نبوده و تفکر آلوده به شکست و نابودی مرکزگرایی، حیات اقوام مختلف ایرانی را روبه‌زوال می‌کشاند خاصه آن که به دلیل حساسیت‌های گوناگون پیرامون فرهنگ آذربایجانی از جمله اتفاقات متناوب ورزشگاه یادگار امام تبریز، مطالبه به حق آموزش و یادگیری زبان ترکی در اقصی‌نقاط سرزمین‌های ترک‌زبان ایران، تمرکز ترک‌زبانان در پایتخت و بر هم زدن ترکیب قومیتی تهران، چنین به نظر می‌آید که شبح موهومی و تاریخی تسلط ترکان بر سرزمین فارسی -که از هیچ‌گونه عینیتی برخوردار نیست- بر بدنه حکومتی چنبره زده و همچون بسیاری از اتفاقات دیگر که نظام حکومتی رکورددار تبدیل فرصت به تهدیدهای بین‌المللی است، در این مسئله اساسی هم با ورشکستگی اجتماعی دست‌به‌گریبان است.


منابع:

_ «نمایش استعداد » یا «استعداد نمایشی»؟ محمدجواد بادین‌فکر دانشجوی فرهنگ و ارتباطات

_ اسمیت، فیلیپ و الگزندر رایلی(1394)، نظریه فرهنگی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.

_ کشمور، الیس(1396)، فرهنگ شهرت، ترجمه احسان شاه‌قاسمی، تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

_مهدی‌زاده، سیدمحمد(1389)، نظریه‌های رسانه، اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی، تهران: انتشارات همشهری.

-لافی، دن(1396)، موضوعات کلیدی در نظریه رسانه‌ها، ترجمه یونس نوربخش، تهران: انتشارات علمی‌فرهنگی

-دیورینگ، سایمون(1397)، مطالعات فرهنگی، ترجمه نیمه ملک محمدی و شهریار وقفی پور، تهران: انتشارات علمی‌فرهنگی

-فیسک، جان(1386)، درآمدی بر مطالعات ارتباطی، ترجمه مهدی غبرایی، تهران: انتشارات دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها

 هادی پایدار 
 ورودی 97 پزشکی
هادی پایدار ورودی 97 پزشکی


برای دریافت فایل کامل نشریه کلیک کنید.

آذربایجانعصر جدیدترکتلنت شوفرهنگ فولکلور
فصلنامه سیاسی مذهبی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید