سه سال عزت

سه سال بود که ما حتی یک فامیل رئیس جمهور رو هم نمی شناختیم

سه سال بود که ما زحمت کشیدن و پیر شدن رئیس جمهورمان را دیدیم.

سه سال بود که دیپلماسی عزت را دیدیم.

سه سال بود که دیپلوماسی عزت را دیدیم.

سه سال بود که برق قطعی و کمبود انرژی ندیدیم.

سه سال بود که رئیس جمهور را هر جمعه درسفر استانی میان مردم می دیدیم.

سه سال بود که رسانه ها او را فراموش کرده بودند و اقداماتش را نمی گفتند هرچند که هرروز کار های بزرگی انجام می داد.

سه سال بود خبر های خوب برایمان عادی شده بود.
سه سال بود که او یک روز استراحت نداشت عاقبت آسمانی شد و در راه کمک رسانی به ملت شهید شد.

او سه سال عزت برایمان بود
اما ما سه سال را شکر نکردیم و به عذاب ناشکری خودمان مبتلا شدیم.