خلوتی نمایشگاه کتاب، یک پیشرفت است یا...؟


خب بیایید گزاره‌های زیر را بررسی کنیم:

· نمایشگاه کتاب هر سال خلوت‌تر از سال گذشته آن می‌شود.

· نمایشگاه کتاب امسال، بخاطر حضور حجاب‌بان‌ها، بخش زیادی از مخاطب خود را از دست داده است.

· نمایشگاه محل ارایه و نمایش کتاب است و آمار خرید و فروش، معیار خوبی برای استقبال اهالی کتاب نیست.

· خلوت شدن نمایشگاه کتاب در قیاس سال‌های پیش، به علت دوره پساکرونا است و بسیاری افراد، بازدید مجازی را ترجیح می‌دهند.

· هزینه بالای کتاب و وضعیت نابسامان مالی در شرایط کنونی، انگیزه افراد را برای حضور در نمایشگاه، کمرنگ می‌کند.

· به طور کلی با نسلی مواجهیم که دیگر کتاب نمی‌خواند و در بهترین شرایط کتاب صوتی یا پادکست کوتاه می‌گوشد!

دوشنبه پر جمعیت!
دوشنبه پر جمعیت!


این گزاره‌ها و یا شاید گزاره‌هایی بیشتر و دقیق‌تر، این روزها از پیش و آغاز نمایشگاه بهاره کتاب، در بین اهالی نشر و کتاب و نیز دغدغه‌مندان حوزه مطالعه عمومی- یا همان مخاطب‌های خاص و هر ساله نمایشگاه- گفت و شنود می‌شود. می‌خواهم کمی انتقادی به این نقدها نگاه کنم و از زاویه تجربه و نگاه خودم در این چند روزی که از نمایشگاه بازدید کردم، به مسئله و دغدغه اهالی نشر بپردازم.

به طور تقریبی و با توجه به پیش‌فرض پنهان در گزاره‌های ۱ و ۶ می‌توان آن‌ها را در یک مقوله دسته‌بندی کرد. گزاره ۵ نیز کمی به این دو گزاره نزدیک است اما، نه بر اساس پیش‌فرض، بلکه براساس پیامد آن و عبارت انگیزه، می‌تواند با گزاره شش که به طور ضمنی از عدم انگیزه حرف می‌زند، در یک مقوله باشد.

گزاره دوم، نیاز به دقت نظر بیشتری دارد و ترجیح می‌دهم به آن نپردازم. اما همین قدر باید بگویم که در دو سه روزی که در ساعت‌های مختلف در نمایشگاه حضور داشتم و بر اساس یک نگاه کلی و کاملا حسی، برداشتم این بود که نمایشگاه به محلی برای حضور طیف خاصی از جامعه تبدیل شده و تنوعی که در سطح جامعه مشاهده می‌کنیم، به چشم نمی‌آید. اما همان‌طور که در ابتدا گفتم، این موضوع نیاز به بررسی و دقت نظر بیشتری دارد و نباید فقط از منظر نمایشگاه به آن نگاه کنیم!... بماند.

و اما دو گزاره ۳ و ۴ که به نوعی در این تقسیم‌بندی می‌توانند کنار هم قرار بگیرند، دارای یک مقدمه ضمنی نهفته‌اند که به شرایط زیربنایی برای ارایه تعریف متفاوتی از نمایشگاه کتاب در قیاس با نمایشگاه‌های برپاشده در سال‌های گذشته اشاره دارد.

نکته‌ای که البته به صورت چالشی قدیمی، همیشه مطرح بوده و تعداد محدودی از ناشران، حتی به شیوه‌ای گویا و نمادین با اعلام عدم فروش کتاب در نمایشگاه و صرف حضور و نمایش آثار مکتوب، به آن صحّه می‌گذارند.

من در این نقد به این دو گزاره کار دارم و باقی گزاره‌ها و پرداختن به آن‌ها در حیطه تخصص و نیز علاقه‌ام نیست.

اگر کمی سخت‌گیری را کنار بگذاریم، گزاره ۳ و ۴ و ۶ را می‌توان در کنار هم و در یک مقوله دسته‌بندی کرد. پس من هم از زوایه بازتر و بالاتری به این سه ادعا نگاه می‌کنم و به شرح و نقد آن‌ها می‌پردازم.

نتیجه‌ای کلی و ساده، که از این سه عبارت به دست می‌آید این است که:

یا ایها الکتابیون! باید چشم‌ها را بشوییم و جور دیگری به نمایشگاه کتاب بنگریم و از شرایط جدید به صورت یک فرصت استفاده کنیم. نسل و شرایط آدم‌ها روز به روز با سرعت زیاد در حال تغییر است و اگر در برابر این تغییر مقاومت کنیم، پیچ جاده ما را جا خواهد گذاشت.

در وهله اول باید ببینیم که این تغییر مثبت است؛ یا به اصطلاح، یک پیشرفت است یا یک زنگ خطر؟

کاوش
کاوش


من این موضوع را از سه زاویه مورد بررسی قرار خواهم داد:

  • تعریف استاندارد نمایشگاه
  • تغییر نسل و شتاب‌گرایی
  • ریزش جمعیت حاشیه نمایشگاه و بازدید کنندگان غیرتهرانی

آخرین نکته را اول می‌گویم. شاید برای کسانی که تجربه نمایشگاه در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد را دارند این سخن قابل فهم‌تر باشد: نمایشگاه کتاب، موعد قرار دوستانه کتابخوان‌ها و دانشجویان جوانی است که هنوز شوق و شور اولیه فضای فرهنگی و آکادمیک در آن‌ها کور نشده است. درواقع باید این‌طور بگویم که نمایشگاه کتاب یکی از معدود فرصت‌های این دورهمی و تفریح فرهنگی بوده و شاید هنوز برای برخی‌ها باشد؛ اما در مورد نسل کنونی و زمانی که در آن به سر می‌بریم چطور؟ آیا افزایش روزافزون فضاهای دورهمی کتاب‌خوانی و انواع و اقسام تفریحات علمی و فرهنگی! خلاء سال‌های پیش را پر نکرده است؟ و آیا نحوه اطلاع از تازه‌های کتاب و گپ و گفت در مورد آن‌ها و دسترسی به ناشران و نویسندگان، تنها از طریق نمایشگاه سالیانه کتاب ممکن است؟

از سویی دیگر و با وجود راه‌های ارتباطی فراوان جهت تهیه و سفارش کتاب برای شهرستان‌ها و فضاهای آموزشی خارج از پایتخت، باز هم منطقی است که برای سفارش آن‌ها یک یا چند نفر با سختی فراوان به تهران بیایند و کتاب‌هایی را جهت خرید و سفارش تعداد بالاتر به انبار و سپس به شهرستان مورد نظر خود ببرند؟

از همین زاویه و قبل از ورود به دو نکته پیش، می‌خواهم بگویم که این ریزش نه تنها یک فقدان به حساب نمی‌آید، بلکه فرصتی است برای استفاده بهینه از زمان و شرایط موازی و فراهم آمده در سال‌های اخیر. فرصتی که نه یک بار، بلکه به صورت هفتگی و ماهانه در مکان‌ها و ارگان‌های مختلف خصوصی و دولتی قابل دسترسی و استفاده است.

در واقع این یک پیشرفت است که برای هدفمند شدن نمایشگاه سالیانه کتاب، فرصتی طلایی است تا بتواند آن را با مدیریت و استفاده درست، البته با کمک ناشران و اهالی کتاب، به بهترین سو هدایت کند.

این نوشتار ادامه دارد...