
ابتدا عرض کنم، من منتقد فیلم و سریال نیستم، هیچ سواد سینمایی ندارم، هیچ درک و فهم خاصی ندارم اما چرا به موضوع سفید برفی پرداختم؟ چون هدف من اصلا نقد یا آنالیز سفید برفی نیست شما میتونین دهها مقاله یا کلیپ یوتیوبی در تحلیل سفید برفی پیدا کنین، من هدفم اینه که در خلال پرداختن به این موضوع به مباحثی مثل "دختران مستقل" یا "مبحث آزادی بیان" بپردازم که در چنین نقاط حساسی شما میتونین معنای متفاوتی ازشون ببینین، پس اگر با هدف نقد فیلم اومدین من حتما شما رو ناامید میکنم🙏

صحبت کردن درباره جنبش ووک یا فمینیسم همیشه یک موضوع داغ و پر از بحث و مشاجره هست، برای دوستانی که مثل خودم خیلی از الفاظ رو شاید نشنیده باشن "جنبش ووک" در حقیقت در راستای برابری نژادی تلاش میکنه به عنوان مثال در فیلمها و سریالهای قدیمی سیاه پوستها همیشه یا کارگر یا دزد و قاچاقچی بودن [تصور کنین مردم افغانستان توی کشور ما چطوری به تصویر کشیده میشن؟ ذهنیت شما نسبت به اونها چیه؟ دقیقا سیاه پوستها برای آمریکاییها همین بودند] اما به لطف جنبش ووک رنگین پوستها و سیاه پوستها کم کم ارزش و اعتبار بالاتری توی جامعه پیدا کردند و "فمینیسم" هم که نیاز به معرفی نداره، برابری جنسی زن و مرد با هم در راستای اهداف فمنیست بود، از حق رای گرفته تا حق پوشیدن لباس باز و شلوار و رانندگی و چیزهای دیگه اما ...
اما مشکل اصلی از جایی شروع میشه که مغز انسان هرگز نمیفهمه سر حد خواستههاش کجاست؟ کجا دیگه باید توقف کنه؟ کجا باید بایسته؟ کجا باید قبول کنه که زن و مرد با هم برابر نه، بلکه با هم مکمل هستند، ما قرار نیست با مردها بجنگیم، قرار نیست بر اونها غالب یا پیروز بشیم، ما دوشادوش هم هستیم، ما کنار هم هستیم اما مگه این قابل فهموندن به یک قوم افراطی بود؟ فمینیستها کم کم به جایی رسیدن که دائم میگن "ما حتی برای بارداری هم به مردای چندش نیازی نداریم، خودمون میتونیم از تخمک خودمون لقاح بسازیم" یا اصلا چه معنی میده همیشه توی فیلم و سریالها این مردها هستن که قهرمانن؟ چرا زنها قهرمان نباشن؟
کم کم فیلم و سریالهایی ساخته شد که توش مرد خانواده مثل یک احمق بیعرضه فقط بچهها رو نگه میداشت و زنش میرفت بیرون مثل یک قهرمان آدم بدها رو میکشت و دست پر برمیگشت به آغوش خونواده!!
دروغ چرا؟؟ وقتی ۱۵ سالم بود از مردها متنفرررر بودم، به معنای واقعی کلمه، دوست داشتم قدرتی داشتم که دستور میدادم همه مردها رو "خواجه" کنن و دودول همشون رو از ته ببرن😂 خداروشکر که همچین قدرتی نداشتم، اون زمانها دیدن چنین فیلمهایی خیلی هم برام لذت داشت خیلی هم تحسینش میکردم اما زمان برد تا ببینم چه بر سر دنیا و جامعه انسانی اومده، به مرور مردها از جایگاه قدرت به حاشیه رونده شدن و زنها با رفتارهای مردانه و زنندهشون که اصلا هم شایسته و قابل تحسین نیست توی جامعه رواج پیدا کردن همونطور که امروز خیلی راحت توی کوچه و خیابون میبینین دخترهایی که بیشتر از پسرها ادای مردها رو در میارن و به خیال خودشون فکر میکنن که چقدر "مستقل و خودساخته" هستن، غافل از اینکه چنین ترویج غلطی چقدر به ساختار جامعه انسانی در بلند مدت آسیب میزنه

نمیخوام وارد مباحث روانشناسی بشم چون علم کافی ندارم که با استناد به مقالات ISI یا گوگل اسکالر و روانشناسان قابل احترام بهتون نشون بدم چقدر این دنیای امروز مردها رو نابود کرده اما عامیانه و ساده این رو میگم:
_عزیزم تو چقدر خوشگلی!!!
