فنیحرفهای زابل واحد خواهران به آدرس خیابان مدرس ۱۷، تنها جایی هست که من تو تمام این سالها بهش پناه بردم چقدر عجیبه که رشتهای از تصمیمها و علایق آدم رو به مسیری میکشونه که اصلا فکرش رو هم نمیکنه!!!
وقتی برای اولین بار اومدم فنیحرفهای میخواستم فقط حسابداری یاد بگیرم چون آقای ایکس رشته حسابداری خونده بود و از اونجایی که من دانشگاه نرفته بودم فقط میخواستم یکم از حسابداری سرم بشه، انگار اون رو الگوی خودم میدیدم، سوپر قهرمانی که یه روز میاد منو میبره!! یکم زیادی بچگانه بودم نه؟؟
اولین دوره
دومین دوره
سومین دوره
امروز یازدهمین مدرک فنیحرفهای خودم رو گرفتم توی ۱۱ حوزه مختلف از حسابداری، ICDL، کارآفرینی، بازاریابی، نرمافزار اداری، گلدوزی، نقاشی روی سفال تا چیزهایی که فکرش رو نمیکنین انواع مهارتهای مختلفی هست که از سال ۹۶ تا امروز بدست آوردم برای همین خیلی واسم خنده داره وقتی یه سری از دوستان میان بهم نصیحت میکنن که برم یه مهارت یاد بگیرم!!! دیگه باید چه مهارتی داشته باشم تا ثابت کنم مهارت دارم؟
بگذریم من که برای دعوا نیومدم فقط میخوام بگم چیزی که شما فکر میکنین راه حل هست در حقیقت قبلا تست شده و به ثمر نرسیده اگر صبور باشین قطعا بهتون نشون میدم تموم بخشهای زندگیم رو!!!
مشکل اینجاست که وقتی یه شهر کوچیک باشی تنوع دورهها هم به همون نسبت کمتر میشه و تنها جایی که میتونی دورههای متنوع توش پیدا کنی آموزشگاههای آزاد هست که اون هم شهریههای آنچنانی میخواد!!!
میرم پیش یکی از مسئولین اداره که اونقدر اومدم پیشش که یه جورایی باهام دوست شده، مهربون و خوش برخورد هست باعث میشه احساس خوبی نسبت به خودم پیدا کنم! با خنده بهم میگه زهره خسته نمیشی اینقدر میای این دورهها رو؟ پولای بابات رو هدر نده اینقدر کرایه تاکسی و هزینه مواد بده! خندم میگیره چون خبر نداره من کل مسیر رو پیاده میام تا بابام غر نزنه و نگه "این دختره صبح منو از خواب بیدار میکنه تا ببرمش فنیحرفهای، هه دخترای مردم دکتر و مهندس شدن اونوقت از ما؟!" کلا تکیه کلامش برای تحقیر ما همینه که بچههای مردم دکتر و مهندس شدن و از ما هیچی نشده!!!
مربیها عوض شدن، کل مربیهای فنیحرفهای توی شهر ما شامل یه مربی حسابداری، یه مربی بافتنی، یه مربی صنایع دستی و چندین مربی خیاطی هست، بقیه مربیها مربوط به آموزشگاههای آزاد هستن که اونا شهریه میگیرن اما خوبی فنیحرفهای به این هست که فقط هزینه مواد و ۱۰۰ هزار تومن هزینه ثبت نام میخواد ولی مشکل اینه که دیگه دورهای نمونده که نرفته باشم، مربی کامپیوتر انتقالی گرفته، مربی هنرهای تزئینی استعفا داده و مربیهای باقی مونده هم دورههای تکراری میذارن همش چرا؟ چون توی استان محروم محدودیت وجود داره حق ندارن دورهای بذارن که هزینه موادش زیاد باشه و فشار زیادی روی مردم بذاره یا اگر دوره جدیدی بذارن معمولا کارآموز نمیاد براشون که این باعث میشه از طرف اداره مواخذه بشن برای همین ترجیح میدن ریسک نکنن
نتیجه میشه این صحنه که یه شهر ۲۰۰ هزار نفری فقط دو سه تا دوره مشخص رو دائما تکرار میکنه چرا؟ چون کسی نمیاد ثبت نام کنه!!
اینو فقط نوشتم که یادم بمونه این روزها چی گذشت، اکثر پستهای من وصف احوالات زندگیم هست و یه نمای کلی داره نه یه نمای جزئی و روزمره!! این یه بخش از روزمرگیهای من!!
پست شماره ۵۶ / ۵۵۶ کلمه
تاریخ ۱۵ دی ۱۴۰۲
سایت ویرگول