خرید خانه با اِشانتیون اقامت اروپا

این روزها که قیمت رهن و اجاره خانه سر به آسمان کشیده، صبحت از خرید خانه به رؤیا شبیه‌تر است تا واقعیت. اما اگر قصد خرید خانه دارید، این‌جا کمی درنگ کنید. مقایسه قیمت خانه در تهران و قیمت خانه‌ای به مراتب بزرگتر و زیباتر در اروپا برای‌تان جالب خواهد بود.



اِشانتیون چیست؟

اِشانتیون با دیکته‌ی “échantillon” واژه‌ای فرانسوی‌ست. این واژه در فرهنگ واژگان «لاروس» این‌طور تعریف شده:

  • نمونه‌‌ی کوچکی از یک کالا، برای نشان‌دادن کیفیت تولید یک محصول: مثل نمونه‌پارچه، نمونه‌ی کاغذدیواری.
  • مقدار کمی از یک محصول که برای آشنایی بیشتر مردم، به صورت رایگان توزیع می‌شود: نمونه‌ی تبلیغاتی عطر.
  • بینشی که با آزمودن کیفیت چیزی، آن هم به دست خویش، فراهم می‌شود: طعم، ایده، تصویر.
  • یکی از هم‌معنی‌های واژه‌ی “échantillon”، واژه‌ی “jauge” است؛ به معنای: سبک‌سنگین کردن،گَز کردن.



دردسرهای خرید خانه چه‌ها هستند؟

چندین سال تلاش کرده‌اید، پول روی پول گذاشته‌اید تا سرمایه‌ی فراوانی به دست‌تان رسیده. می‌خواهید با آن سرمایه، یک خانه‌ی آبرومند، بزرگ و چشم‌نواز برای خودتان و عزیزان‌تان بخرید.

  • دور و برتان را که نگاه کنید؛ و از سایت‌های مختلف فروشِ خانه که قیمت بگیرید؛ و به هر بنگاهی که اعتماد دارید سر بزنید: می‌بینید باید قید یکی دو آپشن را بزنید تا بتوانید خانه‌ی مناسبی با سرمایه‌‌تان بخرید.
  • مثلا، یک خانه هست که: بزرگ است. نوساز است. معماری قشنگی دارد. اما قیمتش ده برابر سرمایه‌ی شماست.
  • یا یکی دیگر هست که: آن هم بزرگ است. معماری قشنگی هم دارد. اما توی بافت قدیمی و متراکم شهرتان است؛ به دل فرزندان‌تان نمی‌نشیند.
  • یا آن یکی: هم جای خوبی ساخته شده. هم نوساز است. هم معماری‌اش خیلی خوب است. اما طبقه‌ی پنجم، بدون آسانسور و بدتر از همه، یک‌خوابه است.



خانه چی هست؟

واژه‌ی «خانه»، معادل واژه‌‌های “home”، “house” و “building” در زبان انگلیسی‌ست.

  • واژه‌های “house” و “building” که معنای مشخصی دارند:

“A house is a building in which people live, usually the people belonging to one family.”

“A building is a structure that has a roof and walls.”

ساختمانی که سقف و دیوار دارد و معمولاً آدم‌هایی با پیوندهای خانوادگی تویش زندگی می‌کنند.

  • واژه‌ی “residence”هم توی همین بافتِ معنایی تعریف می‌شود:

“A residence is a house where people live.”

  • فرهنگ واژگان «کالینز»، واژه‌ی “home” را این‌طور تعریف کرده:

“You can use home to refer in a general way to the house, town, or country where someone lives now or where they were born, often to emphasize that they feel they belong in that place.”

«از واژه‌ی “home”، برای اشاره‌ی کلی به خانه، شهر یا کشوری استفاده می‌شود که شخصی تویش زندگی می‌کند، یا تویش به دنیا آمده. بیشتر برای تأکید بر وابستگی به آن جای خاص.»

  • یک جا هم نوشته:
“You can refer to a family unit as a home.”
«می‌شود واژه‌ی خانه را برای یک خانواده هم به کار برد.»

  • واژه‌ها موجوداتی مستقل از اندیشه و احساس ما نیستند، واژه‌ها بازتاب‌دهنده‌ی آن چیزی هستند که در درون ما و در اندیشه‌ی نیاکان ما بوده و هست.
  • واژه‌ی «خانه» چه در فرهنگ ما، چه در فرهنگ‌های دیگر، با مفهوم خانواده، تعلقِ خاطر، زندگی و اقامت، پیوند تنگاتنگی دارد.
  • خانه، همان خانواده و جایی‌ست که خانواده‌ی آدم، درست کنارْدستش، خوش و خرّم، می‌گویند و می‌خندند و آدم از دیدن‌شان کیف می‌کند.



هیچ جا خانه‌ی خود آدم نمی‌شود. البته بستگی دارد خانه‌ی آدم کجا باشد


  • خودتان هم پایین شهر را دوست داشته باشید؛ [به خاطر خاطره‌های کودکی‌تان، به خاطر کوچه‌هایی که روزی پدر و مادرتان از آنها عبور کرده‌اند و رد حضورشان هنوز توی آن کوچه‌ها مانده، ...] فرزندان‌تان شاید جای دیگری را دوست داشته باشند.
  • بالاشهر هم که قیمت‌ خانه‌های خوب و بزرگش، برابر با ده، بیست‌ بار عُمْر کردن و نخوردن و پس‌انداز کردن است.
  • شما هم شگفت‌زده، مانده‌اید که با این سرمایه که هر روز هم دارد بی‌ارزش‌تر می‌شود، کجای شهر و چه‌جور خانه‌ای را بخرید.
  • زندگی که مدام از دنده‌ی چپ بلند شده، این بار با یک خبر خوب بیاد و بگوید «خانه و خانمان‌ت را بردار برویم یک جای خوش‌آب‌وهوا» تعجب می‌کنید؟ جای خوش‌آب‌وهوا یعنی کجا؟ با کدام پول؟ خانه را که نمی‌شود برداشت بُرد.
    می‌پرسید:
    «این جای خوش‌‌آب‌وهوا که می‌گی کجاست؟ چند روز قراره اونجا باشیم؟ اصلا چه‌جوری باید بریم؟ خونواده‌ رو چه کار کنم؟»
    می‌گوید:
    «همین دور و برا، اروپا، می‌ری اونجا که بمونی، البته هروقت دلت برای اینجا تنگ شد، سه سوته می‌شینی توی هواپیما و میای یه سر می‌زنی. مطمئن که شدی کار درستی کردی رفتی اروپا، دوباره سوار همون هواپیما می‌شی برمی‌گردی سر خونه‌زندگیت.»

می‌گوئید:
«دلت خوشه‌ها... من با این پول فوق فوقش بتونم یه خونه‌ی سی‌سال‌ساخت توی یه محله‌ی متوسط بخرم. تو می‌گی وردار برو اروپا؟ با کدوم پول؟ خانواده‌ رو چه‌جور برم؟»
زندگی، بر عکس همیشه با لبخندی مهربان می‌گوید:
« با همین پولی که الان پس‌انداز کردی، برو یه خونه‌ی خوب توی اروپا بخر، خانواده‌ت رو هم ببر همه‌تون مقیم اروپا بشین.»
بعد دست می‌کند از توی کیفش لپ‌تاپش را درمی‌آورد، توی اینترنت قیمت خانه‌های تهران و خانه‌های اروپا را نشان‌تان می‌دهد و می‌گوید که خودتان قضاوت کنید.
قیمت‌ها را که دیدید، ادامه می‌دهد:
« خونه که فقط چارتا دیوار و یه سقف و دو تا پاره‌آجر نیست. خونه، جاییه که دل خوشه. دل به چی خوشه؟ به خونواده، به دلخوشی‌های خونواده. خونواده و بچه‌های آدم دلشون به چی خوشه؟ به اینکه شاد باشن و امیدوار به آینده‌شون.»
با دست روی شانه‌هایتان می‌زند که: «به این می‌گن خرید خونه با اِشانتیون اقامت اروپا».
به این فکر می‌کنید که اِشانتیون اقامت اروپا یعنی چی؟