_تو همیشه دختر کوچولوی منی!!!
_تو مثل برگ گل لطیف و حساسی!!!
_من باید مواظبت باشم که یه وقت اذیت نشی!!
_هروقت چیزی لازم داشتی من پشتت هستم!!!
_من همیشه برات یه تکیه گاه هستم!!!
_چقدر چشمهای زیبایی داری!!!
_دستات چقدر ناز و ظریفه!!!
_عزیزم تو خیلی خوشتیپی!!!
_تو مثل کوه قوی هستی!!!
_وقتی تو کنارمی از هیچی نمیترسم!!!
_چقدر دستای قوی و مردونهای داری!!!
_دوست دارم توی آغوش گرمت گم بشم!!!
_بهت احتیاج دارم، میشه لطفا فلان کارو بکنی برام؟
_میشه الان بیای پیشم؟ وقتی تو نیستی من میترسم!!
نمیخوام به کسی تلقین بکنم، شاید برای همه نه اما به جرعت ۹۰ درصد ما چه مرد چه زن از شنیدن این جملات لذت میبریم، اگر به جملات بالا دقت کنین زنها عاشق این هستن که ظریف و لطیف دیده بشن، حساس و آسیبپذیر در برابر کسی که دوسش دارن دیده بشن و اون فرد خودش رو موظف بدونه تا از این برگ گل نگهداری کنه، مراقبش باشه و نذاره یه قطره اشک از چشمش بیاد، خواهش میکنم با خودتون روراست باشین، حتی ۹۰ درصد دختران به ظاهر مستقل هم ته دلشون آرزوی مردی رو دارن که مثل یک دختر لطیف و ظریف باهاشون رفتار کنه
حالا به طرف مردها نگاه کنید، مردها عاشق این هستن که قوی دیده بشن، حمایتگر باشن، صاحب قدرت باشن، اونها کسی باشن که از شما مراقبت میکنن، اونها کسی باشن که شما رو از خطر نجات میدن، این به مردها احساس قدرت میده، احساسی وصف نشدنی درست به اندازه وقتی که زنها از زیبایی و ظرافت خودشون لذت میبرن مردها هم از حمایتگر بودن و قوی بودن و مثل کوه بودنشون لذت میبرن حتی اگر این احساس رو به زبون نیارن
دنیای ما به سمتی رفته که حالا همه میخوان دختر مستقل و خودساخته باشن، دائما مردها رو توی رابطه بیارزش و بیهویت میکنن شاید حتی خودشون هم متوجه نباشن اما وقتی اجازه نمیدی اون در شیشه خیارشور رو باز کنه و با غرور بهش میگی "خودم میتونم نیازی به کسی ندارم" فکر نکن اون مرد ته دلش میگه "اوووف چه زن قلدر و خفنی دارم که به منم نیازی نداره" در واقع داری حضور اون رو بیاهمیت میکنی، وقتی جلوی کل خانواده شوهرت میشینی و با افتخار میگی "من که یه قرونم از آقا نمیگیرم چون بهش احتیاجی ندارم" در واقع داری اون رو خار و خفیف میکنی و مردانگی اون رو زیر سوال میبری، ایرادی نداره که حتی به عنوان یک زن مستقل جلوی خونواده شوهرت بگی "خدا رو شکر فلانی هست که کمک حال منه، اگه اون نباشه من اصلا از پس هیچ کاری برنمیام" بذار اونم جلوی بقیه احساس غرور و ارزش داشته باشه!!
