مای هیرو آکادمی "معرفی تودورکی شوتو"

یو مینا!(سلام دوستان!)

امروز با معرفی تودورکی شوتو(شخصیت مورد علاقه ی من) آمدم پیش تون و یک تحقیق هم درباره اش کردم و سایتی به نام فلاپسی پیدا کردم که تمام مشخصات همه شخصیت ها رو داره و من می خواهم ازش کمک بگیرم با اجازه!

شوتو تودوروکی (Shoto Todoroki) دانش‌آموز کلاس 1-A در دبیرستان یو.ای. است که با پیشنهادات رسمی به این مدرسه ورود پیدا کرد. او برای تبدیل شدن به یک قهرمان حرفه‌ای تمرین می‌کند. شوتو یکی از شخصیت‌های اصلی مجموعه Boku no Hero Academia محسوب می‌شود و پسر یک قهرمان بزرگ به نام اندور است.

پدر شوتو یعنی انجی تودوروکی همیشه زیر سایه آلمایت بود و با وجود رکورد تحسین برانگیزش در حل و فصل جرم‌ها به عنوان قهرمان شماره دو شناخته می‌شد. انجی نسبت به پیشی گرفتن از آلمایت نوعی وسواس پیدا کرده بود و به همین خاطر روی به ادغام کوسه آورده بود و قصد داشت با همسرش ری تودوروکی فرزندی را با یک کوسه قدرتمند به دنیا آورند که توانایی پیشی گرفتن از آلمایت را داشته باشد.

هیچ یک از خواهر و برادران شوتو قادر نبودند با این امتیاز زندگی کنند و شوتو تبدیل به فردی بی‌نظیر شد. زمانی که او پنج سال داشت پدرش به خاطر کوسه‌ی نیمه-سرد نیمه-داغ در شوتو تمریناتی را به او داد اما با این حال این تمرینات به اندازه‌ی کافی طاقت‌فرسا بود که شوتو مجبور به گریه کردن و استفراغ شود. مادرش ری سعی می‌کرد از او دفاع کند اما انجی به حرف‌های ری گوش نمی‌داد و حتی جلوی چشمان شوتو به او صدمه می‌زد.

پدر شوتو او را از تعامل با سایر خواهر و برادرانش بازداشته بود. در حالی که آن‌ها مشغول بازی کردن بودند شوتو باید تمرین می‌کرد و از همین رو از پدرش به خاطر سو استفاده از او و مادرش نفرت پیدا کرد.

در دوران تاریک، ری همیشه شوتو را پشتیبانی می‌کرد. با وجود رنجی که مادرش متحمل می‌شد اما همچنان پسرش را تشویق می‌کرد تا یک قهرمان شود. با این حال پس از گذشت مدتی ری به خاطر خشونت‌های خانگی در هم شکست و حتی برایش دشوار بود که نیمه‌ی چپ شوتو نگاه کند چرا که یادآور انجی بود. یک روز که ری با مادرش تلفنی در مورد آسیب‌ها روحی صحبت می‌کرد، اشاره کرد که دیگر ثبات روانی برای پرورش دادن پسرش را ندارد. وقتی او شاهد حضور ناگهانی شوتو شد و نگاهش به سمت چپ او افتاد، آب جوش را به سمت صورت شوتو ریخت که باعث سوختن چشم چپ او شد. ری بلافاصله از کرده‌ی خودش پیشمان شد و با چشمانی گریان سعی کرد با قدرت‌های یخی خود او را درمان کند.

مدتی بعد از این حادثه، شوتو از پدرش پرسید که مادرش کجاست و انجی به سردی پاسخ شد که به خاطر صدمه زدن به او به بیمارستان فرستاده شده است. شوتو به سرزنش انجی پرداخت و همه‌ی این اتفاقات را از چشم او می‌دانست.

تربیت و پرورش تاریک شوتو باعث شد تا او روی هر کاری تمرکز کند غیر از چیزی که پدرش می‌خواهد. او به فردی سرد تبدیل شد و از جامعه فاصله گرفت. شوتو در امتحان ورودی یو.ای. شرکت کرد و آنجا با ایناسا یواراشی روبرو شد. ایناسا سعی کرد از شوتو در مورد پدرش سوال کند اما شوتو او را به کل نادیده گرفت. تلاش ایناسا برای دوست شدن با شوتو بی‌نتیجه بود.

خانواده تودوروکی

توانایی‌ها

توانایی‌های کلی: شوتو در دوران کودکی توسط پدرش تمرین دیده است و یکی از دانش‌آموزان قدرتمند کلاس 1-A محسوب می‌شود. او در فستیوال ورزشی یو.ای. مقام دوم را به دست آورد. شوتو در ناحیه رانش زمین به راحتی و به تنهایی قادر به غلبه بر شروران بود. او در این فستیوال ورزشی آگاهی خود از مبارزه و بینش بالای خود را نشان داد.

شوتو تودوروکی و ایزوکو میدوریا یک نبرد شگفت‌انگیز را با هم داشته‌اند. در انتهای این نبرد یک برخورد نهایی می‌توانست به تخریب استادیوم و حتی کشته شدن هر دوی آن‌ها منجر شود اما به لطف مداخله سمنتوس و میدنایت از وقوع این اتفاق جلوگیری شد. اگرچه کاتسوکی باکوگو در فستیوال ورزشی شوتو را شکست داد اما کاتسوکی به خوبی می‌دانست که شوتو در صورت بهره گرفتن از تمام قدرتش پیروز میدان می‌شود.

  • پایداری بالا: تودوروکی مقاومت بسیار بالایی از خود نشان داده است و قادر به تحمل در مقابل چندین حمله از ایزوکو بوده است. مثل یک مشت که با ۵ درصد از قدرت کوسه یکی برای همه به شکم او وارد شد و برخورد این ضربه مشکل جدی برای تودوروکی ایجاد نکرد.
  • تحمل بالا: شوتو در هنگام مجروح شدن در نبرد نیز از خود تحمل بالایی نشان داده است. مثل نبرد او با استین که او با وجود جراحت زیاد قادر به ادامه نبرد و حمایت از متحدانش بود.
  • چابکی بالا: شوتو بسیار سریع، چابک و با عکس‌العمل سریع است. او در مسابقه موانع فستیوال ورزشی به واسطه همین قابلیت‌های خود در جایگاه اول قرار گرفت.

هوش بالا: شوتو از هوش بسیار بالایی بهره می‌برد. او در هنگام حادثه USJ تشخیص داد که شروران به واسطه یک کوسه با افراد بالادستی خود در ارتباط هستند. او در بسیاری از موارد دیگر هوش خود را ثابت کرده و پیش‌بینی‌هایش درست از آب درآمده‌اند.

کوسه

کوسه تودوروکی نیمه-سرد نیمه-داغ است. این کوسه نیمه‌ی چپ بدن شوتو را حاوی قدرت‌های آتشی و نیمه‌ی راست بدن او را حاوی قدرت‌های یخی کرده است. اشکال این کوسه ناشی از تعادل دما در بدن است؛ استفاده مداوم از قدرت یخ می‌تواند شوتو را دچار یخ‌زدگی کند و سرعت و قدرت او را کاهش دهد. در طرف دیگر استفاده پیش از حد از نیمه آتشی می‌تواند بدن او را دچار برافروختگی و سوختگی کند، با این حال این ضعف در صورت استفاده صحیح از نیمه راست قابل مقابله است.

همان طور که استین به آن اشاره کرده، یکی از ضعف‌های بزرگ شوتو وابستگی بالای او به قدرت ویرانگر کوسه‌اش است.

دیگر کاستی این کوسه این است که شوتو به طور کامل قادر به کنترل آتش تولید شده نیست. همچنین گفتنی است که او به خاطر داشتن کینه از پدرش به مدت ده سال تنها از نیمه سرد بدنش استفاده کرده است و به همین خاطر او کنترل کمتری روی نیمه آتشین خود دارد.

روز تولد:11ژانویه(دی)

سن:15(اولین نمایش)

16

جنیست:مذکر

کوسه:یخ و آتش

مکان تولد:حوالی استان شیزوئوکا

خانواده:انجی تودوروکی (پدر)
ری تودوروکی (مادر)

پیشه :دانش‌آموز

وابسته به

دبیرستان یو.ای.

اولین نمایش

مانگا: فصل ۶
انیمه: قسمت ۵


خب فکر کنم فلاپسی چیزی برای گفتن نذاشت! پس بریم برای رابطه ها

تودوروکی و میدوریا: دوستان خوبی هستن از فصل دو به بعد جنگ شون با قهرمان کش باهم خیلی خوب شدن!

تودوروکی و باکوگو: چی بگم خودتون توی قسمت نظرات می فهمید !

تودوروکی و مامانش: -_- مامانش روی صورتش آب جوش ریخت و تودوروکی تعطیلات میره بیمارستان ملاقات اش کنه چون مادرش بخواطر کار های پدر روانی شد!

تودوروکی و اندرو: تودوروکی از باباش متنفره بخواطر بچگی اش و اینها...

تودوروکی و دابی: من شندیدم یکی از بردار هاشه ولی من باور نمی کنم! چون این چیز هنوز یک فرضیه ست!

تودوروکی و یائروزو: توی فصل دو آزمون اصلی آخر ترم باهم گروه شدن(البته به انتخاب خودشون نبود!) که باید با آیزوا سنسی میجنگیدن!

