تمام هرچی که بخوام بگم که خودمو معرفی کنم قطعا قابل تغییره بجز اینکه بگم من اهورا هستم.
نظریه نبود صدای عادل فردسی پور
صدای تلوزیون و برنامه 90?.عادل و مثل همیشه ذوق شنیدن صدای و توی دروازه،چه میکنه این بازیکن.?♂️
داشتم فکر میکردم واسه گل زدن حتما باید زحمت بکشی و جاگیری کنیم تا وقتی پاس دادن بموقع بپریم و گل بزنیم دیگه درسته.
خوب یه چیزی،اومدیم گل هم زدیم تو بگو یه درصد.
بیاییم صحنه گل و یبار برسی کنیم ببیینم چی شد.
یکی اون گوشه پاس داد،اون پاس به اون،اون به اونیکی و آخر سر واسه تکمیل فرآیند اونم دقیق پاس میده و اون یکی زد تو گل.
اما ادامه داستان.....
زننده گل میره سمت خط کناری دروازه خوشحال و سرزنده که گل زده و قراره برنده جایزه کفش طلا بشه،
خدا میدونه چقدر خواب این هدف و نصفه کاره دید و تهش و هیچ وقت ندید.
دقیقا تهش و هیچ وقت ندید.
چون قرار بود این گل آخرش باشه.اخه واسه خوشحالی بعد گل ریختن سرش و دقیق داستان و نمیدونم ولی طفلی مرد.واقعا مرد.زیر دست و پای هم تیمی هاش نفس کم آورد و خفه شد.(لیگ انگلستان)؟؟
چرا؟
کدوم طرف هدفش و وظیفه محول شدشو به درستی انجام داده بود؟
کدوم یکی از هم تیمی هاش ناخواسته مرگ و بهش بعنوان هدیه داد؟
خوب لحنتی داستان واقعا مسخره هستش.
یکی بره تمرین کنه.سختی بکشه و بعد اون یکی بیاد ناخواسته،مثل مامورهای وظیفه شناس و خادم سدمعبر همشو به باد بده؟
چرا؟ کی به اون دستور داده بود که بره ناخواسته پاشو روی لوله هوا بزاره؟
داداش رفیقمون گل زد بره تیم ملی،خواست واسه مردم کشورش پدیده ملی بشه.
نباید میمرد.
چه تضمینی هستش که من و تو نوبت گل زنیمون نپرن رو سرمون و خفه کنن مارو?
نه جدی،نخند یه لحظه.
واقعا این و دیدم با چشام یجورایی.
بابای یکی از همشهریا میره آزمایش چکاپ معمولی بده.طفلی وسواس سلامت داشت و همیشه تو پرهیز غذایی.
آقا بعد آزمایش نمونه ها اشتباهی با یه شخص سرطانی عوض میشه و همشهری عزیزمون واقعا حس سرطان میگیره.
سه ماه بعد میره واسه وداع و رفتن.
از طرف آزمایشگاه متوجه اشتباه میشن،اطلاع میدن.میگن بیایید اشتباه شده.میرن میبینن بله اشتباه شده و همشهری عزیزمون میگه،ممنونم که لحظه آخر دلداریم میدید،میدونم میخوایید بهم روحیه بدید زنده بمونم??
آقاجون بیا بلند شو جون مادرت ازمایشت اشتباهی شده و طرف فوت کرد اینم مدارکش.
اصلا انگار نشنید چی گفتیم بهش،اونم مرد.واقعا مرد.
میگم پرستار که طفلی عمدی نخواست اشتباه کنه.
پیش میاد.دمشونم گرم مراقب سلامتی ما هستن.
ولی کی میخواست گند بزنه به شادی یه خانواده اون که دیگه توجیح نداره کاراش،حالا هرکی که بود.
کجای داستان بهم نمیخوره؟
من فقط سه قدم مونده برسم ته خط.فیلمبردار ناشی می پره وسط راه میخورم بهش مدال طلا رو دادن به نفر دومممممممم
حالا مرتیکه همچین داره پز میده انگار ن انگار چی شده.
این شکستگی ساق پا خوب بشه،دور بعدی هواسمو جمع هرچی جز آخر خط پایان میکنم.
حتی اگه جون یه بچه کوچیک بخطر بیفته نگاهش نمیکنم.حتی مچ پای دوستم بشکنه،من امبولانس و دکتر نیستم،من واسه هیچکی نیستم،ولم کنید.
تو اینو از من میخوای،میخوای اینجوری به ته خط بازی برسم؟
من نیستم آقاجون.
من نه دل اینجور شکستهارو دارم،نه جون پاره کردن ورقه کسی.
اصلا کاش میشد اول میشد تکی گل بزنیم بعدش بجای خوشحالی گل اونو پاس میدادیم.اینجوری هیچکی وقت خوشحالی و اشتباه نداشت همه باید گل میزدن.همه باهم می رفتیم تیم ملی،تو تیم ملی جا واسه همه هست.
یا بجای اینکه همه تو یه دو 1000متر پیست بدوییم و یکی هم مثلا چقدر کار مهمی رو داشت ثبت میکرد.بوخوره به ما.اروم قدم میزدیم و نوبتی مدال و بهم تعارف میکردیم.
فیلمبردار هم ذوق فیلمبرداری و سبک خاصش کسی رو از نون خوردن نمینداخت.
عادل جان میبینی چه میکنه نبود صدات و منم مجبورم بهش فکر کنم که اینجوری فکرم داستان شد.
یعنی ینفر از روی عمد اومد عادل فردوسی پور رو اخراج کرد که صدای زنده رو نشنوم ازش و بخاطر نبود صداش فکر کنم بهش و بعدش اینجوری داستان بگم؟؟؟؟
عجیبه ها دنیامون??
مطلبی دیگر از این انتشارات
یهویی های ذهنی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کوچ پرنده ها به پایان رسید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
از یونیک فاینانس تا گلد آگن