وااای خدای من ساعت ۳:۰۰ بامداد هست و بالاخره بعد از دو شبانه روز من تونستم کامنتها رو جواب بدم کمرم شکست!!! برای همین هست ترجیح میدم با کسی صمیمی نشم آخه میدونی طرف رو دنبال کنم بعد دیگه هر روز چک کن پست جدیدی نذاشته باشه بعد لایکش کن، بعد کامنت بذار، بعد کامنتش رو جواب بده قبلا توی "سایت نماشا" و یا "نینی سایت" هم توی این چرخهها افتاده بودم ولی جا داره تشکر کنم از اون دوستانی که میدونن من زیاد نمیتونم جواب بدم اما بدون چشم داشت کامنت میذارن دمتون گرم!!!
معمولا هر آدمی لذت میبره از اینکه توی مرکز باشه و بهش توجه بشه، تمام انسانها با هر هدفی با هر رسالتی یکی از اون چیزهایی که در بطن کارشون به دنبالش میرن همین "دیده شدن" یا "اعتبار داشتن" هست اینکه هرجایی میرین شما رو بشناسن یا به اعتبار شما کاری رو انجام بدن یا ازتون تعریف کنن بگن فلانی توی کارش بیسته!!! من متاسفانه آدم خاصی نیستم توی زندگیم اما دستی در نوشتن دارم و در کنار تمام انتقادات وقتی کسی یه کامنت مثبت برام مینویسه خیلی خوشحال میشم، تصمیم گرفتم هرچند وقت یکبار یه کلکسیون از کامنتهایی که حالم رو بهتر میکنن بسازم برای خودم شاید اثر خوبی داشته باشه
●مثلا دانشآموز رتبه اول مدرسه چرا همش درس میخونه؟ چی بهش انگیزه میده؟ چیزی که بیشتر از هر چیزی انگیزه درس خوندنش میشه اون لذتِ مورد تحسین معلمها بودن و توی مرکز توجه بودن هست
●دانشآموز کنکوری چرا میخواد رتبه اول کنکور بشه؟ جدای از همه موفقیتهایی که براش به ارمغان میاد اون لحظه که مرکز توجه باشه و همه نگاهها سمتش باشه و هرطرف میره با دست نشونش بدن بهش احساس خداگونهای میده
●آقای فلانی مکانیک ماشین هست چی بهش انگیزه میده؟ اینکه هرجا میره صد نفر از همکاراش بهش زنگ میزنن و از اون کمک میگیرن برای تعمیر ماشین چون میگن فلانی از همه ماها بهتر میدونه
●آقای بهمانی تاجر لوازم پزشکی هست چی بهش انگیزه میده؟ اینکه هرجایی پا میذاره به احترامش بلند میشن و کمر خم میکنن و دست به سینه میایستن، اگر کار کسی گیر میکنه به اون زنگ میزنن از اون خواهش میکنن
این احساسات همشون مزههای شیرینی هستن که باعث میشن توی هر کاری هستیم با دل و جون تلاش کنیم، زمانی که این مقاله رو نوشتم هدفم این بود که اثرات دراز مدت یک موضوعِ به ظاهر شوخی رو نشون بدم تا ملت ببینن وقتی در طول روز هر زبالهای رو با اسم "سرگرمیه دیگه!" وارد مغزشون کنن بعد یه مدت مغز میپوکه و خدا رو شکر میکنم که یه همچین کامنتی رو گرفتم و احساس کردم رسالتم تکمیل شد حتی اگر فقط یک نفر بفهمه
یکی دیگه از کامنتهایی که در باب اتفاقات زندگیم گرفتم این بود که واقعا خیلی خوشحالم کرد!! برای من هم ساده نیست گفتن زندگیم و هر کلمه نوشتن از زندگی خصوصیم برای من فشار روحی روانی شدیدی میاره برای همین باز تا یه مدت سعی میکنم هیچی نگم
کامنت بعدی از محدثه عزیزم بود که با وجود اینکه فرصت نمیکنم جواب مفصلی بهش بدم اما همیشه حضور داره توی این صفحه و خیلی سعی میکنه بهم کمک کنه واقعا ممنونش هستم!! آدم خاصی نیستم اما خیلی خوشحال میشم اگر پستهای من احساس خوبی به کسی بده و یا باعث بشه که اون هم با خود حقیقیش کنار بیاد
ایشون هم توی کامنتشون به یک نکته قوت توی دست نوشتههای من اشاره کردن هرچند این نکته در هرجایی غیر از ویرگول به تمسخر گرفته میشه، توی کامنتهای تلگرام یا توی اینستاگرام هر بار جواب کسی رو دادم چه دایرکت چه کامنت با تمسخر اینکه "زیاد توضیح میدی" یا "طومار تایپ میکنی" یا در نهایت "عاها اوکی" روبرو شدم و حتی خونوادمم اینو مسخره کردن اما برای اولین بار یکی این رو قوت دید!!