حتی اگر به طبیعت و به خلقت انسان فارغ از جغرافیا و فرهنگ که زمینه تشدید اختلافات زن و مرد هستن هم نگاه بندازیم خواهیم دید که چقدر یک موجود ماده، به موجود نر نیازمند هست، برای حفظ امنیت خودش، برای حفظ سلامت تولههاش و چیزهای دیگه، اما دنیای امروز رو ببین؟ کافیه فقط کمی توی اینستاگرام بچرخی و واژه مثل "دختر مستقل" رو سرچ کنی که ببینی هزاران دختر هستن که با افتخار این رو ترویج میکنن
نه البته که بد نیست، خیلی هم خوبه که شما تا یک حدی استقلال فکری و مالی داشته باشین اما توجه کردین؟ عمده زنها وقتی به استقلال مالی میرسن اینطوری هستن که خب "حالا دیگه نیازی به ازدواج ندارم چون هرچی بخوام خودم میخرم" درسته که ما مردها رو یه تعداد گوریلهای بیاحساس میبینیم اما اونها هم آدم هستن، خسته میشن، دلزده میشن، طرف ۱۰ سال جون کنده که پولی جمع کنه تا بره خواستگاری بعد از دختر مورد علاقهاش همچین جملهای رو میشنوه، چه احساسی میگیره؟؟ همین باعث بروز یک چرخه پوچ میشه که مردها هم به دشمنی با زنها بلند میشن و میگن حالا که ما فقط برای پول خرج کردن واسه شما ارزش داریم پس شما هم صرفا ارزش تختخواب مارو دارین، مشکل همین جاست که انسان نمیفهمه حد وسط کجاست و اگر از اون حد بگذره چه عواقبی در انتظارش هست!!
تاثیرات همین پدیده رو در داخل ایران با معضل "بلایند دیت" میتونین متوجه بشین، از کنسله کنسله تا هر چیزی که دخترها و پسرها رو با هم دشمن کرده!!! برای همین هم امروز به جرعت میتونم بگم که من دشمن سرسخت "دختران مستقل نما" هستم، شوآف و شوآف، نمایش پول و خونه و ماشین خریدن و نمایش قدرت از شما زن جذابی نمیسازه، به یقین که مردها بیشتر از اینکه جذب یک زن قوی و مستقل و خود ساخته بشن جذب زنی میشن که زنانگی و لطافت داشته باشه و احساس حمایتگری و قدرت رو به مردش انتقال بده، نه زنی که دائم در هر فرصتی بخواد به رخ بکشه که ببین من چقدر سرم ازت، ببین من مستقل و خود ساختهام، ببین من ماشین و خونه رو خودم خریدم!!! مطمئنم دیدین نمونههایی که زن از شوهرش بالاتر هست و مرده به زنش خیانت میکنه و معشوقهاش از زنش خیلی پایینتره و شما با خودت میگی چرا یه مرد باید اینقدر احمق بشه و همچین کاری کنه و به زن دسته گلش خیانت کنه؟ دلیلش اینه، دلیلش اینجاست که وقتی شما خودت رو از شوهرت سرتر و بالاتر میبینی حتی اگر به زبون هم نیاری ناخودآگاه رفتارت طوری میشه که به اون احساس بی ارزشی و بیکفایتی میدی و اون در جهت پر کردن این خلا میره سراغ زنی که بهش این احساس رو بده، چرا که همون زن زشت و سطح پایین به اون شوهر احساس مردانگی و قدرت میده و هرگز جلوش نمیاد بگه من مستقل و خودساختهام به کسی نیاز ندارم!!! برعکس میاد میگه فلانی تو نبودی من زنده نمیموندم، من محتاجتم، میشه لطفا یکم پول بهم بدی؟؟ درحالی که عمده زنها امروز با عشوه و کلاس درخواست چیزی از همسرشون رو یک جور کسر شأن میدونن!! خب طبیعیه فارغ از زشت بودن "عمل خیانت" اون مرد سمت زنی میره که بهش احساس ارزش بده

حالا همین رو در لایو اکشن سفید برفی تصور کنین، جدای از حواشی این لایو اکشن که از زمان انتخاب یک بازیگر رنگین پوست به عنوان سفید برفی بود اما این رفتارهای ریچل زگلر بود که هیزم آتیش شد و کار رو بدتر کرد، سفید برفی یک دختر کوچولوی ناز و معصوم و بیآلایش بود که در چنگال ظلم و ستم جادوگر بدجنس گرفتار شده بود و در نهایت قهرمان زندگیش از راه رسید و اون رو نجاتش داد، اما زگلر بارها و بارها عنوان کرده که "این موضوع که منتظر یک ناجی باشی خیلی چندش و عجیب غریبه و تو باید برای خودت هدف داشته باشی و رهبر و لیدر باشی!!!!"
دنیای امروز طوری شده که اگر یک دختری باشی که آرزوت این باشه که فقط ازدواج کنی و کنار مردی که دوسش داشته باشی یک زندگی آروم رو سپری کنی همه بهت میخندن و تحقیرت میکنن، انگار قراره همه دخترها شق القمر کنن و آپولو هوا کنن، جالب اینجاست همون دخترانی که این آدما رو مسخره میکنن مثل امثال زگلر خودشون هم هیچی نیستن اما نمی فهمم چطور جرعت میکنن خودشون رو اینقدر دست بالا بگیرن؟
دیگه موضوع "ووک" هم که بماند، اینقدر همه چیز رو با هم قاطی پاتی کردن که حتی خود سیاه پوستها هم معترض هستن و میگن آقا جان ول کنین نمیخواد توی هر فیلم و سریالی جای شخصیتهای سفید پوست، رنگین پوستها رو بیارین، از اون طرف نژاد که فقط سیاه پوست و رنگین پوستها نیستن، مثلا نژاد مو قرمزها که غالبا در اسکاتلند زندگی میکنن هم جزو اقلیتهایی هستن که نادیده گرفته میشن و اونها هم به شوخی معترض شدن که آقا باید مثل سیاه پوستها مارو هم توی فیلم و سریالها قرار بدین تا عدالت رعایت بشه 😂
یادمه یک بار یک جملهای خوندم که منو خیلی متاثر کرد، میگفت "دنیا هرگز به تعادل نمیرسه، هیچوقت روزی نمیرسه که همه چیز در عدالت باشه و همه برابر باشن، دنیا یا در حال افراط هست یا در حال تفریط!!" و چقدر حق گفت اون آدم، یک نگاه به دنیا بندازین، داریم به کجا میریم؟؟ مگه قراره با مردها مسابقه بدیم و اونها رو از صفحه روزگار محو کنیم که اینقدر میخوایم توی همه چیز برتر و بهتر از اونها باشیم؟ مگه نیازمند بودن به یک مرد، به امنیت و آرامشی که حضور یک مرد بهت میده اینقدر بده؟
باور کنین اگر با این روال ادامه پیدا کنه مردها به قدری از حاشیه رونده میشن که بعد یه مدت یه سری انجمنها و جنبشهای حمایتی برای مردها روی کار میاد و بعد باز اونها تلاش میکنن مردها رو به جایگاه اصلیشون برگردونن و این جنگها تا جایی که یک جنگ جدید [مثل جنگ با هوش مصنوعی] روی کار نیاد ادامه خواهد داشت

بخش بعدی صحبتم رو خلاصه میکنم، فقط میخوام مجموع حواشی ریچل زگلر رو براتون خلاصه بگم تا به این واقعیت برسیم که حتی توی همون آمریکای جهان اول هم چیزی به اسم "آزادی بیان" به صورت تمام و کمال وجود نداره، شما وقتی در موضع قدرت هستی نمیتونی راحت هر حرفی رو بزنی و اعتقادات یا باورهات رو به راحتی بیان کنی چون بعد مردم بهت حمله میکنن و این باعث میشه آینده کاریات به خطر بیوفته و هزاران عواقب دیگه برات خواهد داشت!!!
