یک دختر هستم که دنیای در ذهنم ساختم و با هر پست به کمی از اون سفر می کنم البته عاشق انیمه هستم و یک اتاکو هم هستم و همچنین یک ENFP واقعی! من یک استی هستم!(SKZ)
برای جنگ بزرگ با بابای کانکی به کمک نیاز دارم!
کینچیوا(سلام )خوبید؟ خب از عنوان معلومه دیگه! من باز گیر کردم! مای هیرو آکادمی انیمه مورد علاقه ام هستش و یوکی و آیاتو توش رفتن! حالا! من میخواهم شخصیت های جدید وارد داستان کنم! و اونها می تونن شما باشن یا یک شخصیت دیگر که شما دوست دارید وارد داستان بشه و توی جنگ کمک یوکی و آیاتو کنه!یا کمک بابای کانکی کنه! هر جور که شما دوست دارین! ممنون میشم و اینکه توی نظرات بهم بگید! و تا آخر فردا صبح ساعت 12 وقت دارید من دنیای حقیقت را هم منتشر می کنم ولی ... توی جنگ ازتون کمک میخواهم!
شما باید
اسم شخصیت تون رو بنویسید:
جنسیت شخصیت تون رو بنویسید:
رنگ موهاش:
اخلاقش خوب اش:
اخلاق بدش اش:
نقطعه قوت:
نقطعه ضعف:
وسایلی که باهاش می جنگین:
خوناشام هستید یا انسان یا ابر انسان یا شیطان؟
و مهم تر از همه خوب یا بد هستین؟
ممنون میشیم جواب بدین چون دوست داشتم شما هم وارد داستان بشید یا اگرم دوست ندارید میتوانید شخصیت بگین وارد داستان کنم! و اگر انتقاد و پیشنهاد یا نظرات دیگه ی هم دارید لطفا بهم بگید!
هیولاهه:"خودم وارد داستان میشیم می خوردمتون!"
دختر مو سفیده:"حالا خوب بشم یا بد؟"
پسر مو قهویی:"حالا از چی استفاده کنم؟"
هیولاهه:"اصلا می فهمین من اینجام می خواهم بخورمتون؟"
دختر مو سفیده:"مامان یک دقیقه صبر کن بعدش میام نهار!"
هیولاهه:"به نظرت من شبیه مامانت هستم؟"
پسر مو قهویی:"اه خب دو دقیقه صبر کن چیزی نمیشه دارم فکر می کنم توی دنیای حقیقت چه شکلی باشم!"
دختر مو سفیده:"منم دارم فکر میکنم بد باشم یا خوب!"
هیولاهه:"-_- عجب مثلا من مجرم فراری هستم و یک هیولام و آمدم بخورمتون ! اون وقت میگید مامان؟ اگه انتظار مامان ازم دارید پس مامان تون میشم!"
و هیولاهه پیشبند می بنده و پن کیک درست میکنه!
حواستون باشه همچنین اتفاقی براتون نیفته! چون اون وقت دیگه ....... داستانی دارید برای خودتون:)
ممنون که می گوید و سایونارا مینا(خداحافظ دوستان!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
قلعه متحرک هاول
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیای عجیب 3
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیای عجیب8