عشق و عرفان : اندیشه غزلیات پارسی

حافظ، مولانا، سعدی، عطار، رودکی، باباطاهر و دیگر شعرای پارسی زبان اشعار بی نظیری درباره عشق و معشوق سروده اند. کمتر کسی است که پارسی بداند و هنگام خوانش دیوان حافظ یا غزلیات شمس، مراعات نظیر بی‌نظیر"می و جام و دل و معشوق" توجه اش را به خود جلب نکند.


معرفت و عرفان دو کلمه آشنا در ادبیات پارسی هستند. این دو کلمه از ریشه عرف به معنای شناختن می‌آیند‌. اما، شناختن چه چیزی و چه کسی؟ چرا شناختن و شناساندن تا این اندازه در ادبیات پارسی مهم اند؟

مولانا جلال الدین محمد بلخی، شاعر و عارف بزرگ پارسی زبان به وسیله شمس تبریزی به شناخت رسید و تمام عمر سعی کرد چیزی که شناخته را به دیگران بشناساند.

به زبان دیگر، عرفان توضیح لغوی هدف شاعران از شعر سرودن است. شاعران چیز ارزشمندی را به سختی شناختند و سعی کردند لذت چشیدن طعم لذیذ این شناخت را با دیگران سهیم شوند.

چیزی که در این میان شناخته و شناسانده می‌شود، عشق است. به بیان دیگر معشوق مهم نیست، بلکه شیوه عشق ورزیدن است که مهم است. مقصد برای شاعران متفاوت است و گاهی اصلا نیازی به فهمیدن آن نیست، اما شیوه لذت بردن از مسیر ارزشمند است. شعرا سعی داشتند قبل از معشوق، عشق را بیابند و عشق را بیاموزند.