تودوروکی و آیدا: در فصل دو آیدا می خواست قهرمان کش را بشکد ولی نزدیک بود جونش رو از دست بدهد تا اینکه ....

تودوروکی و آلمایت: از آلمایت نه متنفره نه خوش اش میاد یک چیزی بین این دوتا!

در کل تودورکی خونسرد آرامش صبوری ریلکس و .... هستش و رابطه خواصی با بقیه ندارد

نظرات...

تودوروکی از نظر میدوریا:خیلی بچگی درد کشیده و هدف اش برای قهرمان شدن خیلی بزرگ تر از منه ولی من پا پیش نمی کشم!

تودوروکی:میدوریا ... ام ... این حرفا توی فصل دو زدی الان یک چیزی بین فصل 4 و 5 هستیم به نظرت یکم حرفت قدیمی نیست؟

میدوریا: ای وای یادم نبود ببخشید!

تودوروکی: حالا میتونی جمله ات را دوباره بگی؟

میدوریا:برات کتاب خریدم

تودوروکی:ممنون

باکوگو: میدوریا می کشمت باز کتاب منو برداشتی دفعه قبلی مگه ازت پس نگرفتم؟

میدوریا:نه... نگرفتی...!

باکوگو : پس می کشمت!

میدوریا:کمکککک (باکوگو توی بخش تودوروکی هم ول نمیکنه!)

تودوروکی زنگ میزنه به مدیر نزو:

مدیر نزو:الو بله بفرماید؟

تودوروکی: تودوروکی هستم دانش آموز تون میخواستم بگم یکی از همکلاسی هام داره یکی از هکلاسی هام رو میکشه میخواستم اطلاع بدم مراسم ختم رو آماده کنید

تودورکی از نظر باکوگو: تودوروکی...

تودوروکی: بله...

باکوگو:نفله دو تیکه ای !

تودورکی :لابد الان می خواهی میدرویا را بکشی!

باکوگو: آفرین قطب شمال و جنوب ....

میدوریا گریه می کند: من چه گناهی دارم آخه کمکککک

تودوروکی از نظر یائوروزو: خیلی خوبه قدرت تصمیم گیرش بالا همیشه خودم رو باهاش مقایسه می کنم...

تودوروکی:یائوروزو این حرف مال فصل 2 نیست؟ ما الان بین فصل 4و5 هستیم ها!

یائوروزو: ای وای ببخشید حواسم نبود ! ولی از کجا میدونی؟

میدوریا: من بهش نشون دادم تازه همه مسابقه ها رو به صورت فیلم دارم !من عاشق قسمتی هستم که باکوگو بیهوش میشه....

باکوگو: دکو می کشمتتت

میدوریا:ای بابا دوباره! کمکککککک

(خدایی چرا میدوریا و باکوگو اینجورین؟)

تودوروکی از نظر آیدا : خیلی دوست خوبیه هم صحبته و جدید خیلی با هم خوب شدیم و من به عوان مبصر کلاس میخواهم بهش نمره بدم و ...

تودورکی : خر پوفف خرپوففف

آیدا:نظرم عوض شد ازش نمره کم می کنم!

تودوروکی: کمککک(دارد خواب باکوگو و میدوریا را می بیند که باکوگو می خواهد میدرویا را بکشد و میدرویا میگه کمکککک!)

میدوریا :کمکککککک

باکوگو:می کشمتتتت

آیدا هم بهشان اضافه می شود

آیدا: نمره کم می کنممممم!

تودوروکی از نظر اندرو(پدرش): (ببخشید نمیشه باهاش صحبت کنیم در آخر فصل 4 با یک نومو جنگید و بعدش فصل 4 تمام شد دیگه ازش خبری ندارم!)

تودوروکی از نظر دابی: چیششششش

تودورکی :چیششششششششششششششش

شیگاراکی : نمی خواهی چیزی بگی؟

دابی:چیششششششششش عمرا!

میدوریا : کمککککککک

باکوگو:می کشمتتتت

آیدا:نمره کم می کنممم

ملت+شما :×_×

در آخر

تودوروکی: یک شعر ساختم گفتم براتون بخونم لایی .. لالایی.. کمک ..کمک ...کمکم کنید... کمک ... میکشمت .. هاها... لالا.. هاها.... کم می کنم ... کم می کنم ..نمره نمره نممممممره....

تمام شد امیدورام باهام آشنا شده باشید و بگین نظر تون درباره ی من چیه و توی هر قسمت اگر چیزی از شخصیت های مای هیرو آکادمی بپرسین توی نظرات جوابتون رو می دهن! پس بپرسید و اینکه نویسنده این پست گفت:خوب نوشتم بد بود یا خوب بود؟ منتظر لایک و نظرات تون هستم!