سفر پزشکیان به چین؛ نقطه عطف دیپلماسی ایران یا تکرار وعده‌های بی‌سرانجام؟

پزشکیان و شی‌جین‌پینگ
پزشکیان و شی‌جین‌پینگ

سفر چهارروزه دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، به چین را می‌توان یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاست خارجی در نخستین ماه‌های دولت چهاردهم دانست. این سفر نه‌تنها از منظر روابط تهران–پکن اهمیت داشت، بلکه آزمونی برای سنجش کارآمدی رویکرد جدید دولت در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی نیز محسوب می‌شد.

ایران در شرایطی این سفر را آغاز کرد که همچنان زیر فشار تحریم‌های آمریکا و تهدید «مکانیسم ماشه» قرار دارد. در چنین فضایی، جست‌وجوی متحدان راهبردی در شرق و بهره‌گیری از سازوکارهای منطقه‌ای مانند سازمان همکاری شانگهای، برای تهران یک ضرورت به نظر می‌رسد. پرسش کلیدی اما این است: این سفر برای ایران چه دستاوردی داشت؟ آیا می‌توان آن را یک گام مؤثر در جهت منافع ملی دانست یا تنها یک حرکت نمایشی و تکراری بود؟

روز نخست: آغاز در تیانجین

برنامه سفر پزشکیان و هیئت همراه با حضور در تیانجین آغاز شد؛ جایی که در حاشیه نشست سران شانگهای، رئیس‌جمهور ایران با رهبران مهمی از منطقه گفت‌وگو کرد.

دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، و رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، از جمله مهم‌ترین بخش‌های این روز بود. محور اصلی این گفت‌وگوها، همکاری‌های اقتصادی، پروژه‌های ترانزیتی و مسائل امنیتی منطقه‌ای عنوان شد.

همچنین گفت‌وگوی جداگانه با نخست‌وزیر پاکستان فرصتی ایجاد کرد تا موضوعات مرزی، مبارزه با قاچاق و گسترش همکاری‌های انرژی مورد بررسی قرار گیرد. این مجموعه دیدارها نشان داد دولت چهاردهم قصد دارد سیاست «همسایگی فعال» را در کنار «نگاه به شرق» پیگیری کند.

روز دوم: دیدار کلیدی با شی‌جین‌پینگ

مهم‌ترین بخش سفر بدون شک ملاقات رسمی مسعود پزشکیان با شی‌جین‌پینگ در پکن بود. چین بار دیگر بر «شراکت جامع راهبردی» با ایران تأکید کرد و وعده گسترش همکاری‌های اقتصادی، انرژی و حتی فرهنگی را داد.

این پیام برای تهران در شرایط فشار حداکثری غرب، یک پشتوانه سیاسی ارزشمند تلقی می‌شود. با این حال، تجربه‌های گذشته—از جمله تأخیرهای پکن در اجرای توافق ۲۵ ساله—باعث شده بسیاری از کارشناسان نسبت به عملی شدن سریع این وعده‌ها تردید داشته باشند.

ایران امیدوار است که چین نه‌فقط به‌عنوان یک خریدار نفت، بلکه به‌عنوان یک شریک سرمایه‌گذار در حوزه‌های زیربنایی و فناوری ظاهر شود. این نکته‌ای است که در مذاکرات پکن بارها از سوی هیئت ایرانی مورد تأکید قرار گرفت.

روز سوم: همگرایی در سازمان همکاری شانگهای

ایران در نشست سران سازمان همکاری شانگهای فعالانه ظاهر شد. در این اجلاس چند سند مهم به تصویب رسید؛ از جمله «اعلامیه تیانجین» و «استراتژی توسعه ۲۰۳۵». همچنین دو مرکز جدید برای مقابله با تهدیدات امنیتی و مواد مخدر در چارچوب شانگهای تأسیس شد.

برای ایران که با چالش‌های امنیتی در مرزهای شرقی و افزایش قاچاق مواد مخدر مواجه است، چنین سازوکارهایی می‌تواند یک فرصت عملی برای همکاری‌های چندجانبه باشد.

همزمان، ایران همراه با چین و روسیه نامه‌ای مشترک به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرد تا با تلاش غرب برای فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک مخالفت کند. این اقدام نمادین نشان داد تهران همچنان بخشی از محور مسکو–پکن در سیاست جهانی است و تلاش دارد جایگاه خود را در نظم نوین چندقطبی تثبیت کند.

روز چهارم: پیام‌های پایانی

در روز پایانی، هیئت ایرانی چند نشست اقتصادی با شرکت‌ها و نهادهای چینی برگزار کرد. هرچند جزئیات دقیقی از قراردادها اعلام نشد، اما منابع نزدیک به هیئت دیپلماتیک از توافق‌های اولیه در زمینه همکاری‌های انرژی و حمل‌ونقل خبر دادند.

این نشست‌ها بیشتر به‌عنوان «مرحله مقدماتی» تلقی شدند و قرار است در ماه‌های آینده به مذاکرات عملیاتی و امضای قراردادهای مشخص منجر شوند. با این حال، نبود اعلامیه‌های اقتصادی پررنگ در پایان سفر باعث شد برخی رسانه‌های داخلی و خارجی این پرسش را مطرح کنند که آیا سفر بیش از آنکه اقتصادی باشد، رنگ و بوی سیاسی نداشت؟

دستاوردها و چالش‌ها برای ایران

دستاوردها

۱. پشتوانه سیاسی: تأکید چین و روسیه بر مخالفت با تحریم‌ها و حمایت از ایران در شورای امنیت.

۲. تقویت محور شرق: نمایش همگرایی با قدرت‌های بزرگ شرقی در قالب شانگهای.

۳. افزایش مشروعیت منطقه‌ای: دیدار با رهبران همسایه مانند اردوغان و نخست‌وزیر پاکستان.

۴. فرصت‌های امنیتی: ایجاد سازوکارهای جدید در شانگهای برای مقابله با تهدیدات مرزی و مواد مخدر.

چالش‌ها

۱. ابهام در حوزه اقتصادی: نبود قراردادهای قطعی و تکرار تجربه وعده‌های بی‌سرانجام.

۲. نگرانی از وابستگی بیش از حد به شرق: نزدیکی یک‌جانبه به چین و روسیه می‌تواند تعادل سیاست خارجی ایران را بر هم بزند.

۳. انتظارات داخلی: جامعه ایران در شرایط بحران اقتصادی، بیش از هر چیز نیازمند نتایج ملموس و فوری است. اگر این سفر به بهبود معیشت مردم منجر نشود، مشروعیت آن زیر سؤال خواهد رفت.

نگاه مردم و سیاستمداران

برای مردم عادی، معیار اصلی موفقیت چنین سفرهایی تأثیر مستقیم بر زندگی روزمره است: کاهش قیمت‌ها، افزایش اشتغال و رفع مشکلات معیشتی. از نگاه آنها، سفرهایی که صرفاً به بیانیه و عکس ختم شود، تفاوتی در سفره‌ها ایجاد نمی‌کند.

در مقابل، سیاستمداران و تحلیلگران بیشتر به ابعاد ژئوپولیتیکی توجه دارند. آنها این سفر را نشانه‌ای از عزم دولت برای تثبیت جایگاه ایران در محور شرق می‌دانند. برخی نیز هشدار می‌دهند که غفلت از غرب و اروپا می‌تواند هزینه‌های بلندمدت برای کشور به همراه داشته باشد.

نتیجه‌گیری: مسیر آینده دیپلماسی ایران

سفر چهارروزه مسعود پزشکیان به چین را می‌توان یک «آغاز» دانست، نه یک «پایان». این سفر توانست در سطح سیاسی و دیپلماتیک، پیام روشنی به جهان مخابره کند: ایران در نظم جهانی جدید قصد دارد نقش‌آفرین فعال باشد و با شرق هم‌پیمان باقی بماند.

اما در سطح اقتصادی، نتایج ملموسی به‌دست نیامد و این همان نقطه ضعف اصلی سفر است. آینده این رویداد بستگی دارد به اینکه دولت چهاردهم در ماه‌های پیش‌رو بتواند وعده‌های پکن را به قراردادهای واقعی و سرمایه‌گذاری‌های مشخص تبدیل کند.

اگر چنین شود، سفر چین به یک نقطه عطف مثبت تبدیل خواهد شد؛ اما اگر دستاوردها در سطح بیانیه باقی بمانند، انتقادات نسبت به سیاست «نگاه به شرق» شدت خواهد گرفت.

ایران برای پیشرفت و رفاه مردمش، بیش از هر چیز به سیاست خارجی متوازن نیاز دارد: همکاری راهبردی با چین و روسیه، اما همزمان گفت‌وگو با اروپا، همسایگان عرب و حتی تلاش برای مدیریت تنش با آمریکا. تنها با چنین رویکردی است که سفرهایی مانند سفر چهارروزه چین از یک نمایش سیاسی فراتر رفته و به دستاوردی واقعی و پایدار برای کشور تبدیل خواهد شد.