ویرگول
ورودثبت نام
زهره نایبی
زهره نایبیمن عاشق دنیایی‌ام که ذهن را به پرواز درمی‌آره. «آغازی ابدی» اولین داستان علمی‌تخیلی منه. دوست دارم با شما داستان‌هایی خلق کنم که مرز واقعیت و خیال را به چالش بکشن و ذهنمون را درگیر کنن...
زهره نایبی
زهره نایبی
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

گردش به راست: چرا آینده‌ی خود را در ترافیک قربانی می‌کنیم؟

ساخت آینده پشت ترافیک
ساخت آینده پشت ترافیک

مقدمه: صحنه‌ای که همه با آن روبرو شده‌ایم

چراغ قرمز، صفی از خودروها در لاین مستقیم، و لاینی تقریباً خالی که با خط‌کشی ممیز از بقیه جدا شده است؛ مسیر «گردش به راست».

مطابق یک قرارداد نانوشته، رانندگان قانون‌مدار در لاین مستقیم می‌ایستند و این مسیر را برای هم‌میهنانی که قصد گردش به راست دارند، باز می‌گذارند.

اما ناگهان، خودرویی از صف خارج می‌شود و در لاین گردش به راست می‌ایستد. به دنبال آن، دومی و سومی... در عرض چند ثانیه، مسیر نجات بسته می‌شود.

آن‌ها که قصد گردش داشتند، اکنون پشت چراغ محبوس شده‌اند. تنها صدایی که می‌ماند، بوق‌های اعتراضی است که در هیاهوی شهر گم می‌شود.

اینجا، تنها یک تقاطع نیست؛ یک آزمون اخلاقی است.

گام اول: سودی که در واقع زیان است

بیایید از خود بپرسیم:

این همه تقلا برای چیست؟

اگر کسی با این حرکت، خود را سه یا چهار خودرو جلوتر بیندازد، در نهایت به چه می‌رسد؟

شاید تنها یک یا دو دقیقه صرفه‌جویی کند.

آیا واقعاً این «دقیقه‌ها» ارزش به هم ریختن نظم یک تقاطع، معطل کردن ده‌ها راننده و افزایش احتمال برخورد و درگیری را دارند؟

از نگاه منطق ریاضی، این عمل کاملاً بی‌صرفه است.

· سود فرضی: ۶۰ تا ۱۲۰ ثانیه.

· هزینه‌ی واقعی: ایجاد استرس جمعی، فرسایش اعتماد اجتماعی و به خطر انداختن امنیت.

بدون شک، این یک معامله‌ی زیانبار است.

گام دوم: پیروزی‌ای که شکست پنهان است

پس چرا باز هم این کار را می‌کنیم؟

پاسخ در مغز ما نهفته است.

در آن لحظه، ذهن در دام یک «توهم» گرفتار می‌آید.

احساس «پیشی گرفتن از دیگران» و «حقه زدن به سیستم»، یک پیروزی کاذب و آنی برایمان می‌سازد. این احساس، آن‌قدر قوی است که ما را از دیدن تصویر بزرگ‌تر بازمی‌دارد.

ما «اکنون» را فدای «آینده» می‌کنیم و «منافع جمع» را قربانی «لذت فردی» آنی می‌کنیم. این یک خطای شناختی قدرتمند است.

اما این توهم، تنها زمانی فرو می‌ریزد که با پرسشی ساده و بنیادی روبرو شویم...

گام سوم: آیینه‌ای روبه‌روی خودمان

«مگر شما هیچ‌گاه در مسیر خود به گردش به راست نیاز ندارید؟»

این پرسش، آیینه‌ای در برابر ما می‌گیرد. پاسخ، قطعاً «چرا» است. ما برای خرید، برای ورود به محل کار، برای رسیدن به خانه، مدام به چرخش به راست نیاز داریم. با بستن این مسیر امروز، در واقع داریم زمین آینده‌ی خود را می‌سوزانیم.

این کار، مانند آن است که کشاورزی، تمام بذرهایش را برای یک وعده غذا بفروشد.

گام چهارم: خودفریبی جمعی

ادعای پنهان این رانندگان این است:

«من فقط مستقیم می‌روم و هرگز به راست نمی‌پیچم.»

اما این ادعا از پایه بی‌اساس است. زندگی در شهر، خود یک سفر مستقیم نیست؛ شبکه‌ای درهم‌تنیده از پیچ‌ها و چرخش‌هاست. آیا برای خرید از سوپرمارکت کنار خیابان نیاز به گردش به راست نداریم؟ برای ورود به پمپ بنزین چطور؟

این رفتار، چیزی فراتر از خودخواهی است؛ یک «خودتخریبی برنامه‌ریزی‌شده» است. ما با دستان خود، جهنمی می‌سازیم که دیر یا زود، خود نیز در آن خواهیم سوخت.

راهکار: چگونه این چرخه را بشکنیم؟

رهایی از این چرخه، نیاز به یک دگرگونی کوچک در نگرش ما دارد:

۱. بازتعریف مفهوم پیشرفت: به جای «پیشی گرفتن»، «هماهنگی با جریان جمع» را به عنوان یک موفقیت و پیروزی واقعی ببینیم.

۲. پرسش از خود: پیش از انجام چنین کاری، لحظه‌ای درنگ کرده و از خود بپرسیم: «اگر همه این کار را بکنند، چه بر سر این شهر می‌آید؟»

۳. مسئولیت‌پذیری جمعی: شهامت داشته باشیم و با یک نگاه معترضانه یا یادآوری محترمانه، به هم‌میهنانمان نشان دهیم که ما همه سرنشینان یک کشتی مشترک هستیم.

نتیجه‌گیری: انتخاب سرنوشت‌ساز در تقاطع

دفعه‌ی بعد که پشت فرمان در یک تقاطع ایستادید، به خاطر بسپارید: انتخاب شما برای ایستادن در لاین صحیح، تنها یک تصمیم ترافیکی نیست. این یک بیانیه‌ی اخلاقی است. انتخابی است بین «من» و «ما». بین «هرج و مرج» و «تمدن».

ما در هر لحظه، در حال ساختن شهری هستیم که فردا در آن زندگی خواهیم کرد.

شاید تمدن، از همین لحظه‌های کوچک و گم‌شده در تقاطع‌های شهر آغاز شود؛ از ایستادن در لاینی که شاید امروز حق ما نباشد، اما مطمئن باشید—فردا، حق ما و فرزندان ما خواهد بود.

ترافیکرفتارشناسیحقوق شهروندی
۲۱
۷
زهره نایبی
زهره نایبی
من عاشق دنیایی‌ام که ذهن را به پرواز درمی‌آره. «آغازی ابدی» اولین داستان علمی‌تخیلی منه. دوست دارم با شما داستان‌هایی خلق کنم که مرز واقعیت و خیال را به چالش بکشن و ذهنمون را درگیر کنن...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید