کتاب اصل‌گرایی

لین یوتانگ میگه «خود زندگی زدودن همه‌ی چیزهای غیرضروری است». در زندگی ما با انبوهی از خواسته‌ها مواجه هستیم، نویسنده‌ی کتاب معتقده آدم در طول عمرش اونقدر زمان و انرژی نداره که به تمام خواسته‌هاش برسه و تلاش برای رسیدن به همه خواسته‌هاش اشتباه بزرگیه و باعث میشه بعد از مدتی احساس بی‌مصرف بودن و بی‌فایده بودن رو در آدم ایجاد می‌کنه، یا اونقدر سرش شلوغ بشه که دیگه اصلا بهره‌وری نداشته باشه، او در این کتاب توضیح میده که تنها راه خروج از این وضعیت اصل‌گرا شدنه و پیشنهاداتی برای تبدیل شدن‌ ما به یک آدم اصل‌گرا در این کتاب ارائه داده که در ادامه درباره‌اش حرف خواهیم زد.


گرگ مک کیون
گرگ مک کیون

معرفی نویسنده:

گرگ مک‌کیون، یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز است که در سال ۱۹۷۷ در لندن به دنیا اومد. او در مدرسه‌ی کسب‌و‌کار استنفورد در رشته‌ی MBA تحصیل کرده و علاوه بر حوزه‌ی کسب‌و‌کار در زمینه‌ی ارتباطات و روزنامه‌نگاری هم فعالیت داشته. در کنار نوشتن یک سخنران فوق‌العاده هم هست. در سال ۲۰۱۲، مجمع جهانی اقتصاد مک کیون را به انجمن رهبران جوان جهانی وارد کرد. کتاب اصل‌گرایی یک کتاب خودرهبری است که در آن به کشف موارد ضروری و چگونگی حذف موارد غیرضروری در زندگی و کار می‌پردازه.


اصل گرایی چیست؟

برای شروع اول باید بگیم اصل‌گرایی چی هست و چی نیست! باید بگم اصل‌گرایی چگونگی انجام کارهای بیشتر نیست، بلکه به معنای انجام کارهای درست است. اصل‌گرایی به معنای انجام کارهای کمتر فقط محض کمتر بودن‌شان هم نیست. بدین معناست که برای فعالیت در بالاترین سطح اثربخشی‌مان تا می‌توانیم زمان و انرژی‌مان را عاقلانه فقط در انجام کارهای ضروری سرمایه‌گذاری کنیم.

آلمانی‌ها یک اصل مختصری دارند که به زبان آلمانی فقط در سه کلمه بیان میشه: Weniger aber besser. یعنی کمتر ولی بهتر. واقعا پیدا کردن تعریفی بهتر برای اصل‌گرایی سخته.

راه‌ و رسم اصل‌گرایی دنبال کردن بی‌وقفه‌ی شعار کمتر ولی بهتر است. این بدان معنا نیست که هر از گاهی این اصل را قبول کنیم. بلکه به این معناست که این مسیر را به شکل منضبط دنبال کنیم.


منطق اصل‌گرایان چیست؟

فقط زمانی می‌توانیم مانند یک اصل‌گرا فکر کنیم که سه واقعیت مهم را بفهمیم، در واقع، وقتی این واقعیت‌ها را کاملا قبول کنیم و بفهمیم، می‌توانیم سراغ روش‌های اصل‌گرایی بریم:

۱- انتخاب فردی: می‌توانیم روش صرف زمان و انرژی‌مان را انتخاب کنیم. اگر انتخابی در کار نباشد، صحبت کردن از موازنه هیچ معنایی ندارد.

۲- شیوع عوامل مزاحم: تقریبا همه چیز مزاحم است و چیزهای خیلی کمی بسیار ارزشمندند. به این دلیل، باید وقت بگذاریم تا چیزهایی را پیدا کنیم که از همه مهم‌ترند. چون برخی چیزها خیلی مهم‌ترند، تلاش برای یافتن‌شان ارزشش را دارد.

۳- واقعیت موازنه‌ها: نمی‌توانیم همه چیز را داشته باشیم یا همه کار انجام دهیم. اگر می‌توانستیم، هیچ دلیلی برای ارزیابی یا حذف گزینه‌ها وجود نداشت. وقتی واقعیت موازنه‌ها را قبول کردیم، دیگر نمی‌پرسیم: «چطور می‌تونم همه‌ی کارها رو انجام بدم؟»، در عوض سوال صادقانه‌تری می‌پرسیم: «کدوم مشکل رو می‌خوام حل کنم؟».


سه گام ساده برای اصل‌گرایی

گام اول: بررسی

تشخیص معدود چیزهای حیاتی از انبوه چیزهای کم اهمیت

گام دوم: حذف کردن

کنار گذاشتن انبوه موضوعات کم اهمیت

گام سوم: اجرا

برداشتن موانع و انجام بی‌دردسر کارها


نقل قولی منسوب به ویکتور هوگو، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی، وجود دارد که می‌گوید: «هیچ چیزی قدرتمند‌تر از ایده‌ای نیست که وقت اجرایش فرا رسیده است». ایده‌ی «کمتر ولی بهتر» اصلی است که وقت اجرایش فرا رسیده است، پس بریم انجامش بدیم.


ابوالفضل فتاحی
ابوالفضل فتاحی

من ابوالفضل فتاحی هستم, طراح و توسعه دهنده‌ی دیوونه‌‌بازی، یک آدم چندپتانسیلی که مدام به چیزهای مختلف علاقه‌مند میشه و تلاش می‌کنه بهشون برسه، مثل خوندن و نوشتن.