نقد فیلم بیبدن
بیبدن، جنایتی بیرحمانه و آشکار

فیلم بیبدن در ژانر اجتماعی و جنایی است که با اقتباس از چند پروندهی جنایی و واقعی و در راس آن پروندهی غزل شکوری ساخته شدهاست و الحق و الانصاف توانسته در بیان و ساخت پروندههای اینچنینی موفق عمل کند و رضایت مخاطبان را به خوبی جلب کند. همیشه ساخت فیلمهای برحسب واقعیت، الخصوص برگرفته از پروندههای جنایی توانسته مخاطبان زیادی را به دنبال داشته باشد که بیبدن هم از این قاعده مستثنی نیست.
مرتضی علیزاده _کارگردان فیلم_ با موفقیت در یک فیلم کوتاه، حال توانسته با بیبدن نهایت توانایی خود را به رخ بکشاند. این فیلم به خوبی توانسته آسیبهای اجتماعی که اغلب جوانان با آن دست و پنجه نرم میکنند را به تصویر بکشد و از این منظر جای دارد که به آن پرداخته شود.
ارغوان مقدم، دختر کم سن و سالِ دانشجو است که با دوستی با سروش بهمنش بر سر زندگی خود قمار میکند که به قیمت از دست دادن جانش تمام میشود. سروش و ارغوان هردو به نحوی مورد تربیت ناصحیح پدر و مادر خود قرار گرفتهاند و آثار سوئی را بر آن دو تحمیل کردهاست.
خانوادهی سروش که از یکدیگر طلاق گرفتهاند؛ مادرش او را در نُه سالگی رها میکند و پدری قلدرمآب و دیکتاتور دارد که گمان میکند با پول و پارتی میتواند پسر خود را از چوبهی دار نجات دهد و مادری نالایق که بعد چندین سال تازه حضورش را پررنگ کردهاست. در مقابل، خانوادهی ارغوان که پدری بدگمان داشته که با بیتوجهی به دخترش زمینهی ایجاد مشکلاتی را فراهم آوردهاست و حضور مادری که فکر میکند با ایجاد صمیمیت بیشتر و ناآگاهیهای خود به گونهای دیگر دخترک را به ورطهی نابودی میکشاند و زمانی متوجهی سهلانگاریهای خود میشوند که دیگر دیر شده و جایی برای پشیمانی باقی نماندهاست.

در ادامهی فیلم میبنیم که سروش با آوردن ارغوان به خانهی خود اول اقدام به کشتن، و بعد هم مثله کردن او میکند سپس دخترک را در سطل زباله رها میکند و این در صورتی است که پدر به پسرش در این راه کمک میکند و از هیچ تلاشی برای نجات پسر خود دریغ نمیکند. نکتهای که در اینجا مدنظر قرار میگیرد استفاده از احساسات مردم است که سعی میکنند با کمک رسانهها این کار را به خوبی انجام دهند و از قضا موفق هم میشوند به گونهای که خانوادهی ارغوان را تحتفشار میگذارند که قاتل را ببخشند و به گونهای با خانوادهی ارغوان رفتار میشود که گویا مقصر آنها هستند و بخشیدن قاتل وظیفهی خانوادهی مقتول است.
در سکانسی دیگر از فیلم پدر سروش، سروش را تحتفشار میگذارد که به هیچوجه زیر بار قتل نرود. حتی زمانی که خانوادهی مقتول در صورت اعتراف قاتل، قول بخشش را به آنها میدهد اما بازهم مصرانه سعی دارند که حقیقت را کتمان کرده و با استفاده از پول و پارتی و ایجاد شایعات مختلف در مورد ارغوان میخواهند سروش را نجات دهند. سوالی که در اینجا ذهن هر بینندهای را به خود مشغول میکند این است که چرا قاتل در لحظهی آخر هم از زیر بار گفتن حقیقت طفره میرود و بازهم به طناب دار رضایت میدهد.

فیلم بیبدن توانسته به خوبی یکی از اصلیترین و مهمترین مشکلات جوانان را به تصویر بکشد. با اینکه در انتخاب برخی از بازیگران خود موفق عمل نکردهاست اما با اینحال بازیگران به خوبی از پس نقشهای خود برآمدهاند و توانستند حق مطلب را ادا کنند.
پروندههای جنایی اینچنینی آنقدر زیاد است که دل هر انسانی را به درد میآورد. امید است که دیگر شاهد چنین جنایتهای عظیمی در کشور نباشیم که با وقوع چنین جنایاتی نمیتوان هیچ تفاوتی میان جامعهی کنونی با عصر جاهلیت قائل شد.