Just Impossible Is Impossible
داروین و روش علمی ۵
نامه به « اِمای[1] عزیز»
«... امایِ عزیزم، به تازگی طرح خود درباره نظریه گونهها را به پایان رسانیدهام. بر این باورم که اگر نظریه من مورد قضاوت صالحانه قرار گیرد و درست باشد، گامی قابل توجه در علم خواهد بود. بنابراین، همانطور که در وصیّتنامهام آمده است به عنوان رسمیترین و آخرین درخواستم، مینویسم که: -درصورت مرگ ناگهانیِ من- آن را با ۴۰۰ پوند و یا بیشتر، هرطور که خودتان میدانید؛ به چاپ برسانید...ای کاش که طرح من در اختیار شخص با صلاحیّتی قرار گیرد...»
رجوع شود به این لینک
همراهان این نوشتار، روایت تاریخیِ ما از نظریه تکامل را تا همراهی دو کتاب فلسفی در کشتی بیگل در شماره پیش، دنبال کردند. در این شماره میخواهیم به چگونگی جمعبندی و انتشار نتایج آن تورِ علمی، اشاره کنیم. احتمالا شنیدهاید که چارلز داروین پس از بازگشت از سفر، به مدت ۲۰ سال از انتشار رسمی یافتهها و نتایج آنها خودداری کرد. آن چیزی که مانع او از انتشار نتایج و تبیین دیدگاه جدیدش در مورد شکلگیری حیات بر روی کره زمین میگردید، میتواند ناشی از همان حالت دوگانهای باشد که در آخرین جمله شماره پیشین آن را نقل کردیم[2].
این نگرانی از یک سو به موضع جریان فکری حاکم در زمان او، موسوم به دوره ویکتوریایی برمیگشت که به نوعی یک جریان رادیکال مذهبی بود و از سوی دیگر با توجه به علاقه و اهتمام او به فلسفه علمِ زمانش، به تایید و یا عدم تایید فیلسوفانی چون هیوول[3]، استوارت میل[4] و جان هرشل[5] نیز وابسته بود و مواجهه او با واکنشهای ناامید کننده دو تن از ایشان پس از چاپ کتابش، این نگرانی را تایید کرد. اما جدای از این دو منظر، نگاه دیگری که شواهد خوبی هم برای آن موجود و نیز حایز اهمیّت است: ناتمام بودن بخشی از نظریه پردازی او برپایه انتخاب طبیعی بود (برای مثال، موضوع بقاء حشرات اجتماعی، با نظریه انتخاب طبیعی که بر پایه فرد صورتبندی شده بود؛ سازگاری نداشت). این نقصان به دامن شاخههای حیاتِ تصویر شده در نظریه او نیز کشیده میشد که آن را در قسمت مربوط به ابطالپذیری یک نظریه بیشتر باز خواهیم کرد.
برای توضیح روش داروین در دستهبندی یافتههای خویش و ارایه نظریهای برپایه شواهد جمعآوری شده از این سفر پژوهشی، باید به پرسشی که در شمارههای پیشین در مقایسه انتخاب طبیعی و انتخاب مصنوعی طرح کردیم، بازگردیم.
انتخاب مصنوعی و انتخاب طبیعی:
اگر به کتاب خاستگاه گونهها نگاهی انداخته باشید متوجه میشوید که چارلز داروین در ابتدا با توصیف و تبیین انتخاب مصنوعی یا همان اهلی سازی حیوانات و کاشت گیاهان توسط انسان شروع کرده و سپس به سراغ شالوده اصلی نظریهاش یعنی انتخاب طبیعی یا به بیانی فنیتر، مکانیسم انتخاب طبیعی رفته است. اما چرا؟ جواب ساده است؛ علتِ حقیقی[6].
