ویرگول
ورودثبت نام
نشریه دانشجویی ضحی
نشریه دانشجویی ضحی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

جرقه های مدرنیسم در ایران

فلات ایران بعد از دوران خلفای عباسی دچار تنش های سیاسی بسیاری در داخل شد بطوریکه سال های سال ایران دولت واحدی نتوانست تشکیل دهد و مهمتر از آن که همیشه قوم های کوچک بر بخش کوچکی در ایران تسلط می یافتند اما نهایتا سلسله صفویه با یکپارچه سازی فلات ایران و دولت واحدی را ایجادکردند که نهایتا بعد از کش و قوس های فراوان در تاریخ همان حکومت به جمهوری اسلامی ختم شده و هیچ گاه از هم نگسیخت.

اما در این حکومت ها ایران دچار تغییراتی شد که به این نتیجه رسیدند که با حکومت سنتی و طبق روال سابق نمیتوان مسائل سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه را حل نمود و بدین ترتیب دنبال تغییرات در این سیستم سنتی شدند که امروزه به مدرنیته شهرت یافته است.

تاریخ نگاران درباره شروع مدرنیته در ایران اتفاق نظر قابل توجهی ندارند به طوریکه گروهی معتقدند مدرنیسم از زمان رضا شاه آغازشده در حالی که گروهی معتقدند از زمان عباس میرزا(شاهزاده قاجاری) آغاز شده و گروهی معتقدند از زمان شاه عباس اول با تغییرات نظامی سیاسی و حتی فرهنگی شروع شده است.

اما سوای همه این بحث ها شاید به جرعت بتوان شروع مدرنیسم یا به عبارت بهترو معقولانه تر جرقه آغاز مدرنیسم در ایران را جنگ چالدران در زمان شاه اسماعیل صفوی دانست.

نبرد چالدران که بین دولت عثمانی و دولت صفوی در تاریخ 23اوت 1514میلادی برابر با 2رجب سال 920هجری قمری شکل گرفت که دیگر همگان از نتیجه جنگ آگاهند و میدانیم که همین جنگ باعث شد شاه اسماعیل صفوی از مقام شامخ ظل الله نازل شود به حاکمی که حتی برخی امرا هم به دستورات وی گوش نمی کردند.

شاه اسماعیل اولین شاه صفوی که مقتدر هم بود در این جنگ برای اولین بار در طول عمر خود شکست میخورد و این شکست تاثیر روحی بسیاری بر وی میگذارد به طوری که زمان هم نتوانست این شاه محزون را احیا کند اما ما قرار است نبردی که در دشت چالدران رخ داد را از دید دیگری بررسی کنیم چراکه به نتایج جنگ زیاد پرداخته شده و همه بدان آگاهند اما چرا ما این جنگ را جرقه مدرنیسم در ایران دانستیم؟

جنگ چالدران جنگی نیست که ما به مانند سایر جنگ ها روایت هایی از آن کنیم و به راحتی از کنارش رد شویم چرا که جنگ چالدران اولین تقابل دولت نوین ایران با حکومت عثمانی بر سر مناقشه های عراق و سوریه و بخش شرقی بود که در نهایت سلطان سلیم ،حاکم حکومت عثمانی، برنده شد اما بحث اصلی ما شرایط بعد از این جنگ می باشد که پس از این جنگ دیگر لشکرکشی های سنتی برای بازپس گیری مناطق از دست رفته یا مورد مناقشه نشد(به دلایل زیاد که در تاریخ هست) بلکه برای اولین بار مرزبندی مشخصی بین دو کشور ایجاد شد بطوریکه به عقیده بسیاری خاورمیانه جدید از این روزشکل گرفت و دو کشور دیگردشمن هم نبودند.

اما نکته جالب ماجرا آنجا بود که کم کم سیاست وارد کشورداری شد و دو کشور بزرگ با یکدیگر مناسبات سیاسی برگزار میکردند که میتوان یکی از جرقه های مدرنیسم در زمینه حکومت دانست ولی این زمینه به دلیل عدم رشد کافی در زمان قاجار ضربه مهلکی به کشورایران زد و بار ها ایران به دست کشور های مختلف از جمله روسیه و انگلیس بازیچه شد و تبعات سنگینی به بار آورد.

پس از این جنگ، ایران به این نتیجه رسید که باید در سیستم نظامی خود تجدید نظر نموده و به اصطلاح امروزی آپدیت شوند که این رویه تا زمان شاه عباس اول به نحو احسن انجام می شد تا اینکه باز هم به دلیل رشد ناکافی در این زمینه درزمان عباس میرزا، عاجز بودن ایران در جنگ با روسیه دیده می شود.

پس از این جنگ بود که دیگر ایرانیان به این نتیجه رسیدند که فرماندهان نباید در میدان جنگ باشند چون در این جنگ شاه اسماعیل گرچه در میدان جنگ جانفشانی میکرد امادر سوی دیگر همتای خود یعنی سلطان سلیم از بالای دیده بان ها مشرف به اوضاع بوده و نبرد را ساماندهی میکرد که امروزه هم در عالم حکومت داری دیگر فرماندهان به این نتیجه رسیدند که شاید وظایف مهمتری از مبارزه دارند یا برعکس اگردر میدان جنگ آسیب ببینند روحیه لشکر بیشتر آسیب میبیند


شاید با خواندن مطلب تا اینجا برایتان سوال باشد که چرا ما جرقه تجدد را از جنگ چالدران دانستیم در حالی که وقتی به زمان عباس میرزا میرسیم هیچ کدام از این ها کارایی نداشتند؟

در پاسخ باید بگوییم وقتی مثلا می گوییم ما در زمان صفویه توپخانه داشتیم واقعا به معنای واقعی کلمه از آن ها استفاده میکردیم ولی در زمان قاجار توپخانه باز هم داشتیم اما کاربردش را از دست داد چرا؟ چون در زمان قاجار توپخانه در مقایل سواره نظام قرار گرفت و این باعث شد در خیلی از جنگ ها و درگیریها اصلا از توپخانه نتوان استفاده کرد و از طرفی دیگر سیستم نظامی ایران به صورت گروه های عشایری بود و ارتش نوینی شکل نمی گرفت که بتوان از توپخانه به عنوان پشتیبان استفاده کرد پس وقتی میگوییم جرقه های تجدد از صفویه شروع شده به صورت مغرضانه قضاوت نمیکنیم چرا که واقعا توپخانه داشتیم ولی اینکه این توپخانه در نظام ارتش ایران جانیافتاده بحثی دیگراست

یا در ایران ما اشخاصی مثل میرداماد یا شیخ بهایی پرورش یافتند که جزو وزرای با افتخار آن زمان بودند و همینطور در قاجار قائم مقام فراهانی و امیر کبیر پرورش یافتند ولی اینکه قاجار به امیرکبیر ها میدان نمیداد بحثی دیگر است....

در کل به این نتیجه می رسیم که جرقه های تجدد و مدرنیسم در ایران از زمان صفویه و دقیق تر از نبرد دشت چالدران شروع شد اما باید قبول کنیم که رشد کندی داشته یا گاها وقفه هایی هم بوده ولی این روند در دوران عباس میرزا و امیرکبیر و ... شتاب بیشتری گرفت اما همانطور که گفتیم آغاز تجدد و تغییرات به نفع مدرنیسم در ایران را باید مدیون خاندان صفویه بدانیم.

امیر ابراهیمی_ دانشجوی پزشکی 97
امیر ابراهیمی_ دانشجوی پزشکی 97



چالدرانصفویهشاه اسماعیلمدرنیسمقاجار
فصلنامه سیاسی مذهبی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید