مشاور ارشد فلسفی یا CPO بخش۱: معرفی مشاوره فلسفی

دکارت عزیز، من هم هستم!
I Earn So I am

در دنیای بین‌رشته‌ای کنونی، ارتباط بین حوزه‌های مختلف علوم، امری نه تنها مفید، بلکه ضروری است. این ضرورت در سال‌های اخیر و در فضای دانشگاهی به صورت استفاده از رشته‌های حوزه علوم انسانی در شاخه‌های علوم دیگر و نیز ارتباط شاخه‌های مختلف علوم انسانی با یکدیگر خود را نشان داده است. هرچند در کشور خودمان توجه به حوزه علوم انسانی از سایر رشته‌ها، مربوط به سال‌های دهه هفتاد و منحصر به طیفی دغدغه‌مند از حوزه‌های فنی و علوم پایه بود؛ اما امروزه به طور کاربردی و به عنوان یک ضرورت نظری، چنین ارتباط و استفاده‌ای عینیت بیشتری یافته است.

آن چه نیاز به دقت نظر دارد چگونگی ورود هر شاخه از علم به حوزه متفاوت با آن شاخه است و این دقت نظر جهت دوری از شکل‌گیری پدیده‌های غیرعلمی و یا شبه‌علم بسیار مهم و ضروری است. مهم تر از نحوه ورود، جایابی رشته در نمودارهای دسته‌بندی علوم برای شاخه و یا رشته مورد نظر است. این مکان‌یابی، نیازمند شناخت ردیف و سلسله مراتب در آن نمودار و ارتباط بین حوزه‌های مختلف است.

اگر یک حوزه در علم، تعریفی میان رشته‌ای داشته باشد باید ارتباطی خطی یا در شرایطی، ارتباطی دوسویه، بین دو نظام و ساختار علمی را تضمین کند. اگر ارتباط، از نوع فرارشته‌ای باشد دیگر وارد یک سیستم غیرخطی و پیچیده شده‌ایم که ارتباط آن با سایر رشته‌های درگیر با آن، بر اساس ملاحظات چندجانبه و مسئله‌محور، تنظیم شده است. برای مثال در سیستم‌های مهندسی شهری که تفکر طراحی برای حل یک معضل به کار گرفته می‌شود، ما شاهد یک مدل پیچیده فرارشته‌ای هستیم که وزن مناسبی به هر یک از حوزه‌های درگیر هم‌چون اقتصاد؛ اخلاق؛ جامعه‌شناسی؛ مهندسی داده و انفورماتیک، برای حل یکی از معضلات زندگی شهروندی داده است.

یک نمونه علمی رایج و آشنا از ارتباط فرارشته‌ای- البته به دور از حوزه‌های کلان اداری و حکومتی، حوزه علوم شناختی است که متشکل از هفت رشته تخصصی برای پاسخ به پرسشی در مورد نحوه شناخت و تفکر انسان است. اما به طور معمول و کاربردی، بیشترین ارتباط بین حوزه‌های علوم مختلف، از نوع میان‌رشته‌ای است و این رابطه خطی نیازمند تعریفی دقیق در مورد هدف و ضرورت شکل‌گیری آن ارتباط است.

هم‌کاوی
هم‌کاوی

مشاوره فلسفی یکی از این حوزه‌های جدید و البته بسیار کاربردی است. البته، پوشیده نیست که فلسفه‌ورزی و مشاوره در روان‌شناسی، حوزه‌های شناخته شده و اصیلی هستند. این حوزه گاهی نیز با نام clinical philosophy یا فلسفه درمانی شناخته می‌شود؛ اما باید دید ترکیب این دو چه ارمغانی برایمان خواهد داشت.

اینکه مشاوره فلسفی را چگونه تعریف کنیم، بسته به اولویت ما در تعریف مسئله دارد. احتمالا در این‌که نخستین بار این عنوان در حوزه‌ای از فلسفه کاربردی و توسط Peter Koestenbaum (از دانشگاه ایالتی سن خوزه )مطرح شده است، اختلاف نظری نیست و اگر نخواهیم وارد این ماجرا شویم که مقسم اصلی این حوزه، رشته مشاوره و درمان است یا فلسفه، باید سه تعریف ارایه شده برای آن را در نظر گرفته و به استفاده‌های مفید و کاربردی از آن بسنده کنیم.

مشاوره منطقی محور یا LBT

مشاور ارشد فلسفه یا CPO

و فلسفه درمانی

در شماره بعدی به معرفی مختصری از هر یک از این سه پرداخته و استفاده آناکاوانه از آن را شرح خواهیم داد.

ادامه دارد...