دلم آغوش میخواهد نه مرد باشد نه زن خدایا زمین نمبایی
بودن های پوشالی
چه رفتن ها
که می ارزد به بودن های پوشالی
چه آغوشی،
چه امّیدی به این احساس تو خالی
کبوتر با کبوتر
مانده اما از سر اجبار
در این دنیای تودرتو، تو دیگر از چه مینالی؟
یکی را دوستش داری
که او دنبال غیراز توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟
کلاغِ آخرِ قصه هنوزم مانده در راهست
برای آخری زیبا،
دگر پیدا چه تمثالی
بمان تنها که تنهایی
به این تن ها شرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد
به بودن های پوشالی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آتش در دل دارم
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلبه تنهایی من
مطلبی دیگر از این انتشارات
تنهایی دونفره