آبِ شفابخش

مهدی ناظری
مهدی ناظری

تماشا کنید در هم‌شدنِ اندامِ آب و آدم را.

این عکس را دوست نازنینی برای‌ام فرستاد از عکاسی خوش‌نگاه به نامِ مهدی ناظری. قصه‌ی عکس به رسمی بازمی‌گردد در هرمزگان، که طبقِ آن آبِ دریا در چهارشنبه‌ی پایانی ماهِ صَفر شفابخش است.

در قابِ پسر پدر را آورده تا آب شفای‌اش دهد. اندامِ آب مانندِ عضلاتی در هم‌پیچیده بدن پدر و پسر را در بر گرفته. کشیده‌گی عضلات آب را در تقارن با عضلاتِ پدر و پسر ببینید. گویا تطهیری باستانی را شاهد هستیم.

بدرقه‌ی پدر از سوی پسر و آماده‌کردن‌اش برای روزهای آخر شاید. بازخوانی‌ای از قصه‌ی یحیای تعمیددهنده انگار. شستنِ گناه و آماده‌شدن برای تبدیل‌شدن به بدنی مثالی و نمادین. پسر پدر را در آغوش کشیده و پدر با چوی‌دستی در دست به جایی دور خیره مانده. بدنِ پدر و پسر در هم‌ تنیده‌شده و به هم چسبیده و دریا آن‌ها را به هم نزدیک کرده. پس‌زمینه و در دوردست تاسیساتی محو را می‌بینیم فروشده در مه.

آبِ شفابخش راوی این قصه است. در گذر از بدن‌ها. در نمادین‌ترین حالت پدر به دستِ پسر آماده‌ی یکی‌شدن با تاریخِ دریای شفادهنده می‌شود. پسر که تصویری از گذشته‌ی پدر است و پدر که تصویری از آینده‌ی پدر و این رابطه عملن زمانِ حال را نفی می‌کند. مخاطب این مردان را در چارچوبِ زمانی می‌بیند که یا گذشته یا خواهدگذشت.

پس زمان به شکلی مرموز معنای مستتر در عکس است.

و بعدِ آن حرکتی که رو به جلوست.

سوژه‌های انسانی هم‌راه با مسیرِ آب به سوی تماشاگر می‌آیند. وارد نظرگاهِ او می‌شوند. و بدن‌ها در این حرکت دخیل‌اند. صورت‌ها در عکس تبدیل شده‌اند به عناصری که با تماشای‌شان رنج روایت می‌شود. رنجِ تاریخی‌ای که طی آن مدام زمان و گذرِ آن حتا بدونِ دانستنِ قصه‌ی عکس به مخاطب یادآوری می‌شود. و رگه‌های آب که شیارهایی ساخته‌اند پذیرنده و در عین‌حال سوژه‌ها را میان خود نگه داشته‌اند و حافظِ آن‌ها هستند.

عکاس وجهِ آیینی مراسم را با نوعِ نور، پس‌زمینه و نگاهِ آدم‌ها بازآفرینی کرده. برآمدن از آب در این قاب یکی دیگر از معناهایی‌ست که ساخته می‌شود. برآمدن از تاریخی متراکم و مرموز که هم جان می‌گیرد، هم جان‌ می‌دهد. تناقضِ درخشان را بین گوشتِ بدن‌ها ببینید و گوشتِ آب. و برخوردِ این گوشت‌ها که عملن به خاطر خاصیتِ منجمدکننده‌ی عکس تبدیل شده‌اند به «گذشته»‌ای غیرِ قابلِ تغییر.

عکس در میانه‌ی وجهِ اساطیری و روایتی خبری باقی مانده و برای همین مخاطب در انتظارِ تحققِ یک اتفاق است. و هم‌چنین رابطه‌ی ابراهیم و اسماعیل منتها در آب. این بار اسماعیل(اسحاق) پدر را برای رخ‌دادی آسمانی آورده است.

در انتظار معجزه‌!