امروز در اینستاگرام یک کلیپ تبلیغاتی میدیدم با بازی دو تن از بازیگران خانم. در واقع انگار به سفارش یک خانم دکتر متخصص تغذیه یا شاید هم کارشناس تغذیه و رژیم ساخته شده بود. سناریو از این قرار بود که دختری با اضافه وزن قابل توجه از اینکه هیچ کس به او توجه نمیکند شاکی است و دست به خودکشی میزند و در نهایت در بیمارستان پرستاری برایش نسخه میپیچد. راه حل چیست؟
رژیم خانم دکتر «غ»!
دخترک بیچاره رژیم را اجرا میکند و وقتی با ظاهری باریک و ظریف و اصطلاحاً باربیگون به خانه برمیگردد با صفی از خواستگاران مواجه میشود و خواهرش به او میگوید دیدی چاره داشت الان همه دوستت دارند!
واقعاً دوست ندارم در این مورد بیشتر بنویسم چون اتلاف وقت محض است.
فقط از چند نکته تعجب میکنم:
1) کسی که سفارش این کلیپ تبلیغاتی را داده خودش یک خانم بوده.
2) علاوه بر اینکه خانم بوده، تحصیلکرده هم بوده.
3) در این ویدیو اصلاً به این نکته اشاره نشده که اضافه وزن بیش از حد یکی از عوامل تهدید کننده سلامتی است.
4) بازیگران اصلی که در این کلیپ نقشآفرینی کردند خود، خانم بودند.
5) چرا برخی زنان اصرار دارند هویت مستقل خود را نادیده بگیرند؟
و...
سیمون دوبوآر جایی گفته: عمری سعی کردم زنان را از جنس دوم بودن نجات دهم ولی نهایتاً دیدم انگار خودشان گاهی دوست دارند جنس دوم باشند!
?بگذارید این را ربطش دهم به مقالهای که چند وقت پیش جایی میخواندم . دو نوع نگاه در رابطه با خود و دیگران میتواند وجود داشته باشد:
1️⃣ یک. نگاهی که به همه موجودات به دیده Object یا شیء مینگرد. اگر مدام به چینهای صورتمان نگاه میکنیم، موهای سفیدمان را میشماریم، حساب چروکهای زیر چشممان را داریم و از آن رنج میبریم و در اضطرابیم به احتمال زیاد بدون آنکه بدانیم به این نگاه مبتلاییم.
گاهی به چهره برخی خانمها که به طور اغراقآمیزی برای صاف کردن پوست صورتشان از بوتاکس و لیزر استفاده میکند و در طی این فرایند صورتشان را از داشتن «لبخند طبیعی» محروم کردهاند، نگاه میکنم با خود فکر میکنم اگر چاره داشتند چند سالی خود را در استخر الکل میانداختند تا از روند پیری جلوگیری کنند!
پس نگاه اول نگاهی است شیءگرا و همه کس را به دید شیء میبیند و برای آدمها تاریخ مصرف قائل است.
2️⃣ اما نگاه دوم نگاهیست انسانی. حتماً زوجهای سالخوردهای را اطرافتان دیدهاید که صمیمانه تنهای آبرفته یا چروکیده هم را در آغوش میکشند و تا آخرین سالهای عمر به معنای واقعی کلمه زندگی توأم با عشق و احترامی را تجربه میکنند. اینها نگاه انسانی دارند. آدمها برایشان تنها جسمهایی زیبا/زشت، بلند/کوتاه، چاق/لاغر نیستند. آنها به «ارزش حضور» واقفند و قادرند با دیگران ارتباط عمیق انسانی برقرار کنند.
? موضوع دیگری نیز وجود دارد تحت عنوان Ageism که اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد.
اگر مدام نگران سنمان هستیم، فکر میکنیم چون دهه بیست، سی یا چهل زندگیمان را پشت سر گذاشتهایم و جذابیت نداریم، و تاریخ انقضایمان نزدیک است، تمرکزمان به جای زمانِ در اختیار و یا آینده پیش رو بر روی سن است به Ageism مبتلا هستیم. (این عارضه در کشورمان بسیار رایج است)
یک بار دیگر به Ageism فکر کنیم. در هفتهها یا ماههای اخیر اگر نه به اندازه sexism اما مطمئنم مثالهای زیادی دور و برمان پیدا میکنیم، گاهی خودمان مرجع این گزارهها هستیم و گاهی از دیگران میشنویم:
-دیگه از من گذشته درس بخونم
- سر پیری و معرکهگیری
- با اون سنات خجالت نمیکشی اینطوری لباس پوشیدی؟
- الان وقتش بود بچه بزرگ میکردی تا اینکه تازه بخوای بری فلان کلاس
-پدر من به سن تو بود نه تنها خرج خودش را میکشید، خرج دو تا خانواده دیگه رو هم میداد.
- به نظرم این رنگ مناسب سنات نیست
-من باید همیشه جوون بمونم برای این از سن پایین بوتاکس رو شروع کردم (تلفیق سکسیم و Ageism)
-دیگه دیر شده برای ورزش/ نقاشی/آواز/یادگیری ساز/ زبان جدید و ...
- به حرفش اهمیت نده. اون پیر هست و نمیفهمه
با احترام?