حقیقت و اهمیت آن

بسم الله العلیم الرشید

توانا بود هر که دانا بود - - - - ز دانش دل پیر برنا بود

پس از کشمکش‌های فراوان درونی و عدم توان نگهداری مطالبی که احساس اهمیت بر آنها می‌کردم، مسئولیت علم و ذکات آن، افتادن در دور باطل و نیاز به نقد و نظرات برای رشد، اینجانب تصمیم بر این گرفتم تا افکار و اعتقادات خود را تبدیل به بیان کنم بلکه خیر یا شر یا هر نیرو یا انرژی غیر درونی جهت بیرون رفتن از این دَوران تکراری بی‌پایان یا تأیید آن و ادامه برای حفظ ثبات این دور بر من اثر بگذارد چرا که سکون وقتی پایان میابد که اثری بگیری یا اثری بگذاری و در انتظار عکس‌العمل بمانی بلکه کارمای روزگار آن را به تو برگرداند. در نتیجه شروع به نوشتن محتوایی با قلم کردم بلکه در هنگام نوشتن آرامشی حاصل این روح سرگردان شود. در ادامه بعد از مدتی که از این نوشته می‌گذرد تصمیم به تایپ و انتشار آن گرفتم و ترس ابراز را مهار کردم، باشد که مورد قبول یا رد مخاطبان قرار گیرد.

حقیقت و اهمیت آن

حقیقت چیست و به چه دلیل اهمیت دارد؟ بیایید و با معناشناسی این کلمه شروع کنیم. در لغتنامه دهخدا آمده است: "چیزی که به طور قطع و یقین ثابت است.". اما حال بیایید کمی عمیق‌تر شویم. با توجه به این تعریف و مترادف‌هایش از جمله "درستی"، "راستی"، "ماهیت"، "ذات"، "اصل" و ... نتیجه می‌گیریم حقیقت امر ثابت و مطلقی است که بدون وابستگی به امری دیگر همیشه حالت خود را حفظ می‌کند.

اجازه بدهید مثالی برایتان بیاورم؛ آب، آری آب. برای مثال حقیقت، اصل، ماهیت و ذات آب خیس کردن، رفع تشنگی و غلبه بر آتش است و در مقابل یا به بیانی دیگر، مثال دیگری از آن آتش است. ذات آتش حرارت، سوزاندن و ویرانی است. حقیقت امری است که برای وجود نیاز به معنا و واقعیت ندارد. شاید فردا آبی پیدا شد که آتش را خاموش نکرد یا آتشی آمد که نسوزاند اما در نهایت همه می‌دانند که این به وقوع پیوسته و از حقیقت و ذات به دور است. چیزی که اینجانب در تلاش از بگوید این است که حقیقت برای بودن نیازی به من، شما، واقعیت و دنیا ندارد. حقیقت در واقع هم آتش است و هم آب، چرا که همچو آتش هر واقعیت نادرستی را ویران و همانند آب جوینده‌اش را سیراب می‌کند. حقیقت بالاترین هدفی است که می‌توان در پی آن بود یا به بیان دیگر حقیقت، خود سؤل است. در سلسله مراتب قدرت و اعتبار، حقیقت بالاترین و نخستین جایگاه را دارد.

انسان از بدو وجود همواره به دنبال کمال قدم برمی‌داشته است. کمال و حق‌جویی به معنای درست آن، با فطرت و آفرینش انسان گره خورده و حقیقت این است که حقیقت، خود انسان را خلق کرده است. اما چطور به این نتیجه می‌رسیم؟ وصل حقیقت و خلقت چیست؟

اگر با اسامی خداوند در قرآن آشنا شده باشید، "الحق"/حقیقت در واقع یکی از وامواژه‌های زبان عربی‌ست که در پس از حمله اعراب به ایران و زبان فارسی آمیخته شد. پس در واقع ما هر بار از واژه حق یا حقیقت استفاده می‌کنیم در حال گفتن یکی از نام‌های خداوند هستیم که "ال" اول آن به ارمغان آورنده یک اسم خاص است. در نتیجه به همان صورت که به حقیقت و ارزش آن پرداختیم می‌توان گفت بالاترین مقام و اعتبار در سلسله مراتب متعلق به خداوند است! درست همانند آن چیزی که در اسلام به ما گفته شده است.

هدف حقیر از این محتوا شناخت حقیقت/خداوند در معانی و کلمات به دور از واقعیت‌های مادی، و اعمال و اثرات آن بر روی واقعیت است. البته که نظریات و باورهای بنده با توجه به روند زندگی‌‌ام بهمراه من نیز رشد می‌کنند اما با توجه به منفعتی که از دانستن این حقایق برده‌ام، سعی دارم همزمان با گسترش آنها به همنوعان خود کمک کنم ان شاء الله که دنیا جای بهتری برای زندگی ما و فرزندانمان شود. در ادامه نیز به این خواهیم پرداخت که این نیز(کمک به همنوع) خود بخشی از روند اعمال حقیقت بر واقعیت است.

نظرات شما بر کیفیت و تقاضای شما بر عرضه ادامه محتوا تأثیرگذار است.

التماس دعا