مای هیرو آکادمی "معرفی باکوگو کاتسوکی"

اینک رسیدیم به باکوگو ....ایشون باکوگو کاتسوکی هستن و خیلی فحش می دهن ...... از نفله گرفته تا........ دیگه نمی خواهم بی ادبی کنم ولی یک جور های خیلی خفنه و در بچگی با میدوریا بوده و مسخره اش میکرده که کوسه نداره تا اینکه میدوریا در یو ای قبول میشه و باکوگو.........(من شندیدم باکوگو قرار بوده شخصیت آرومی داشته باشه -_- !)

تازه من شندیم یک موقع ضربه خورده و این شکلی شده ! ولی دقیق نمی دونم

رابطه ها

میدوریا و باکوگو: افتضاحههههه وقتی باکوگو به میدوریا میرسه میخواهد تیکه تیکه اش کنه! فقط بعضی موقها رحم می کند.... و میدرویا به باکوگو میگه کاچان

هرهررررر
هرهررررر

رابطه باکوگو و کیریشیما: خیلی عالیهههه دوستان صمیمی هستن و ... خیلی باحالن!

رابطه باکوگو اوراراکا: عادیه ولی من دیدم توی خیلی از عسکها با هم ازدواج می نمایند ولی من باور نمی نمایم چون اوراراکا میدوریا را خیلی دوست می نماید شما چی فکر می نماید؟(عکس داشت ولی بد بود نذاشتم...)

رابطه باکوگو ایدا : .....×_× چه بگم واقعا؟

رابطه باکوگو و مامانش: عکس زیر را مشاهده کنید...

باکوگو فقط از مامانش کتک میخوره
باکوگو فقط از مامانش کتک میخوره

باکوگو و تودورکی: در مسابقات ورزشی باهم در فینال افتادند و تودورکی (شخصیت مورد علاقه ی من در این انیمه) رو تحریک کرد! نمونه اش را می بینیم.. که باگوگو بهش نفله دو وجهی و دوتیکه یا قطب شمال جنوب هم میگه!

آلمایت و باکوگو: بزن بزن یالا بزن توی یکی از قسمت ها باکوگو گفت از آلمایت بهتر میشه و میبرد اش!(آره جون خودش این همه آدم نتونستن شکست اش بدن اون وقت تو میخواهی اینطوری کنی؟)

با بقیه هم همین شکلیه و رابطه ی خواستی با بقیه ندارد

خبر فوری درباره باکوگو... اون عکس رو که میخواستم پیدا نمایدم!

پیداش کردم دست و کف هوراااا کلی گشتمم
پیداش کردم دست و کف هوراااا کلی گشتمم

نظرات درباره باکوگو...(شاید باکوگو فحش بده ببخشیدددد!)

باکوگو از نظر میدوریا:×_× خب .... ام....

باکوگو:بنال دیگه !

میدوریا: بهش ثابت می کنم به درد نخور نیستم!

باکوگو:کیریشما امروز نوبت من بود آشغال ها رو بزارم بیرون؟

کیریشما:اره! چطور مگه؟

باکوگو : هیچی همین طوری پرسیدم

میدوریا :یک دقیقه وایسا... نهههه

باکوگو: آرههههه

...یک ساعت بعد ....

تودورکی : باکوگو تو میدوریا را ندیدی؟

باکوگو : آشغال ها رو یک ساعت پیش گذاشتم دم در!

تودورکی : خب چه ربطی به میدوریا داره؟

باکوگو:واضح نیست؟ خب معلومه میدوریا هم جز آشغال هاست دیگه... امیدوارم توی آشغال دونی بهش خوش بگذره.....

تودورکی:-_- باشه !(تودورکی چهر احت قبول کرد!)

تودورکی: آیزوا سنسی

آیزوا:بله؟ تودورکی؟

تودورکی: میدرویا مرد شایدم نه ولی هر چی هست توی سطل زباله است ! چون باکوگو انداختش توی آشغالا..