اِشانتیون اقامت اروپا

  • حتماً پیش‌آمده رفته‌اید از یک فروشگاه معتبر، یک ادکلن یا یک کالای با کیفیت خریده‌اید، فروشنده هم یک چیز کوچکی به عنوان اِشانتیون تقدیم‌تان کرده.
    یعنی مهم همان کالای اصلی بوده که اول خریده‌اید، اما گرفتن آن اِشانتیون خودش یک حس خوبی دارد. شاید بعدتر، از آن نمونه خوشتان آمد و رفتید اصلش را گرفتید.
  • اِشانتیون نمونه‌‌ی کوچکی از یک کالاست، برای نشان‌دادن کیفیت‌ش. یک‌جور سبک‌سنگین کردن.

خانه بخرید، پرتغال ببرید


درستش این است که بنویسیم [در کشور پرتغال] خانه بخرید، [و همه‌ی عزیزان‌تان را به] پرتغال ببرید.

  • سرمایه‌گذاری خارجی یعنی:
    «سرمایه‌تان را می‌برید به یک کشور خارجی، آن را به هر شکلی که دوست داشتید، استفاده می‌کنید و در اِزایش، از آن کشور امتیازهایی دریافت می‌کنید.»
    یکی از بهترین و دل‌آسا‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها، خرید یک خانه در آن کشور خارجی‌ست.
  • خانه را که خریدید، آن کشور به نشانه‌ی سپاس‌گزاری، یک اِشانتیون تقدیم‌تان می‌کند:

«اعطای اقامت دائم آن کشور»

این یعنی بیایید هرچه‌قدر خواستید توی کشور ما زندگی کنید، کار کنید، روزگارتان را شادی بگذرانید. شاید فردا روزی خوشتان آمد و خواستید علاوه بر ملیّت زادگاه‌تان، ملیّت و پاسپورت ما را هم داشته باشید. شاید هم فرزندان‌تان خواستند همین‌جا دنبال رؤیاهایشان بروند. وقتی فرزندان‌تان به رؤیاهایشان برسند، چراغ مملکت ما هم روشن‌تر می‌شود. [این را آن خارجی‌ها می‌گویند.]



خریدن خانه با اِشانتیون اقامت اروپا

شما به حرف حکیمانه‌ی زندگی گوش سپردید، قیمت خانه‌های تهران، شیراز، اصفهان، و ... را با قیمت خانه‌های اروپایی مقایسه کردید، و رفتید توی یک کشور خوش‌آب‌وهوای اروپایی، خانه خریدید. خانه‌ای شبیه آنچه دوست داشتید، شاید حتی بهتر از آن.
این همان کالای با کیفیتی‌ست که از یک فروشگاه معتبر خریده‌اید.
فروشنده‌ی آن کالای با کیفیت هم، یعنی آن کشور خوش‌آب‌وهوای اروپایی، در ازای خرید شما، به‌تان «اقامت دائم کشورش» را پیش‌کش کرده.
شاید خوشتان آمد، فردا روزی پاسپورت آن کشور را هم ازشان گرفتید.

همین.



خانه بخرید، پرتغال ببرید

  • پرتغال سومین کشور امن دنیاست.
  • پرتغال پنجمین پاسپورت معتبر دنیا را دارد.
  • پرتغال، بهترین کشور دنیا از نظر آب و هواست.
  • پرتغال، بهترین کشور دنیا برای بازنشسته‌هاست.
  • پرتغال، بهترین کشور دنیا از نظر امکانات درمانی‌ست.
  • پرتغال، روی خوش زندگی‌ست.

ما اینجا هستیم.