ریچل زگلر بازیگر کلمبیایی تبار هالیوود با ۲۳ سال سن هست و تجربه بازی در نقش سفید برفی میتونست پله اول صعود اون به هالیوود باشه اما زگلر با نظرات کوبنده و تند و صریحش در رابطه با عقاید و افکارش خشم مردم رو صد برابر بیشتر کرد، از همون اول هم مردم مخالف زگلر بودن و میگفتن که یک رنگین پوست مناسب سفید برفی نیست و باید بازیگر سفید باشه تا با معنی اسمش هم همخوانی داشته باشه، زگلر نه تنها در برابر این نفرت پراکنیها سکوت نمیکرد بلکه هر بار کوبندهتر جوابشونو میداد و به طور پیوسته میگفت که "سفید برفی نسخه اصلی واقعا چندش و عجیبه که یک دختر منتظر نشسته یکی نجاتش بده باید روی پای خودش وایسه و دنبال اهداف خودش بره!!" همین هم خشم مردم رو بیشتر کرد
اما آشوب اصلی از جایی شروع شد که زگلر عقاید و باورهای سیاسی خودش رو به صورت پابلیک در توییتر منتشر کرد، حمایت اون از فلسطینیها در برابر بازیگر همکارش گل گدوت که یک بازیگر اسرائیلی بود باعث تقابل این دو نفر شد طوری که حتی در فرش قرمزهای معرفی و تبلیغ فیلم هم دیگه تحمل دیدن روی همو نداشتن، به این ترتیب نفرت پشت نفرت، مردم پی در پی از این دختر انتقاد میکردن از اون جایی که به خیال خودش یک روحیه جنگنده و قوی داره [میشه گفت منم تا همین حد کله خراب هستم] با توصیف اینکه توی یک کشور آزاد زندگی میکنن و آزادی بیان وجود داره و اونم حق داره نظر خودشو بگه و هرکی هم دوست نداره آنفالو کنه باعث شد مردم بیشتر ازش متنفر بشن طوری که کارشناسها امروز حدس میزنن که احتمالا ریچل زگلر با حماقت و لجبازیش که ناشی از خام بودنش هست خودش رو برای همیشه از هالیوود کنسل کرد
حالا فقط ازتون میخوام به این دقت کنین، ریچل زگلر دختر پررو، وقیح و سرسخت و مستقل نمایی هست که اصلا نتونسته معصومیت و زیبایی و پرنسس بودن سفید برفی رو به تصویر بکشه، اما عقاید سیاسیاش به خودش مربوطه اینطور نیست؟ توی کشوری که آزادی بیان داره چرا باید باعث بشه مردم بهش حمله کنن؟
مسئله اینجاست، در هر کشوری دو تا قانون وجود داره، یک قانون اساسی، دو قانون فرهنگی، بر طبق قانون اساسی بله آزادی بیان هست و کسی نباید بخاطر نظرات شخصی خودش و بیان اونها دستگیر یا محکوم بشه و ریچل زگلر هم از طرف قانون باهاش برخوردی نشد، اما قانون فرهنگی یعنی تصویری که عمده مردم از یک کار درست یا یک کار غلط در ذهنشون شکل گرفته، به عنوان مثال تصور کنین توی کشور ما "سکس" آزاد بشه، بنابراین رابطه جنسی نامشروع یا زنا دیگه جرم نخواهد بود اما همچنان از طرف جامعه و فرهنگ جامعه کوبیده میشه و افرادی که این کار رو انجام میدن طرد یا تحقیر میشن، پس نمیشه جلوی فرهنگ و افکار عمومی رو گرفت حتی توی همون کشور آزاد!!!!
زمانی که میگم عمده ماها صرفا توی یک توهم از آزادی زندگی میکنیم منظورم دقیقا چنین چیزی هست، ما آدمها تصور میکنیم آزاد هستیم ولی حتی توی همون آمریکا و اروپا هم شما نمیتونی بدون عواقب هر چیزی که دوست داری رو به زبون بیاری!!! بارها سعی کردم همین مطلب رو به دیگران عنوان کنم ولی همیشه با عناوینی مثل "پرستوی حکومت" منو تحقیر کردن و بهم برچسب زدن که آره میخوای از حکومت ما دفاع کنی؟؟
احساس میکنم مردم ما هنوز به اون درجه از بلوغ نرسیدن که درک کنن هم ایران وضعش خرابه هم آمریکا، هیچ کجای دنیا بهشت مطلق نیست!!! من فقط همین رو میخواستم نشون بدم و بس!!!
پست شماره ۱۱۵ / ۲۹۰۲ کلمه
تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
سایت ویرگول