ابطال غم

نظرِ بد چو تیرِ بُرّان است

زخمِ آن گه شدید بر جان است

دفعِ آن با دعا توانی کرد

چون بر آتش فکنده آبی سرد

سحر و ساحر حقیقتی دارد

کانچه را دیده ای دگر سازد

فال نیکو زنی به هر حالی

قلب تو از بدی شود خالی

فالِ بد را حقیقتی نبوَد

شوم نبوَد وجودِ از ایزد

هر بلا را سرایتی نبوَد

مبتلا را مکن ز خیرت رد

***

بوی خوش، یا طعم نیکوی عسل

آفریده است ایزد این دو غم‌گسل

یا سواری بر خر و اسب و شتر

بر هواپیما و خودرو و موتور

یا نگاهی بر درخت و سبزگان

جمله افزاید نشاط زندگان

این سبب‌ها اندهت زایل کند

چشم‌زخمِ دیو را باطل کند

سروده‌ی محمد امین امیدی در 19 آبان 1404. برگرفته از حکمت 400 نهج‌البلاغه.