کیریشما:جون من؟ چه باحال!(کیریشیما این وسط چیکار می کرد؟)

میدوریا از در وارد میشود با کلی زباله که از سر و کول اش می ریزد ...

میدوریا:واتاشی غلط کردم!(من غلط کردم!)

باکوگو از نظر کیریشما: دوست خوبیه خیلی باحاله با همه فرق داره و مردونگی اش رو که نگو

باکوگو : انقدر زر نزن مگه قرار نبود برام کتاب .... رو بخری؟

کیریشیما:آهان چرا ولی....

باکوگو:ولی ....؟

کیریشما:قرض اش دادم به میدوریا....(میدوریا این وسط چیکار می کند؟)

باکوگو: من رفتم میدوریا را بکشم تو هم مراسم ختم رو آماده کن...

میدوریا چرا این وسط همش کتک میخوره؟

...چند دقیقه بعد....

میدوریا: کمککککککککککککککککککککککککک

باکوگو:هاهاها می کشمتتت!

باکوگو از نظر اوراراکا: توی مسابقات ورزشی شکست اش می دهم و مثل دکو میشم!

باکوگو: نفله خیلی وقته از اون موقع میگذره تقریبا 2 فصل پیش!و تو شکست خوردی باز زر زر میکنی؟

اوراراکا: 8_8 چشم های اوراراکا چپ شد...

باکوگو: پس به جای تو میدوریا را می کشم!

میدوریا: کمکککککککککککککککککک(باکوگو تا میدوریا را نکشه بعدشم جنازه شو بخوره ول نمی کنه!)

باکوگو از نظر آیدا: بچه ی خوبی نیست باید قانون رو رعایت کنه و من به عنوان مبصر کلاس...

باکوگو: زر زیادی می زنی چهار چشم!

ایدا: این کارت رو گزارش می کنم ... و .....

باکوگو : برو بابا

ایدا: پس...

باکوگو: مرسی حرف ام رو شروع کردی پس میدوریا را می کشم!

میدوریا : کمکککککککککککککک(به میدوریا چه!)

باکوگو از نظر آلمایت: استعداد های داره که هنوز کشف نشده ولی خیلی مغروره

باکوگو : آلمایت چه زری زدی؟

آلمایت: هاها باکوگوی جوانچه تو بخواهی چه نخواهی نمی تونی منو بکشی!

باکوگو: دنیمبتیمکبسیکمنبتسیبتسبنت(داره برای خودش رمزی صحبت می کنه...! البته خودم هم نفهمیدم چی نوشتم!)

آلمایت: میشه ترجمه کنی؟

باکوگو : باشه ترجمه می کنم ... حالا که نمی تونم تو رو بکشم میدوریا را می کشم!

میدوریا:....

باکوگو: چی شده دیگه نمگی کمک ؟ نکنه از من میترسی؟

میدوریا: من الان تقریبا هزار بار مردم چرا وقتی مردم از مردن دوباره ام بترسم!

باکوگو : چون من میگممممممم....

میدوریا: های های (باشه باشه) کمککککککککککککککک

باکوگو از نظر مادرش: بچه بی تربیتی هزار بار هم کتک اش بزنم آدم نمیشه! و با بهتر تربیت..

باکوگو :مامان .. آخ

(باکوگو هی کتک می خورد )

مامان باکوگو: داشتم می گفتم...

باکوگو: کمکککککککککککککککک

میدرویا: آخیش دلم خنک شد!

باکوگو ازنظر شما:....................................................(توی نظرات بنویسید جواب تون رو هم میده!)

(خوب نوشته بودم؟ کامل بود؟ توی نظرات بنویسید!)

باکوگو: کاری نداری....؟ من برم نفله کلی کار دارم!

شما:..................................

راستی یادم رفت یک عکس رو!

مشخصات باکوگو



******************************************************************پایان معرفی باکوگو کاتسوکی*****