علاقه و اهتمام داروین به فلسفه علم زمان خود و خصوصا دو شخص هیوول و هرشل محور اصلی این نظم برای ارایه نتایج سفر پرماجرای اوست. او که از هرگونه پدیده قابل مشاهده جدید در طول سفر، برای استاد خود، آدام سجویک یادداشتی میفرستاد و او را در جریان دادههای تجربی و نظری خویش قرار میداد، از سویی دیگر با نگرشی که براساس مطالعه نظریههای علمی هیوول و هرشل و همچنین استوارت میل برپایه علمِ علّی کسب کرده بود؛ به دنبال سازوکاری علّی جهت تنظیم مشاهدهها و بیان نظریهای علّی و برگرفته از آنها بود. این علمِ علّی، اصطلاحی است که برپایه نگرش نیوتنی در دوره ویکتوریایی حاکم بود. اما هر کدام از فلاسفه علم، دیدگاه خود را برای تعیین دقیق علّت حقیقی داشتند. جالب است بدانید که داروین بر اساس نظر هر دوی ایشان تبیینی علّی از مشاهدههایش ارایه داد.
علّت حقیقی یعنی علّتی که به طور ذاتی در طبیعت وجود داشته باشد و یا بتواند نتایج و مشاهدههایی علاوه بر نتایجی که در ابتدای صورتبندی نظریهمان از آنها آگاه بودیم به ما بدهد؛ اما آیا این علت باید یک علّت تجربی باشد؟ هرشل بر این باور بود که برای رسیدن به علّت حقیقی یا باید یک آزمایش تجربی مستقیم برای آن بیابیم، یا باید آزمایش تجربی مستقیمی برای پدیدهای که تمثیل آن نظریه است داشته باشیم. جواب پرسش دوم ما به همین مورد دوم برمیگردد: رابطه انتخاب طبیعی و انتخاب مصنوعی. بله! انتخاب مصنوعی درحقیقت یک تمثیل برای انتخاب طبیعی بوده است؛ اما نه یک تمثیل ساده بلکه تمثیلی که به مکانیسم انتخاب طبیعی سازوکاری علّی میبخشد.
به بیان ساده انتخاب مصنوعی یا زادگیری گزینشی[7] به فرآیندی گفته میشود که انسان به پرورش جانوران و گیاهان اقدام میکند که از صفات بیولوژیکی خاصی برخوردارند؛ گاهی این اتفاق به طور ناخواسته نیز رخ میدهد، مثل افزایش اندازه برخی دانهها به سبب شیوههای متفاوت شخم زدن. چارلز داروین در فصل اول کتاب خاستگاه گونهها با برشمردن نمونههای متنوعی از پرورش و اهلیسازی کبوترها[8]، سگها، گربهها و گاوها به تغییراتی که این عمل در موجودات زنده در طول زمان به همراه داشته است، اشاره میکند. اما هدف اصلی او آماده کردن بستری برای پذیرش انتخاب طبیعی به عنوان بهترین تبیین برای تنوع و گونه به گونه شدن انواع در طول زمان است. پس برای آمادگی این بسترسازی علمی تا شماره بعدی با ما همراه باشید.
منابع برای مطالعه بیشتر
بادامچی، میثم؛ تکامل داروینی و فلسفه علم در قرن نوزدهم بریتانیا، ۱۳۸۶، مجله ذهن
[1] Emma Darwin
۱« من از یک سو نمیتوانم جهان را نتیجه شانس کور به حساب بیاورم، اما از سوی دیگر شاهدی بر یک نظم نیکوکارانه( بی عیب و هدفمند) یا نظمی از هر نوع در جزئیات، نمیتوانم ببینم.»( نامهای به جوزف هوکر؛ ۱۰ سال پیش از مرگ۱۲ ژولای۱۸۷۰)
[3] Whewell
[4]Mill, John Stuart
[5]Herschel, J
[6] Verae Causae: the true cause of a natural phenomenon.
[7] Selective Breeding
[8] جالب است بدانید که خانواده چارلز داروین بریتانیایی و نیز خود او اهل پرورش و اهلیسازی کبوتران بودند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
داروین و روش علمی ۴
مطلبی دیگر از این انتشارات
درد دل های فلسفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
فلسفه گربه