ورود
ثبت نام
ahmad ziaei
خواندن ۱ دقیقه
·
۵ سال پیش
گل بوسه...شعری از زهره
به پاس این همه شب زنده داری ها
نمی خواهى شبى را شمع بزم خالیم گردى؟
به پاس این همه مهر و محبت ها
نمی خواهى وفا را همدم و همراه خود سازى ؟
بیا فانوس چشمت را فرا راه شبم آویز
و از بیگانگى بگریز
نماز صبح را بعداز افول ماه می خوانم
پس از آن منتظر بر راه می مانم
كه در آن كوره راه عشق شاید سایه ات را روى دیوارى ببینم من
و بعد از آن گل بوسه ز لبهایت بچینم من
گل بوسه چه خوشبو و چه خوشرنگ است
از آن لبها كه گفتارش خوش آهنگ است
چرا باید من و تو با جدائی ها دو تا باشیم
بیا تا ما بسازیم از تو و از من
بیا با هم دو تایى همدل و همداستان باشیم
زنده یادفاطمه مهدی زاده (زهره)
zohreh.org
زهره
ahmad ziaei
شعر هم درد مرا درمان نکرد بیشتر غم های من افزون شدند
دنبال کنید
شاید از این پستها خوشتان بیاید