الحمدالله رب العالمین
فیلترینگ در ایران؛ از مرگ اینترنت آزاد تا بازار میلیاردی فیلترشکنها

فیلترینگ در ایران؛ سد آزادی یا سفرهای برای کاسبان فیلترشکن؟
مقدمه
فیلترینگ، واژهای که امروز برای میلیونها ایرانی معنای ملموسی پیدا کرده است؛ برای مردم یک سد بزرگ در برابر آزادی دسترسی به اطلاعات و کسبوکار، و برای فروشندگان فیلترشکن و سودجویان پنهان، سفرهای رنگین و پرمنفعت.
داستان فیلترینگ در ایران، داستانی پر از پیچوخمهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ داستانی که از سالهای پرتنش ۱۳۸۸ آغاز شد و تا امروز، سال ۱۴۰۴، همچنان ادامه دارد.
فیلترینگ از کجا شروع شد؟
برای فهم بهتر این ماجرا باید به عقب برگردیم؛ به سال ۱۳۸۸، سالی پرتنش در سیاست ایران. انتخابات ریاستجمهوری و اعتراضات خیابانی فضایی پرالتهاب ایجاد کرده بود. در همان روزها، اینترنت ایران تازه در حال رشد بود و شبکههایی مانند یوتیوب، توییتر و فیسبوک میان جوانان محبوب شده بودند.
اما حاکمیت این فضا را تهدیدی میدید. محتواهای اعتراضی و ویدئوهایی که در رسانههای جهانی منتشر میشدند، باعث شد دولت تصمیم بگیرد برای اولین بار به طور گسترده «فیلترینگ» را اجرا کند. یوتیوب، فیسبوک، توییتر و حتی یاهو مسنجر قربانیان نخستین این سیاست شدند.
مردم در ابتدا شوکه شده بودند. بسیاری حتی نمیدانستند «فیلتر» یعنی چه. اما بهتدریج با شرایط جدید کنار آمدند و مسیرهای تازهای برای سرگرمی و ارتباطات پیدا شد.
ظهور رسانههای داخلی؛ آپارات و دیگران
در سالهای بعد، با نبود رسانههای خارجی، فضای مناسبی برای رشد رسانههای داخلی ایجاد شد. «آپارات» در همین دوران به میدان آمد و به یکی از پرمخاطبترین پلتفرمهای ایرانی تبدیل شد. بسیاری از تولیدکنندگان محتوا از این رسانه درآمد داشتند و احساس میکردند جایگزینی قابل قبول برای یوتیوب پیدا کردهاند.
اما این دوران چندان پایدار نبود. مردم دیر یا زود دوباره به فکر دسترسی به همان شبکههای فیلترشده افتادند. اینجا بود که پای پدیدهای تازه به میان آمد: فیلترشکنها.
ورود فیلترشکنها؛ دریچهای دوباره به جهان
در ابتدا، فیلترشکنها بسیار محدود و گران بودند. استفاده از آنها هزینهای بیشتر از یک بسته اینترنتی داشت و فقط قشر خاصی توانایی خریدشان را داشتند. اما با گذشت زمان، پای اپلیکیشنهای رایگان و گسترده به میان آمد: VPNها.
از طریق گوگلپلی و اپاستور، میلیونها ایرانی توانستند دوباره به شبکههایی مانند یوتیوب، تلگرام و اینستاگرام دسترسی پیدا کنند. اینجا بود که یک جامعه مجازی جهانی از کاربران ایرانی شکل گرفت؛ جامعهای که هم سرگرمی میخواست و هم درآمد دلاری.
ضربه سال ۱۴۰۱؛ فیلترینگی سختتر و گستردهتر
اوج ماجرا در سال ۱۴۰۱ رخ داد. اغتشاشات باعث شد موج تازهای از فیلترینگ آغاز شود. اینبار اما هدف فقط رسانههای سیاسی نبودند؛ بلکه تقریبا تمام اپلیکیشنهای محبوب، از اینستاگرام و واتساپ گرفته تا لینکدین و حتی برخی بازیهای آنلاین، فیلتر شدند.
اینستاگرامی که برای میلیونها ایرانی منبع درآمد بود، یکشبه از دسترس خارج شد. واتساپ، پیامرسان محبوب خانوادگی، دیگر به راحتی باز نمیشد. بسیاری از جوانان که در حوزه تولید محتوا فعال بودند، ورشکسته شدند. این فیلترینگ گسترده، ضربهای بزرگ به اقتصاد دیجیتال ایران زد.
رونق دوباره بازار فیلترشکنها
با شدت گرفتن محدودیتها، مردم ناچار شدند بیش از گذشته به سراغ فیلترشکنها بروند. اینبار فروشندگان فیلترشکن حرفهایتر عمل کردند و حتی مدلهای پولی و اشتراکی را عرضه کردند. نامهایی مانند VPN Pro و صدها نسخه مشابه وارد بازار شدند.
اقشار متوسط و حتی ضعیف جامعه مجبور شدند برای ادامه ارتباطات و کارهای روزمره، هزینههای زیادی پرداخت کنند. به عبارتی، «فیلترینگ» مستقیما سفره مردم را هدف قرار داد و جیب فروشندگان فیلترشکن را پر کرد.
آمارها چه میگویند؟
طبق گزارشهای معتبر، حدود ۸۴ درصد کاربران ایرانی از فیلترشکن استفاده میکنند. این رقم حیرتآور نشان میدهد سیاست فیلترینگ عملا شکست خورده است.
در سال ۱۴۰۱، درست بعد از فیلتر شدن اینستاگرام و واتساپ، میزان فروش فیلترشکن در ایران چهار برابر شد.
براساس برآوردها، درآمد سالانه فروشندگان فیلترشکن در ایران به بیش از ۵ هزار میلیارد تومان میرسد. این عدد بهخوبی نشان میدهد چرا عدهای پشت پرده از ادامه فیلترینگ استقبال میکنند؛ چون منافع کلانی برایشان دارد.
پشت پرده فیلترینگ؛ چه کسانی سود میبرند؟
واقعیت این است که فیلترینگ تنها یک ابزار کنترلی نیست. برای برخی افراد و گروهها، تبدیل به یک صنعت سودآور شده است. آنها که توانایی تولید و توزیع فیلترشکن دارند، از این بازار سیاه درآمدهای کلانی کسب میکنند.
اما سوال مهم این است: این پولها کجا میروند؟ آیا به جیب تولیدکنندگان داخلی بازمیگردند؟ یا به جیب شرکتها و افرادی میروند که در سایه، بر موج محدودیتها سوار شدهاند؟
با ۵ هزار میلیارد چه میتوان کرد؟
اگر همین مبلغی که سالانه صرف خرید فیلترشکن میشود به جایگاه درست خود برگردد، کشور میتواند تغییرات بزرگی ببیند.
ساخت بیمارستانهای جدید در مناطق محروم
توسعه خدمات بهداشتی و واکسیناسیون
ساخت مدارس هوشمند و تجهیز کلاسها
پرداخت حقوق معلمان حقالتدریس
ساخت جادهها و پلهای روستایی
توسعه حملونقل عمومی
افزایش یارانهها و کمکمعیشت
سرمایهگذاری در استارتاپها و اقتصاد دانشبنیان
همه اینها فقط بخشی از کارهایی است که میتوان با پولی که امروز به جیب فروشندگان فیلترشکن میرود، انجام داد.
موافقان و مخالفان فیلترینگ
مدافعان فیلترینگ معتقدند این سیاست به استقلال فضای مجازی ایران کمک میکند، زمینه را برای رشد پیامرسانهای داخلی فراهم میسازد و مانع نفوذ فرهنگی بیگانگان میشود.
در مقابل، مخالفان آن را ابزاری برای بستن دهان مردم و نابودی اقتصاد دیجیتال میدانند. از نگاه آنان، فیلترینگ نتیجهای جز ناامیدی جوانان، مهاجرت استعدادها و تقویت بازار سیاه ندارد.
جمعبندی
امروز در سال ۱۴۰۴، فیلترینگ همچنان ادامه دارد. میلیونها ایرانی همچنان برای دسترسی به سادهترین نیازهای ارتباطی خود مجبور به خرید فیلترشکن هستند.
این سیاست، بهجای آنکه جامعه را امنتر کند، تنها باعث رشد بازارهای پنهان و فشار بیشتر بر مردم شده است.
واقعیت این است که اینترنت آزاد، نه تهدید بلکه فرصتی بزرگ برای توسعه کشور است. تا زمانی که بساط فیلترینگ و کاسبی فیلترشکنفروشان برچیده نشود، اقتصاد دیجیتال ایران رنگ شکوفایی به خود نخواهد دید.
مردم بدون اینترنت در حصری خانگی زندگی میکنند؛ حصری که دست و پایشان را بسته و امیدشان را کمرنگ کرده است و اقتصاد را یکباره فلج کرده
مطلبی دیگر از این انتشارات
سایه تجزیه،بمبی که آرام آرام می ترکد
مطلبی دیگر از این انتشارات
وعده های شعاری تو خالیست، با اصول پیش برویم
مطلبی دیگر از این انتشارات
جنگ فرهنگی و پروژه کوروشسازی از ترامپ: تحلیل راهبردی نمادپردازی، تهاجم هویتی و اهداف پشتپرده