روانشناسی که عاشق کارشه و از لحظه لحظه اش لذت میبره
الان می دونی چه هیجانی رو داری تجربه می کنی؟
حالات هیجانی افراد مورد توجه همه متخصصان بهداشت روان است.منشا هیجان،سائقهایی اساسی نظیر خوردن،فعالیت جنسی،تولید مثل،لذت،درد،ترس،و پرخاش است که بین همه جانوران مشترک است.شالوده نوروآناتومی این سائقها ظاهرا در دستگاه لیمبیک(کناره ای) متمرکز است.هیجان های خاص انسان نظیر محبت،غرور،احساس گناه،ترحم،حسادت،و دلخوری،به مقدار زیادی آموخته می شود و به احتمال زیاد بازنمودشان در قشر مخ است.تنظیم سائقها ظاهرا مستلزم سلامت قشر پیشانی است.اما تعامل پیچیده هیجان ها هنوز در فهم کالبدشناسان کارکردی اعصاب نمیگنجد.مثلا هنوز معلوم نیست که نهاد(اید)،ایگو،و فرامن(سوپرایگو) در کجا بازنمود یافته اند؟قضاوت های اخلاقی از طریق کدام مسیر هدایت می شود؟چه فرآین هایی باعث می شود که زیبایی در چشم بیننده جلوه کند؟این ها پرسشهایی فلسفی است که در برابر پیشگامان واقعی اکتشاف های آتی بشر قرار دارد.
طبق چندین مطالعه به نظر می رسد که بازنمود هیجانی در داخل قشر مخ دارای نوعی ثنویت نیمکره ای است.نیمکره چپ جایگاه ذهن تحلیلگر است و در مقابل،خزانه هیجانی محدودی دارد.مثلا ضایعات وارد بر نیمکره راست که موجب نقایص کارکردی عمیقی می شود،در صورت سلامت نیمکره چپ ممکن است مورد اعتنا قرار نگیرد.این انکار بیماری و ناتوانی از تکان دادن دست چپ در صورت صدمه نیمکره راست را بیماری نشناسی می نامند.در مقابل،ضایعات نیمکره چپ که موجب زبان پریشی شدید می شود،می تواند افسردگی فاجعه باری به پا کند،چون نیمکره راست که سالم است این فقدان را در می یابد و با آن دست و پنجه نرم می کند.نیمکره راست در عین حال برای حالت عاطفی،اجتماعی شدن،و تن انگاره غالب است.
صدمه به نیمکره چپ موجب اختلال هوش و از دست رفتن وجه روایتی رویاها می شود.صدمه به نیمکره راست موجب اختلالات عاطفی،از دست رفتن وجه بصری رویاها،و ناتوانی از واکنش نشان دادن به شوخی،ظرایف استخاره ها،و معانی ضمنی می شود.
در آزمایش های بینایی دوگانه،دو منظره با محتوای هیجانی متفاوت را همزمان به دو نیمه میدان بینایی عرضه می کنند تا هر نیمکره جدا از دیگری آن را ادراک کند.واکنش هیجانی به منظره ارائه شده به میدان بینایی چپ که در نیمکره راست پردازش می شود شدیدتر است.علاوه بر این بارها دیده شده که تغییر یکطرفه حواس(که حاکی از وجود اختلالات تبدیلی است)،نیمه چپ بدن را خیلی بیشتر از نیمه راست گرفتار کرده و این مشاهده نیز نشان می دهد که منشا تغییرات مزبور در نیمکره راست است.
در هر نیمکره نیز لوبهای گیجگاهی و پیشانی اند که نقش عمده را در هیجان ایفا می کنند.خیلی از کانون های صرعی در لوب گیجگاهی است و بر اساس صرع لوب گیجگاهی(TLE) می توان مدل جالبی درباره نقش این لوب در رفتار به دست داد.برعکس مطالعات سنتی که ضایعه مغزی را برای نقص فعالیت تحلیل می کنند،در بررسی های صرع فعالسازی نابهنجار مغز تحلیل می شود.
TLE در روانپزشکی از آن رو مورد توجه ویژه است که تشنجهای لوب گیجگاهی اغلب ممکن است به صورت رفتاری غریب تظاهر کنند،بی آن که مثل صرع بزرگ،بدن در اثر تشنج در قشر حرکتی دچار تکان می شود. شخصیت TLE که به عنوان یک دسته جداگانه تشخیصی پیشنهاد شده است واجد این مشخصه هاست:
کم کاری جنسی،شدت هیجان ها،و مداومت در تعامل ها که اصطلاحا چسبندگی(ویسکوزیته) خوانده می شود.
بیماران مبتلا به TLE چپ ممکن است مرتبا به تقدیر شخصی و مضامین فلسفی متوسل شوند و رهیافتی بدون شوخ طبعی به زندگی از خود نشان دهند.بیماران دچار TLE در فاصله تشنجها ممکن است دچار پرخاش مفرط باشند،اما خود تشنج ممکن است آن ها را بترساند.
نقطه مقابل شخصیت TLE را در افراد مبتلا به صدمه دو طرفه لوبهای گیجگاهی،به دنبال آسیب دیدگی سر، ایست قلبی،آنسفالیت ناشی از هرپس سیمپلکس،یا در بیماری پیک می بینیم.این ضایعه شبیه ضایعه ای استکه در سندرومکلووربوسی توصیف می شود؛مشخصه های رفتار در این سندروم شامل پرکاری جنسی،خونسردی،تمایل به کاوش محیط با دهان،ناتولنی از تشخیص معنای هیجانی محرک های بصری،و تغییر مداوم توجه است که پیش دگردیسی خوانده می شود.
بر عکس پیوستار پرخاش_ترس که گاه در بیماران دچار TLE دیده می شود،تخریب کامل لوب های گیجگاهی در آزمایشگاه ظاهرا موجب بروز واکنشی یکدست به صورت بی تفاوتی می شود که احتمالا مربوط به ناتوانی از دستیابی به خاطرات است.
قسمت های جلو پیشانی قشر مخ اثری مکمل بر خلق دارد.فعال کردن قشر جلو پیشانی چپ ظاهرا خلق را بالا می برد و فعال کردن قشر جلو پیشانی راست موجب افسردگی می شود.
ضایعه ناحیه جلو پیشانی چپ چه در سطح قشری و چه در سطح زیر قشری اثر عوامل طبیعی بالا برنده خلق را مهار می کند و موجب افسردگی و گریه های غیر قابل کنترل می گردد.در عوض،ضایعه ای مشابه در ناحیه جلو پیشانی راست ممکن است سبب خنده،سرخوشی،و داءالضحک گردد که تمایلی است به بذله گویی و جناس گویی.در حین تشنج که فعالیت مفرط و نابهنجار هریک از قسمت های جلو پیشانی قشر مخ است،اثراتی عکس اثرات ناشی از ضایعه دیده می شود.اگر کانون تشنج در قشر جلو پیشانی چپ باشد ممکن است تشنج هایی توام با خنده ایجاد کند مثل حالتی که حمله قهقهه زدن رخ می دهد.در تصویر برداری کارکردی اعصاب،کمبود خونرسانی ناحیه جلو پیشانی چپ در حالات افسردگی و نیز طبیعی شدن آن با درمان موفق افسردگی مسجل شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
از رفتارهای عجیب و غریب سیال های غیر نیوتونی لذت ببرید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
تبیین مفهوم و ویژگیهای شهر هوشمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیر تا پیاز سيستمهاي فتوولتائيك