حقیقتا این توجه به جزئیات برای من یه حرکت غیر ارادی هست یعنی دست خودم نیست، من باور دارم که همه چیز توی زندگی انسان به صورت زنجیره وار بهم متصل هست، به عنوان مثال اگر یک نفر تبدیل به یک قاتل سریالی میشه و ازش لذت میبره مطلقا به این معنی نیست که دیوونه هست بلکه گاهی فرد مورد نظر سالم بوده اما طی زنجیرهای از حوادث ناخوشایند که در طول سالیان سال به سرش اومده و هیچکس نجاتش نداده تبدیل به یک هیولا شده، رفتارهای خوب و بد ما هم دقیقا به همین شکل هستن اینکه ما به یک چیزی علاقه داریم باید ریشهیابی بشه، اینکه چرا فلان دوستمون رو خیلی بیشتر از بقیه دوست داریم باید ریشهیابی بشه، اینکه چرا با همسر یا پارتنرمون رابطه خوبی نداریم باید ریشهیابی بشه و برای این ریشهیابیها فقط یک چیز نیاز هست اونم اطلاعات و جزئیات بیشتر و در طی همین ریشهیابیها اگر به شکل درست انجام بشه و اون گارد سفت و سختی که همه ما داریم و خودمون رو در ناخودآگاهمون مبرا و قربانی میبینیم رو پایین بیاریم اونوقت میتونیم حفرههای عاطفی و وجودی خودمون رو هم تشخیص بدیم، درست مثل درمان یک توده سرطانی اگر میخوای علتش رو بفهمی باید از نگاه سطحی بگذری و هی عمیقتر و عمیقتر بشی تا دلیل اصلی رو در جزئیات (سلولهای سرطانی) پیدا کنی، این هم خلاصهترین تعریفی که همراه با مثال تونستم بیارم
امیدوارم بعد از این اگر یک قاتل سریالی دیدین، یا مرد و زنی که به شریکش خیانت میکنه، یا هر ویژگی دیگه به جای اینکه با احساساتتون کنترل بشین و شروع به فحش دادن یا تحقیر بکنین، کنترل رو توسط عقل و منطق خودتون به دست بگیرین و شروع به آنالیز شخصیت فرد بکنین و ببینین با چیزهایی که از زندگیش متوجه شدین میتونین حفرههای عاطفیش رو پیدا کنین؟(:
خیلی خب این هم کامنت آخر!!!
همیشه آرزو داشتم اونقدر کار درست و خفن بشم که بقیه بهم پیشنهاد کار بدن به جای اینکه من دائم دنبال کار بدوئم البته که ایشون پیشنهاد کار ندادن صرفا یه پیشنهاد همکاری هست اما قشنگ بود حس خیلی قشنگ بود اینکه یه جایی به آدم نیاز داشته باشن یا یه خدمتی بتونه ارائه بده، شاید یه روزی بتونم برم
پست شماره ۷۳ / ۱۰۲۲ کلمه
تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۲
سایت ویرگول