گوهر

چه جای شِکوه از این غم که مونس ات شده است

درونِ ماهیِ تن، خوش، چو یونس ات شده است

به چشم سر شده او حبس در ورای حجاب

به چشم دل چو چراغانِ نورَس ات شده است

نوای ناله‌ی او خوش بسان تار و فلوت

زمینه‌ساز رهایی ز مَحبَس ات شده است

امین! شکوه سخن را از این گهر دریاب

که خاکروب توهم ز هر حِس ات شده است

سروده‌ی محمد امین امیدی در 31 شهریور 1404.