بریدنِ عُلقه‌ها و تکثیر جنون.


گوری در انتظارِ شهیدی.

میانه‌های دهه‌ی شصت.

کودکان با عکسِ شهیدِ درازکشیده در تابوت در دست و جمعیت انگار منتظر...

کسی چند روز پیش از حجامت گفته‌بود و این‌که خون‌های چند هفته‌ی پیش مصداقِ حجامت بودند. ساعت‌ها مبهوتِ کلماتِ آن‌ مرد بودم که چنین بی‌پروا خون را به خودی و غیرخودی تقسیم کرد، چنین وقیحانه از حجامت گفت.

این کودکانِ سرِ گور نشسته تصویری هستند از بسیاری. چه آن‌ها که پدران و نزدیکان‌شان را در آن سال‌ها از دست دادند، چه آن‌ها که در آن فضا تحتِ انواعِ فشارها زیستند و حالا چون متفاوت فکر می‌کنند باید در دایره‌ی خونِ حجامت‌شده طبقه‌بندی شوند.

اصلن چه کسی می‌تواند برای خونِ دیگری تصمیم بگیرد؟

مگر برای جان‌اش او تصمیم گرفته؟

وقتی چنین سهل از «خون» سخن می‌گویند خاطرات‌ام بیش از پیش زنده می‌شود از سال‌های دور و نزدیک. از جنگ تا قتل‌های زنجیره‌ای، از هشتاد و هشت تا نود و هشت. و این در حالی‌ست که دختران و پسران ایران ذره‌ای برای وطن‌شان کم نذاشتند حتا آنان که شورزده‌اند و جوان‌تر و آن‌هایی که محافظه‌کارترند و پیرتر.

تردیدی نیست که این روزها ترکیبی از غم، اندوه و بلاتکلیفی در فضا موج می‌زند، تردیدی نیست که امثال این حجامت.خواهان دوباره سودا در سر دارند اما اجازه نمی‌دهیم که با کلامی چنین وقیحانه جان‌هایی را بیش از پیش غم‌دار کنند.

کامو در جستاری در کتاب «تابستان» از قول دی‌.اچ. لارنس می‌نویسد «تراژدی باید مانند لگدی محکم به بدبختی و فلاکت باشد» و بعد ادامه می‌دهد«این تفکری سالم است که می‌توان آن را فورن به کار گرفت. امروزه چیزهایی هستند که شایسته‌گی این نوع لگدها را دارند».

اگر اتفاق تراژیک بخواهد باعث ناامیدی شود کشنده است، اتفاقن با روایتِ تراژیک باید پاسخِ عمیق، کلامی و روایی داد به حجامت‌باوران. برای همین است که عکسِ بالا جوابی‌ست که نشان می‌دهد غمِ بی‌خون‌شدن یک مردِ جنگی چه‌گونه می‌تواند به امری روایی تبدیل شده و کاسبان سالیانِ این خون‌ها را ساکت کند.

در زمانه‌ای که بیش از هر چیز به مهر، تسلی، عقل و جبرانِ مافات ولو به‌اندک نیاز است چنین کلماتی نشان از چه می‌توانند داشته باشند؟ حتا دل‌ام نمی‌خواهد به زبان خودشان سخن بگویم که کارکرد تراژدی تبدیل به چیز دیگری نشود. از دستانِ قدرتمند نیایش‌گر نوشتم دو شب پیش و نیاز به دوست‌داشتن دیگری. از خواندن و خواندن تا نظاره‌کردن. باز می‌گویم که این حجامت‌خواهان دنبال افسرده‌گی مطلق‌اند. بریدنِ عُلقه‌ها و تکثیر جنون.

من ترجیح می‌دهم راوی خون‌های سرزمین‌ام باشم به قلمِ خودم و از یاد نبرم چگونه بود روزگاری که از سر می‌گذرانم.


این نوشته را ابتدا در اکانت اینستاگرام خود٬ مهدی‌یزدانی‌خرم منتشر کردم!